مظهر عفت بهائیان
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ قرة العین اول زن بهائیت است که پیروان بهاء او را مظهر فاطمه ی زهراء سلام الله علیه ها دانسته و زنانشان از او الگو برداری می کنند.
در تلخیص تاریخ نبیل گوید: در سال 1306هجری بود که از لسان عظمت (میرزا بهاء) شنیدم فرمودند: در لوحی که دیشب نازل فرمودیم در ضمن اشاره به جریان اموری که در بدشت واقع شد، معنی جمله ی – غضوا ابصارکم – را ذکر کردیم ... [1] ما یک روز ناخوش شدیم (در دشت بدشت) و در بستر خوابیدیم، جناب طاهره پیغام داده بود که از ما ملاقات کند، ما متحیر ماندیم که چه جواب بدهیم ناگهان دیدیم طاهره بدون حجاب با صورت گشاده از در وارد شد و جلو ما ایستاد، میرزا آقاجان با بیان زیبایی این حادثه را اینطور تعبیر کرد و گفت: در روز قیامت حضرت فاطمه بی حجاب و با صورت گشاده جلو چشم مردم تشریف می آورند در آن لحظه هاتفی از عیب ندا می کند و می گوید: غضوا ابصارکم. در آن روز همه اصحاب دچار دهشت و اضطراب شدند ... الخ. [2]
از این جملات مطالب مهم و معارف بابیه معلوم می شود:
1- دشت بدشت محشر و قیامت است.
2- طاهره قرة العین قزوینی همان حضرت زهراء سلام الله علیها است.
3- حضرت زهراء سلام الله علیها که مجسمه عفت و حیاء و مظهر تقوی و عصمت بود، در دشت بدشت به صورت طاهره بی حجاب و خود آراسته جلوه گری می کند.
4- و در عین حالی که او با روی گشاده جلو چشم مردم و اصحاب خود نمایی و جلوه کرده و می خواهد آزادی و بی حجابی نسوان را که هدف او بود، صورت عمل بدهد، هاتفی از غیب ندا می کند که: غضوا ابصارکم، متاسفانه طاهره و اصحاب چنان گرم و سرمست بودند که گوش به ندای غیبی نداده و محو جمال دلربای طاهره گشتند.
شما ممکن است تعجب کنید و جمله (هدف او آزادی نسوان بود) را از نویسنده حمل به غرض و سوء تعبیر نمایید و برای رفع سوء تفاهم نوشته شوقی افندی را در کتاب قرن بدیع بخوانید: بدین طریق حیات پر افتخار طاهره، نخستین زنی که در راه ترقی و تعالی نسوان شهید گردید به انتهاء رسید، دلاوری که در حین شهادت خطاب به نفسی که در توقیف او قرار داشت به کمال شجاعت اظهار نمود، قتل من در دست شما است ... ولی به یقین مبین بدانید هرگز تقدم و آزادی نسوان را ممکن نیست متوقف سازید. [3]
پس به نوشته جناب شوقی افندی آخرین کلام و آخرین هدف طاهره تقدم و آزادی نسوان بوده است.
و عجیب تر از این کلام که در آخرین ساعت زندگیش به زبان او جاری شده است، خود آرایی و زینت کردن و مانند عروس خود را ساختن است که باز در همین کتاب می خوانید: طاهره شبی که آخرین دقایق حیاتش را نزدیک دید، لباس نو در بر کرد و چون عروسی خود را بیاراست و هیکل را با عطر و عنبر معطر و معنبر نمود آنگاه زوجه کلانتر را نزد خود خواست و او را از تصمیمی که نسبت به شهادت وی اخذ نموده بودند مستحضر ساخت ... که ناگاه فراشان و چاوشان عزیزخان در دل شب وارد شدند و آن مظهر استقامت را اخذ و به باغ ایلخانی که در خارج شهر واقع هدایت کردند ... الخ. [4]
پس طاهره با اینکه اطلاع داشت که شبانه به دست فراشان و چاوشان آن هم در باغ خارج از شهر گرفتار خواهد شد، خود را مانند عروس آراسته و با عطر و عنبر معطر می سازد.
البته بیش از این اطلاعی در دست نیست، و در عین حال موجب تاثر است که یک زن خوش هیکل و خوش صورتی که خود را آراسته و معطر ساخته است و در وسط شب به دست فراشان و قراولان مخالف آن هم در خارج شهر گرفتار شود، چقدر باید صبر و تحمل در مقابل ناملائمات نشان بدهد.
ولی از جمله آخر او (هرگز تقدم و آزادی نسوان ممکن نیست متوقف شود) فهمیده می شود که ناراحتی زیاد نداشته است و یا در مقابل اجرای هدفش که آزادی نسوان است خوش بوده است.
و شگفت انگیز آنکه از یک طرف می خواهند آزادی نسوان را که مورد توجه زن های امروز است،گوشزد کرده و یک مشت مردان شهوت پرست و زنان آزاد را به سوی این مسلک جدید جلب کنند، واز طرف دیگر بخاطر تاویل و تصحیح امور خود جمله غضوا ابصارکم را نقل می کنند.
و چون دروغگو حافظه ندارد، متوجه نمی شوند که پوشیدن و روی هم گذاشتن چشم ها در برابر زنان خود مخالف آزادی زنان است. [5]
آنطور که معلوم می شود، قرة العین درد دین نداشته و چون زن زیبا رویی بوده است، نمی توانسته این زیبای را از دید کسانی که محو آن می شوند بپوشاند، لذا با وجود سید علی محمد باب فرصت را غنیمت شمرده با نشان دادن جمال خود، آن عقده ی روانی را برطرف می کند.
پی نوشت:
1- تلخیص تاریخ نبیل، صفحه 474
2- تلخیص تاریخ نبیل، صفحه 476
3- قرن بدیع، صفحه 42
4- قرن بدیع، صفحه 41
5- محاکمه و بررسی باب و بهاء جلد 3 صفحه 141 تا 144
افزودن نظر جدید