موضع انتقادی علمای شافعی در برابر ابنتیمیه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در جهان امروزه، بدون شک مشکل مسلمانان، گروههای تکفیری هستند. در بررسی افکار گروههای تکفیری، تاثیرپذیری این گروهها از افکار وهابیت به چشم میخورد. اما چارچوب فکری وهابیت در پرتوی افکار ابنتیمیه حرانی شکل گرفته است و به همین دلیل است که لقب "شیخ الاسلام" نسبت به ابنتیمیه، از دهان وهابیان نمیافتند.
اما از زمان ظهور ابنتیمیه و افکار وی در قرن هفتم، مخالفتهای زیادی با نظرات وی شد. این مخالفتها از طرف علمای اهلسنت صورت گرفت که در این بین، علمای شافعی نقش بسزایی در نقد افکار ابنتیمیه داشتند. در این مجال به برخی از عالمان مذهب شافعی که در جهت غربالگری افکار ابنتیمیه گام برداشتند، اشاره میشود:
محمد بن عبدالرحیم هندی ارموی (متوفای 715 قمری)، و محمد بن محمد معروف به ابنوکیل (متوفای 716 هجری قمری) از جمله علمای شافعی هستند که برای به نقد کشیدن افکار ابنتیمیه، با وی به مناظره پرداختند.[1]
علی بن یعقوب بکری (متوفای 724 قمری)، و ابن جبرئیل (متوفای 733 قمری)، دو عالم اهلسنت شافعی هستند که با تحریر کتبی همچون "الرد علی البکری" و "خبر الجهه فی الرد علی ابنتیمیه فی العقائد" افکار اعتقادی ابنتیمیه را به چالش میکشانند.[2]
زملکانی (قرن هشتم هجری) از بزرگان و فقهای مذهب شافعی است.[3] ابنکثیر درباره وی میگوید: «وی در همه دورههای خود در مذهب شافعی چیره گشت و برتری یافت».[4] او با تالیف کتبی همچون "العمل المقبول فی زیاره الرسول" و "الدره الضمیئه فی الرد علی ابنتیمیه" به مبارزه با افکار منحرف ابنتیمیه پرداخت.
یکی از بزرگترین علمای شافعی در طول تاریخ، شمس الدین ذهبی (متوفای 748 قمری) است که در میان اهلسنت از جایگاه ممتازی برخوردار است. آنچه شهره است، نگاشتن رساله النصیحه الذهبیهای است که وی در راستای نصحیت ابنتیمیه به رشته تحریر در آورده است. وی در این رساله، اعتقادات ابنتیمیه را همچون تنه درختی میداند که در چشم وی گیر کرده است و او را پیجوی عیوب مردم میخواند. ذهبی، ابنتیمیه را با القاب مختلف همچون فرومایه و خودخواه نامگذاری میکند و پیروان او را افرادی دروغگو، ابله، خشک، نفهم، فاجر و جاهل میخواند. ذهبی نسبت تضعیفگرایی و موهومانگاری نسبت به احادیث صحیحین را به ابنتیمیه نسبت میدهد که ابنتیمیه، با این کار در جهت ستایش کلمات شخصی خودش است.[5]
یکی دیگر از علمای شافعی، تقی الدین سبکی شافعی (متوفای 756 قمری)، که روزی قاضی القضات دمشق و خطیب نماز جمعه مسجد جامع اموی در دمشق بود. او در میان اهلسنت دارای شهرت است و بیش از 150 اثر علمی از خود به یادگار گذاشته است. در این میان، سه کتب وی به نقد تفکرات ابنتیمیه اختصاص داده شده است که عبارتند از: "شفاء السقام فی زیاره خیر الانام"، "الدره المضیئه فی الرد علی ابنتیمیه"، و "السیف الصیقل فی رد علی ابن زفیل" میباشد. وی در کتاب اول یعنی "شفاء السقام" به مبارزه با عقیده واهی ابنتیمیه مبنی بر شرک بودن زیارت و قصد زیارت پرداخته و در ده باب بر این عقیده ابنتیمیه خط بطلان میکشد. تقیالدین در این کتاب(شفاء السقام) ابنتیمیه را مبتدع میخواند که با استغاثه و طلب حاجت از پیامبر مخالفت کرد.[6] وی در دو کتاب دیگر نیز به نقد افکار دیگر ابنتیمیه همچون، تجسیم، تشبیه و حیات برزخی و... میپردازد. به عنوان مثال وی در کتاب "السیف السقیل" افزون بر اینکه نسبت بدعت به ابنتیمیه میدهد، با توجه به کلام ابنتیمیه در باب جسمانیت خداوند، او را خارج از 73 فرقه میخواند.[7]
