تلاش ابن‌تیمیه برای نابودی تقدس بزرگان دین

  • 1394/11/02 - 18:17
از جمله دستوراتی که خداوند به بندگان خود داده است،‌ حفظ احترام بزرگان دین است. این در حالی است که ابن‌تیمیه، تئوریسن وهابیت، نه تنها به بزرگان دین اسلام احترام نگذاشته بلکه در جهت تطهیر دشمنان ایشان بر آمده است. اهداف ابن‌تیمیه در جریان‌ تقدس‌زدایی، در مرحله نخست، پیامبر، و سپس اهل‌بیت است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ابن‌تیمیه از عالمانی است که تفکرات او عالم اسلامی را داغدار کرده است. از طرفی افکار وی، موجب به وجود آمدن جریان‌های تکفیری شده است که امروزه به عنوان مهمترین مشکل جهان اسلام شناخته می‌شود و از طرفی دیگر نیز بینش‌های او سعی در تخریب بزرگان دین و تقدس‌زدایی از ایشان را دارد.
هدف اول ابن‌تیمیه در حرمت‌شکنی، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) است. حصنی دمشقی در این‌باره می‌گوید: «کتاب‌های ابن‌تیمیه آمیخته به تشبیه حق به مخلوقات و تجسیم ذات باری تعالی و همچنین جسارت به ساحت مقدس رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) و شیخین و تکفیر عبد الله بن عباس است».[1]
ابن‌تیمیه، استغاثه به پیامبر خدا و هر شخص صالحی را شرک دانسته است. وی می‌گوید: «هر کسی به نزد قبر پیامبر، شخص صالح بیاید و از وی طلب حاجت و کمک، در آنچه که فقط خداوند توانایی آن را دارد بکند، مشرک است و در صورتی که توبه نکند، باید کشته شود».[2] بسیار عجیب است که در نزد ابن‌تیمیه، زیارت رفتن و خواستن حاجت از بزرگترین پیامبر خدا یعنی پیامبر اسلام، با شرک مساوی خوانده شده است.
ابن‌تیمیه با عملش، گفتار خود را مبنی بر دشمن‌ورزی با پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) تایید کرد. او در سال 704 قمری به مسجد تاریخ، در جوار مصلای شهر دمشق رفت و سنگی را که گفته می‌شد، جای پای رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) است را شکست.[3] به همین سبب از سوی علمای اهل‌سنت به زندان افکنده شد.[4]
علمای اهل‌سنت درباره حرمت‌شکنی‌های ابن‌تیمیه، سخنانی دارند که سخت بر وی تاخته‌اند. به عنوان مثال، ابن‌حجر عسقلانی که از بزرگترین علمای اهل‌سنت و یکی از استوانه‌های علمی سنی‌مذهبان می‌باشد، می‌نویسد: «برخی از معاصرین ابن‌تیمیه، به خاطر اعتقاد به شایسته نبودن پیامبر به توسل، نسبت کفر و زندیق به وی داده‌اند».[5]
اما دومین نشانه‌روی ابن‌تیمیه در باب حرمت‌شکنی، صحابه پیامبر(صلی الله علیه و آله) و خلفاء هستند. وی به عایشه که از سوی اهل‌سنت جایگاه والایی دارد و مرجع کسب معارف اسلامی آنان است، طعنه زده است و وی را تاویل‌گر(مراد در این‌جا، کسی که کلام پیامبر را هر گونه که بخواهد تفسیر می‌کند) خوانده است.[6]
