وهابیت حزب شیطان
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذهب_ سیره نبیاکرم (صلی الله علیه و آله) گویای این مطلب است که ایشان رحمتی عام برای همه عالمیان بود و همیشه از خداوند برای جمیع امت خود و مردمان عالم، خیر و صلاح و آمرزش طلب میکرد و این را خداوند در قرآن خود یادآور میشود که: «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ[انبیاء/۱۰۷] ما تو را جز براى رحمت جهانیان نفرستادیم.»
اما این خیرخواهیهای پیامبر، گاهی اوقات شامل برخی افراد یا اقوام نمیشد و بالعکس پیامبر اقدام به لعن و طرد آنها مینمود.
روایت شده که روزی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) برای منطقه شام و یمن دعا کردند و فرمودند: «اللهم بارک لنا فی شامنا، اللهم بارک لنا فی یمننا. قالوا یا رسول الله وفی نجدنا؟ قال: اللهم بارک لنا فی شامنا، اللهم بارک لنا فی یمننا. قالوا یا رسول الله وفی نجدنا؟ قال فی الثالثه: هناک الزلزال و الفتن، وبها یطلع قرن الشیطان.[۱] خداوندا منطقه شام و یمن را بر ما مبارك گردان! صحابه گفتند: منطقه نجد را چهطور؟ حضرت سخن قبل خود را تكرار فرمود و درخواست برکت برای شام و یمن نمود؛ صحابه باز از نجد پرسیدند، که حضرت در مرحله سوم فرمود: در نجد زلزلهها و فتنهها به وقوع خواهد پیوست و شاخ شیطان از آنجا طلوع خواهد كرد.»
بنابراین پیامبر (صلی الله علیه و آله) منطقه نجد را از دعای خیر خود محروم کرد، منطقهای که در پیشگویی پیامبر (صلی الله علیه و آله) بنا به تصریح شارحان حدیث، مردمی از حزب شیطان در آن ظهور میکنند و عامل ایجاد فتنهها میشوند.[۲]
فتنههایی که ما در زمان حاضر با تمام وجودمان آن را درک کردهایم. فتنههای شیطانی که توانسته است کمر اسلام و مسلمین را خم کرده و طمع دشمنان اسلام را نسبت به دستاندازی به منافع مسلمین برانگیزاند.
در زمانه ما منطقه نجد زادگاه و جولانگاه شیاطین است و این شیطان است که بر طبل تفرقه و جدایی میکوبد. این صدای شیطان است که از حنجره مفتیان وهابی شنیده میشود که بُکشید و نابود کنید و بر صغیر و کبیر رحم نکنید. ناموس مسلمین را به تاراج ببرید و مالشان را به یغما، جهاد نکاح بکنید و زنان را به کنیزی ببرید. وگرنه صدای خدا و رسولش که از حنجره قاریان قرآن و راویان احادیث نبوی به گوش میرسد چیز دیگری میگوید: «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ.[انبیاء/۱۰۷] ما تو را جز براى رحمت جهانیان نفرستادیم.»
آیا این دین کاملاً رحمانی، باید طبق وسوسههای شیطانی، حکم تکفیر همه مذاهب و فرقهها را صادر کند و دست خودش را به خون هزاران انسان بیگناه از زنان و کودکان آلوده نماید؟ پس جایگاه این آیه قرآن چه میشود: «وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ۗ وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلَا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ ۖ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا.[اسراء/۳۳] و نفسى را كه خداوند حرام كرده است جز به حق مكشيد و هر كس مظلوم كشته شود به سرپرست وى قدرتى دادهايم پس [او] نبايد در قتل زيادهروى كند، زيرا او [از طرف شرع] يارى شده است.»
آیا این سیره رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) نبود که وقتی بر مکه تسلط پیدا کرد در روز فتح مکه، در اجتماع مردم در مسجد الحرام حاضر شد و خطاب به آنان فرمود: نظر شما چیست؟ درباره من چه گمانی دارید؟ همگی ساکت بودند و غمگین که سهیل بن عمرو یکی از سران قریش گفت: ما جز خیر نمیگوییم و گمانی جز خیر نداریم. تو برادری کریم و پسر عموئی بزرگوار هستی.
پیامبر فرمود: من همان سخنی را میگویم که برادرم یوسف به برادرانش گفت: امروز هیچ توبیخی به شما نیست، خدا گناهان شما را میآمرزد و او مهربانترین مهربانان است.[۳]
برخورد محبت آمیز دیگری که از پیامبر در برخورد با مردم مکه نقل شده است، هنگامی بود که سعد بن عباده در حالیکه پرچم سپاه اسلام را بدست داشت، اعلام میکرد امروز روز انتقام است. پیامبر سریع علی (علیه السلام) را مأموریت داد که پرچم را از او بگیرد و با ملایمت و مهربانی وارد مکه شود. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در اجتماع مردم مکه افزود: شما مردم مکه بد همسایگانی برای پیامبر بودید. شما مرا تکذیب کردید و مرا از مکه راندید ولی به این هم رضایت ندادید و به مدینه آمدید و با من جنگ کردید، ولی اکنون شما آزادید، بروید. من همگی را مورد عفو و بخشش قرار دادم.[۴]
آیا محمد بن عبدالوهاب بعد از فتح شهرها و روستاهای مسلمین و نه کفار و به تبع او وهابیون کنونی، همین سخن رسول خدا را شعار خود قرار دادهاند، یا اینکه دستورات شیاطین انسی و جنی را برای نابودی اسلام و مسلمین اجرا میکنند تا جاییکه در قتل و کشتار مردم روی جنایتکارانی مانند هیتلر را سفید مینمایند؟
آیا در زمان حاضر وهابیون و پیروان داعشی آنها لیاقت دعای خیر پیامبر (صلی الله علیه و آله) را دارند یا اینکه لعن و نفرین ایشان شامل حال آنها میشود؟
پینوشت:
[۱]. صحیح بخاری، ج ۲، ص ۲۳، دار الفکر، بیروت، بی تا
[۲]. عمدة القارى فی شرح البخاری، عینی حنفی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ج ۷، ص ۵۹.
[۳]. بحارالانوار، علامه مجلسی، موسسه الوفاء، بیروت، ج۲۱، ص۱۳۲، باب فتح مکه
[۴]. همان.
افزودن نظر جدید