بررسی منتقدانهی کتاب مقدس بهائیان
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ کتاب مقدس و به ظاهر آسمانی بهائیان، «اقدس» نام دارد.[1] آنان بر اساس دستورهای حسینعلیبهاء، رهبر بهائیان، این کتاب را وحی منزل از جانب خداوند میدانند. رهبر بهائیان در اینباره میگوید: «یَنبَغی لِکلِ اسم آمن بالله أن یَعمَلَ بِما أمَرَ به فی الکتابِ الأقدس الَذی نَزَل مِن لَدی الحَق علّامِ الغیوب [2] بر هرکسی که ایمان به خدا میآورد، لازم است که به آنچه در کتاب أقدس به آن مأموریت پیدا کرده است، عمل نماید، این کتاب از جانب حق علّام الغیوب نازل شده است». وی همچنین میگوید: «إنّه لمطلع علم الله لو أنتم تَلَمون و مَشرقَ أوامِرَ الله لو أنتم تَعرِفون [3]؛ به درستی که کتاب أقدس محل طلوع علم خداوند است، اگر بدانید؛ مشرق أوامر اوست، اگر معرفت داشته باشید». همچنین به عقیدهی بهائیان، کتاب أقدس بر همهی کتب آسمانی و صُحُف أنبیای گذشته، برتری دارد.[4]
انگیزه و سبب تألیف کتاب آسمانی بهائیان، درخواست پیروان و اطرافیان حسینعلیبهاء بوده است. کتاب أقدس دارای سه بخش است:
بخش اول: شامل احکام است. حسینعلیبهاء کلیات این بخش را از کتاب «بیان» علیمحمد شیرازی گرفته است؛ هرچند بعضی از احکام را خودش اختراع کرده است، مثل: «إن مَرَضتُم فارجِعوا إلی الحُذاق مِنَ الأطِباء؛ وقتی مریض شدید، به حاذقترین پزشکان مراجعه کنید».
بخش دوم: آداب است که در این بخش هم نکات بسیار خندهداری وجود دارد؛ مثلاً آیه نازل کرده که با دست، غذا نخورید، به حمام عجمها وارد نشوید، سر را نتراشید و نگذارید موهای سرتان از گوشها تجاوز کند و... .
بخش سوم: شامل خطابهای رهبر این فرقه به سلاطین و ملوک اختصاص یافته است.
کتاب أقدس که به زبان عربی نگارش یافته، در سال 1992 م به زبان انگلیسی ترجمه و منتشر شده است.[5] این کتاب بهترین و بالاترین تألیف حسینعلیبهاء است و آن را در مقابل قرآن مجید و در مقام تحدی اعجاز مخالفین نوشته است. این کتاب مانند سایر آثار وی، مَملو از غلطها و اشتباهات ادبی و محتوایی است، البته خود وی به این نکته پیبرده و در مقام توجیه آن، چنین آیهای نازل کرده است: «یا مَعشَرَ العُلماء لاتَزِنوا کتاب الله بِما عِندَکُم مِن القواعد و العلوم إنّه لقسطاس الحق بین الخَلق قَد یوزن ما عِند الاُمَمِ بهذا القسطاسِ الأعظَم و إنّه بنفسه لو أنتم تعلمون،[6] ای گروه علماء! کتاب خدا (اقدس) را با آنچه از قواعد و علوم نزد شماست، نسنجید؛ زیرا کتاب خدا، میزان حق میان مردم است و همهی امور امتها باید با این ترازوی بزرگتر سنجیده شود و این ترازو با خودش، اگر بدانید».
معنای این جمله این است که من چون زبان عربی نمیدانم و غلط مینویسم [7]، شما هم قواعدی را که برای درست نوشتن به کار میبرید، کنار نهید و غلط بنویسید. البته دلیل غلطگوییهای حسینعلیبهاء و این توجیه وی، این نبوده که خداوند بر خلاف زبان متعارف مردم و در نقض قواعد دستور زبان مردم، آیه نازل کرده است، بلکه از آن جهت است که او توان نگارش ادبیات عرب را نداشته است و به راستی چگونه میشود که پیامبری در ایران، فارسی زبان برانگیخته شود و کتاب به ظاهر آسمانیش، به زبان عربی باشد!
پینوشت:
[1]. محمدعلی قائنی، دروسالدیانة، قاهره: به معرفة فرج الله زکی کردی، 1341 ق، ص 81.
[2]. حسینعلینوری، مجموعهی الواح از اقدس، قاهره: مطبعهی سعادت، 1338 ق، ص 213.
[3]. مرکز جهان بهائیت (بیتالعدل اعظم)، قرنالأنوار، ترجمهی هوشنگ فتح اعظم، آلمان: مؤسسهی عصر جدید، دارالمشتات، اول، 1380 ش، ص 117.
[4]. عباسافندی، مکاتیب، ج 2، مصر: نشر شیخ فرجالله زکی کردی، بیتا، ص 343.
[5]. مرکز جهانی بهائیت، (بیتالعدل)، بیانیهی قرن أنوار، ترجمهی هوشنگ فتح أعظم، ص 117.
[6]. حسینعلینوری، اقدس، بمبئی: چاپ ناصری، 1314 ق، ص 28.
[7]. مجموعهی الواح مبارکه.
افزودن نظر جدید