ابن‌تیمیه در صدد است که امام علی(علیه‌السلام) را سیاست‌زده و به دنبال حکومت بخواند و عثمان را شخصی مال‌دوست معرفی کند.[7] وی خلیفه اول و دوم اهل‌سنت را که در نزد اهل‌سنت، دوست‌داشتنی‌ترین افراد بعد از پیامبر(صلی الله علیه و آله) هستند را به صورت کنایه‌ای، افرادی معرفی می‌کند که در مقابل گفتار پیامبر(صلی الله علیه و آله) قدم علم کرده‌اند.[8] وی قول عمر را با نقل کلامی از پسرش، مخالف با قول پیامبر وانمود می‌کند.[9]
ابن‌تیمیه در جریان‌ تقدس‌زدایی از بزرگان، بر روی امام علی(علیه‌السلام) متمرکز شده است و تمام احادیث مناقب ایشان را مجعول می‌خواند. این تندروی‌های ابن‌تیمیه سبب شد که ابن‌حجر عسقلانی درباره وی بگوید: «او به سبب کثرت حمله‌وری به احادیثی که علامه حلی نقل کرده است، بسیاری از احادیث خوب را رد کرده است».[10]
وی در ادامه پروژه تقدس‌زدایی از امیر المومنین(علیه‌السلام)، تیشه به ریشه زده است و پدر و مادر امیر مومنان(علیه‌السلام) را در دایره مشرکان قرار می‌دهد. وی می‌نویسد: «پیش از آنکه خداوند، محمد(صلی الله علیه و آله) را در میان قریش برگزیند، کسی از قریش مومن نبود، نه مردی، نه کودکی، نه زنی و نه سه نفر و نه علی... کودکی(حضرت علی(علیه‌السلام)) که از پدر و مادر کافر متولد شود به اتفاق مسلمانان حکم کافر را دارد».[11] ابن‌تیمیه همه مطالبی که از رشادت‌های و شجاعت‌های امام علی(علیه‌السلام) نقل شده است را دروغ می‌پندارد.[12]
این افرا‌ط‌گرایی‌های ابن‌تیمیه، سبب گشت تا برخی به وی لقب نفاق را بدهند. در این باره ابن‌حجر عسقلانی می‌نویسد: «ابن‌تیمیه معقتد است: علی در هفده مورد دچار اشتباه شد و با نص قرآن مخالف کرد. بعضی به جهت سخنان زشتی که درباره امیر مومنان بیان داشته است، وی را منافق دانسته‌اند».[13]
ابن‌تیمیه در حالی با گستاخی تمام به امام علی‌(علیه‌السلام) تاخته است که از سویی علامه مناوی از علمای مشهور اهل‌سنت در کتاب فیض القدیر پس از نقل حدیث «علی با حق و حق با علی است» می‌نویسد: «از همین روست که علی داناترین افراد به تفسیر قرآن بوده است»[14] و از سویی دیگر احادیثی که ابن‌تیمیه آن را ضعیف شمرده است، از سوی علمای اهل‌سنت صحیح به حساب آمده است.[15]
آخرین حلقه در پروژه تقدس‌زدایی ابن‌تیمیه از بزرگان دین، امام حسین (علیه‌السلام) است. امام مظلومی که مظلومانه در صحرای کربلا به شهادت رسید چطور گستاخانه آماج حملات ابن‌تیمیه قرار می‌گیرد. وی با صراحت و بی‌پروایی تمام، درباره قیام امام حسین(علیه‌السلام) می‌نویسد:‌ «در قیام او، نه مصلحت دین بود و نه مصلحت دنیا... در قیام او و کشته شدن او، آن‌قدر فساد بود که اگر در شهر خود نشسته بود، آن‌قدر فساد نمی‌شد».[16]
این کلمات نشان از تعصب ابن‌تیمیه دارد چرا که حدیث معروف و مشهور «حسن و حسین جوانان اهل بهشت هستند و پدر آن دو از آن دو بهتر است».[17] دلالت دارد بر این‌که عمل امام حسین(علیه‌السلام) از روی مصلحت و به نفع مسلمین بوده است.
