نقد یکتاپرستی بابیان و بهائیان

  • 1394/12/28 - 23:20
اسلام و سایر ادیان تحریف نشده‌ی الهی بر توحید تأکید داشتند. در مقابل، رؤسای فرقه‌ی بابی و بهائی که پیروان ایشان خود را یکتاپرست می‌دانند، به کرار ادعای خدایی و الوهيت و حتی خدا آفرینی کرده‌اند. پیروان بابی و بهائی برای معقول جلوه دادن ادعای پیامبران دروغین خود توجیهاتی کرده که با بررسی آن، پی به بطلانشان می‌بریم.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از نظر اسلام، مبدأ و خالق جهان و جهانیان یکتاست؛ پروردگار متعال تنهاست، شریک ندارد و همه چیز تحت اختیار خداوند متعال است و موجودات جهان همه آفریده پروردگارند. مبارزه با بت‌پرستی و خرافه‌پرستی، شعار نخستین اسلام و برنامه‌ی همیشگی آن است.
بهائیان خود را موحد و خداپرست معرفی می‌کنند و مدعی هستند که علی‌محمد شیرازی، رهبر بابیان و حسینعلی‌نوری، رهبر بهائیان، خدا نیستند و بنده‌ای از بندگان خدا می‌باشند؛ اما با بررسی گفته‌ها و نوشته‌های این دو به نتیجه‌ای غیر از آن‌چه ادعا دارند، می‌رسیم و می‌بینیم که اینان خود را خدا می‌دانند. در اینجا به چند مورد از ادعاهای ایشان در زمینه‌ی خدایی خودشان اشاره می‌کنیم:
اول: علی‌محمد شیرازی (ملقب به باب) ادعا کرده است: «إنَّنی أنا الله لا إله أنا کُنت مِن اول الَذی لا أول فَرداً مُنفَرداً [1]؛ من همان خدایی هستم که خدایی جز من نیست، من اولین کسی هستم که اولی، برای او نیست؛ فرد و منفرد هستم».
علی‌محمد شیرازی از این سخنان شرک‌آلود بسیار دارد که ما به همین مقدار اکتفا می‌کنیم، اما رهبر بهائیان، حسینعلی‌نوری، نیز در کتاب‌هایش در موارد گوناگونی ادعای خدایی کرده که به یک نمونه‌ی آن اشاره می‌کنیم. وی در کتاب بدیع می‌گوید: «إنّه یقول حینئذٍ إنَّنی لا إله إلّا أنا کما قال النقطة مِن قبل و بعینِه یَقولُ مَن یأتی مِن بعد [2]؛ خدایی جز من نیست، همان‌گونه که علی‌محمد شیرازی قبل از من چنین گفت و نیز همان‌گونه کسی که بعد از من می‌آید، چنین خواهد گفت». [3]
حال با توجه به ادعاهای مطرح شده توسط علی‌محمد شیرازی و حسینعلی‌بهاء، ایشان نعوذ بالله خدا هستند و تمامی موجودات آفریده‌ی آن‌ها می‌باشند. این گستاخی تا جایی پیش رفته که ایشان نه تنها خود را خدا می‌پندارند، بلکه خود را خداساز و خدا آفرین نیز معرفی می‌کنند.
بابیان و بهائیان برای توجیه این رسوایی، می‌توانند به چند راه متوسل شوند و فضاحت و رسوایی رهبران خود را توجیه کنند. اولین راه این است که ایشان قائل به تناسخ شوند و ادعا کنند که العیاذ بالله خداوند در جسم این دو حلول کرده؛ که این ادعای بسیار مضحکی است و بطلان آن کاملاً روشن است.[4] دوم اینکه: ما چون نمی‌توانیم احاطه‌ی علمی به ذات خدا پیدا کنیم، در نتیجه باید این دو را بپرستیم.[5] سوم: تهمت زدن به سایر انبیای الهی، که ایشان نیز ادعای خدایی و الوهیت کرده‌اند.[6] با مراجعه به منابع معرفی شده در پی‌نوشت، پی به بطلان تمام این توجیهات می‌بریم و شرک این فرقه‌های انحرافی، مشرک و ملحد برای ما آشکار می‌گردد.

پی‌نوشت:

[1].حسن مصطفوی، محاکمه و بررسی عقاید، احکام، آداب و تاریخ باب و بهاء، تهران: آثار علّامه مصطفوی، 1384، چاپ چهارم، ج 3، ص 243.
[2].حسینعلی‌نوری، بدیع، ص 154.
[3].حسینعلی‌نوری، اقدس، بمبئی: مطبعة ناصری، 1314 ق، صص 25، 26، 29، 35، 36، 43 و 45؛ همچنین مراجعه شود به مقاله‌ی: ادعای خدایی و خدا آفرینی حسینعلی نوری
[4]. جهت مطالعه‌ی بیشتر بنگرید به: مرکز اطلاع رسانی غدیر، دلایل بطلان تناسخ
[5]. جهت مطالعه‌ی بیشتر بنگرید به مقاله‌ی: عبدالبهاء و توجیه خدایی پدر
[6]. جهت مطالعه‌ی بیشتر بنگرید به مقاله‌ی: تهمت به پیامبران برای توجیه ادعای خدایی حسینعلی‌بهاء

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.