اقدامات شوقی افندی جهت ترویج بهائیت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ شوقیافندی بعد از مرگ پدرش، عبدالبهاء در سال 1921 م، به رهبری فرقهی ضالهی بهائیت رسید. او سومین رهبر بهائیت بود که در 36 سال ریاستش بر این فرقه، تلاشهایی در جهت توسعه و پیشرفت بهائیت، به ویژه در تشکیلات اداری و جهانی آن انجام داد. چنانکه در دههی شصت میلادی، در اروپا و آمریکا ساختمانها و معبدهای قارهای بهائی، موسوم به مشرقالأذکار، ساخته و مورد استفاده قرار گرفت. همچنین وی جنین بیتالعدل «شورای بینالمللی بهائی» را تشکیل داد و اولین بیتالعدل، شش سال بعد مرگ شوقی شکل گرفت.
بنابر تصریح عبدالبهاء، پس از وی، بیست و چهار تن از پسرانش، نسل بعد از نسل، با لقب «ولی أمر الله» باید رهبری بهائیان را به عهده میگرفتند و هریک جانشینان خود را تعیین مینمودند، لکن شوقیاَفندی (نخستین فرد این سلسله) عقیم بود و پیشبینی عبدالبهاء اشتباه از آب درآمد. بنابراین برای اینکه فرقهی بهائیت بدون زمامدار نماند، شوقی مبادرت به تشکیل شورایی به نام «جنین بیتالعدل اعظم» نمود. این شورا در ابتدا دوازده نفره بودند، بعداً پانزده نفر دیگر به آنها اضافه شد که در مجموع بیست و هفت نفر شدند و وظیفهی آنها تبلیغ و حراست از اَمر بهائیت بود.[1]
اقدام دیگری که شوقیافندی برای توسعهی تشکیلات بهائیت انجام داد، تدوین نقشهای ده ساله، موسوم به نقشهی ده سالهی جهاد روحانی جامعهی بهائی بوده است. این نقشه در سال 1953 م توسط او ابلاغ شد و پایان آن، سال 1963 م بود که به گمان بهائیان مصادف است با صدمین سال اظهار اَمر علنی حسینعلیبهاء در بغداد. [2] این نقشه شامل بیست و هشت هدف بود، از جمله:
- گسترش أمر بهائی و معابد در جهان
- تأسیس شعبههای محافل روحانی-ملّی و محلی در کشورهای ایران، عراق، انگلیس، استرالیا، آلمان و...
- تدوین قانون اساسی و نظامنامهی جهانی بهائی
- تعیین وظایف أیادی أمرالله
- تأسیس محکمهی بهائی
- احداث مؤسسات مطبوعاتی و انتشاراتی در قارههای چهارگانه جهان
- تحکیم روابط جامعهی بهائی با جامعهی بینالمللی و...[3]
شوقیافندی برای اجرای این برنامه «میسین ریمی آمریکایی» را انتخاب کرد.[4] هنوز اجرای برنامهی ده ساله به پایان نرسیده بود که شوقی در تاریخ 20 اکتبر 1957 میلادی برابر با 1337 شمسی به مرض «گریب آسیایی» در لندن گرفتار شد و درگذشت.[5]
پینوشت:
[1]. ب شاد، بیجا: بیتا، بینا، از باب تا بیتالعدل، ص 148.
[2]. همان، ص 149.
[3]. اسماعیل رایین، انشعاب در بهائیت، مرکز و مؤسسهی رائین، بیتا، ص 215-207.
[4]. همان، ص 207.
[5]. همان، ص 150.
افزودن نظر جدید