ابن‌تیمیه در عین ناباوری، در تطهیر رفتار یزید قدم برداشته و شهادت امام حسین را از کارهای یزید نمی‌پندارد. وی می‌نویسد:‌ «یزید دستور کشتن حسین را نداده است و راضی به آن نبوده است».[18] این در حالی است که قضیه امر به کشتن امام حسین (علیه‌السلام) توسط یزید، امری معروف و خالی از نزاع است. در این باره ابن‌‌عماد حنبلی می‌نویسد:‌ «تفتازانی در شرح عقاید نسفیه می‌گوید: حق آن است که یزید به قتل حسین(علیه السلام) راضی بود و از کشتن او خوشحال شد و به اهل‌بیت رسول خدا اهانت کرد و این مطلب، متواتر معنوی است».[19] ذهبی نیز می‌گوید: «چون یزید با مردم مدینه آنچه خواست، انجام داد و حسین و برادران و بستگان او را کشت و شراب خورد».[20]
نگاه ابن‌تیمیه عاری از هر گونه احترام به بزرگان دین است؛ تا جایی که وی به پیامبر، اهل‌بیت، خلفا و... می‌تازد و همه آن‌ها از نگاه لجوجانه وی در امان نیستند.

پی‌نوشت‌:
[1]. حصنی دمشقی، تقی الدین، دفع الشبهه عن الرسول و الرساله، تعلیق: محمد زاهد کوثری، قاهره، دار احیاء الکتاب العربی، چاپ دوم، 1418؛ ص125.
[2]. ابن‌تیمیه، زیاره القبور و الاستنجاد بالمقبور، ص17
[3]. دمشقی، ابن‌کثیر، البدایه و النهایة، تحقیق: عبدالله بن عبد المحسن، قاهره، دار هجر للطباعه و النشر و التوزیع و الاعلان، چاپ اول، 1418؛ ج18، ص46.
[4]. همان، ج18، ص74و 75.
[5]. ابن‌حجر عسقلانی، الدرر الکامنه فی اعیان المائه الثامنه، محقق: عبد المعید ضان، مجلس دائره المعارف عثمانیه، چاپ دوم، 1392؛ ج1، ص181.
[6]. ابن‌تیمیه، مجموع الفتاوی، تخریج احادیث: عامر الجزار و انور الباز، دار الوفاء، چاپ سوم، 1426؛ ج4، ص298.
[7]. عسقلانی، ابن‌حجر، الدرر الکامنه فی اعیان المائه الثامنه، محقق: عبد المعید ضان، مجلس دائره المعارف عثمانیه، چاپ دوم، 1392؛ ج1، ص179-181.
[8]. ابن‌تیمیه، مجموع الفتاوی، تخریج احادیث: عامر الجزار و انور الباز، دار الوفاء، چاپ سوم، 1426؛ ج20، ص251.
[9]. همان، ج20، ص216.
[10]. عسقلانی، ابن‌حجر، لسان المیزان، تحقیق: دائره المعرف النظامیه للهند، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، 1390؛ ج6؛ ص320.
[11]. ابن‌تیمیه، منهاج السنه، تحقیق: دکتر رشاد سالم، موسسه قرطبه، چاپ اول، 1406؛ ج8، ص285.
[12]. همان، ج8، ص97.
[13]. ابن‌حجر عسقلانی، لسان المیزان، تحقیق: دائره المعرف النظامیه للهند، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، 1390؛ ج1، ص179-181.
[14]. مناوی، علی، فیض القدیر فی شرح الجامع الصغیر، بی‌جا، بی‌تا؛ ج4، ص357.
[15]. امینی، عبدالحسین، الغدیر، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ هفتم، 1383؛ ج3، ص156-172.
[16]. ابن‌تیمیه، منهاج السنه، تحقیق: دکتر رشاد سالم، موسسه فرطبه، چاپ اول، 1406؛ ج4، ص530.
[17]. ابن‌ماجه، محمد، سنن، تحقیق: محمد فواد عبدالباقی، دار احیاء الکتب العربیه، بی‌تا؛ حدیث118
[18]. ابن‌تیمیه،‌ مجموع الفتاوی، تخریج احادیث: عامر الجزار و انور الباز، دار الوفاء، چاپ سوم، 1426؛ ج4، ص486
[19]. حنبلی، ابن‌عماد، شذرات الذهب، ج1، ص68-69.
[20]. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج5، وفیات61، 80. برگرفته از مقاله درنگی بر دیدگاه ابن‌تیمیه در مواجهه با مذاهب و بزرگان اسلام، قم، موسسه دارالاعلام لمدرسه اهل‌البیت، مجله سراج منیر، ج14، ص135.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.