یکی دیگر از علمای شافعی که نگاه انتقادی به آرای ابنتیمیه دارد، ابوبکر حصنی شافعی (متوفای 829 قمری) است که با نگاشتن کتاب "دفع الشبه عن الرسول" در راه نقد افکار ابنتیمیه تلاش فراوانی کرد. وی در این کتاب، آرای ابنتیمیه را آنچنان مذمت میکند که لازمه کلام ابنتیمیه را، سیخ شدن مو بر بدن میداند. از جمله نسبتهای عجیبی که وی به ابنتیمیه میدهد، زندیق و خبیث است که در جای خود، نیاز به تامل جدی دارد و با این نسبتها راه را برای مریض خواندن قلب وی هموار میسازد.[8]
یکی از مهمترین علمای شافعی ابنحجر عسقلانی (متوفای 852 قمری) که اهلسنت ارادت خاصی به کتب و افکار وی دارند. وی دارای تالیفاتی فراوانی است که کتاب "فتح الباری" وی که شرح صحیح بخاری دارای امتیاز اساسی است. او نظر علمای اهلسنت را درباره ابنتیمیه در سه دسته تقسیم میکند: دسته اول بزرگان اهلسنتی را در خود جای میدهد که ابنتیمیه را مجسم میدانند. دسته دوم او را زندیق و بیدین به حساب میآورند و دسته سوم نیز او را منافق میخوانند.[9] او ادامه میدهد که قاضی شافعی دمشق حکم کرد که هر کس از افکار ابنتیمیه پیروی کند، مستحق قتل و مالش حلال است.[10]
در پایان باید به یکی دیگر از علمای بزرگ مذهب شافعی، یعنی ابنحجر هیتمی مکی شافعی (متوفای 974 قمری) اشاره شود. وی همچنین در نقد افکار ابنتیمیه، شمشیر را از رو بسته است و به شدت بر افکار وی میتازد، تا جایی که او را خوار، گمراه، کور و کر یاد میکند. او کلمات ابنتیمیه را خالی از ارزش معرفی میکند و او را بدعتگذار و اهل غلو میخواند.[11]
قطعا این مقاله، ظرفیت بررسی تمام نظرات علمای اهلسنت شافعی در نقد ابنتیمیه ندارد. اما همین مقدار در اثبات رویکرد متناقض و انتقادی علمای شافعی در مقابل ابنتیمیه را کافی است.
پینوشت:
[1]. کحاله، عمر، معجم المولفین، بیروت، بیتا؛ ج10، ص161. زرکلی، خیر الدین، الاعلام، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ پنجم، 1980م، ج6، ص314.
[2]. زرکلی، خیر الدین، الاعلام، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ پنجم، 1980م، ج5، ص33. کحاله، عمر، معجم المولفین، بیروت، بیتا؛ ج2، ص201. البغدادی، اسماعیل، لبنان، دار احیاء التراث العربی، بیتا؛ هدیه العارفین، ج1، ص108.
[3]. الاعلام، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ پنجم، 1980م، ج6، ص284.
[4]. ابنکثیر، اسماعیل، البدایه و النهایه، محقق: علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، 1408ق، ج14، ص153.
[5]. سبکی، تقیالدین، السیف الصقیل، مصر، مکتبه زهران، بیتا؛ ص217-218. جماعه من علماء، التوفیق الربانی فی الرد علی ابنتیمیه الحرانی، بیجا، بیتا؛ ص206.
[6]. سبکی، تقیالدین، شفاء السقام، محقق: سید محمد رضا حسینی، چاپ چهارم، 1419ق، بیجا؛ ص293.
[7]. سبکی، تقیالدین، السیف الصقیل، مصر، مکتبه زهران، بیتا؛ ص190.
[8]. حصنی، تقیالدین، دفع الشبه عن الرسول، قاهره، انتشارات دار احیاء الکتاب العربی، چاپ دوم، 1418ق، ص 82 و 131.
[9]. عسقلانی، ابنحجر، الدرر الکامنه، بیجا، بیتا؛ ج1، ص155.
[10]. همان، ج1، ص147.
[11]. ابنمرزوق، ابیحامد، التوسل بالنبی(صلی الله علیه و آله) و جهله الوهابیون، استانبول، مکتبه ایشیق، 1876م، ص234. الفتاوی الحدیثه، ص144. برگرفته از مقاله علمای شافعی و ابنتیمیه، حبیب عباسی، قم، موسسه دارالاعلام لمدرسه اهلالبیت، مجله سراج منیر، شماره 4، ص87.
افزودن نظر جدید