تناقض در افکار مؤسس وهابیت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در اینکه چه چیز سبب شده است که موسس وهابیت یعنی محمد بن عبدالوهاب راه تکفیر مسلمانان را در پیش بگیرد، لازم است به مبانی فکری وی رجوع گردد. بنیان فکری ابنعبدالوهاب از جهتی متشکل از سه مولفه توحید در عبادت، مفهوم عبادت و مصادیق عبادت میباشد.
اما در توضیح مولفه اول یعنی توحید در عبادت، ابن عبدالوهاب میگوید: «جز خداوند کسی شایستگی ندارد که مورد تذلل، تعظیم، سجود، تاله، رهبت، رغبت، خشیت، توکل، رجاء و خوف قرار بگیرد».[1] وی تنها توحیدی را که هدف بعثت پیامبران میداند و مجوز ورود به اسلام میخواند، توحید در عبادت است که با عنوان توحید در الوهیت از آن نام میبرد.[2] وی یک گام به جلو مینهد و حرف پایانی خود را در باب اصل توحید با صراحت توحید در عبادت قرار میدهد و میگوید: «توحید یعنی اینکه خداوند در پرستش یکتا باشد».[3]
مولفه دوم که به تفکرات ابن عبدالوهاب سامان میدهد مفهوم عبادت است. چنانچه گفته شد مهمترین توحید در نزد موسس وهابیت توحید در عبادت است و برای فهم صحیح از این قسم از توحید ناچاریم که مفهوم عبادت را از نظر ابنعبدالوهاب بررسی کنیم. ابنعبدالوهاب در باب مفهوم عبادت میگوید: «عبادت یعنی غایت خضوع و تذلل، غایت محبت و تعلق برای کسی که این اعمال برای او انجام میشود. به عبارت دیگر، عبادت اسم جامع است برای هر عملی که مورد رضایت و محبت خداست، اعم از اعمال باطنی و ظاهری».[4] با توجه به این کلام باید گفت: «هر کاری که برای رضایت خداوند باشد عبادت است و اگر کاری برای غیر محبت خداوند انجام گیرد، موجب خروج از دائره اسلام میشود».
اما حلقه سوم که سبب کامل شدن بسته فکری ابنعبدالوهاب میشود، مصادیق عبادت است. وی، اسلام، ایمان، احسان، دعا، خوف، رجاء، توکل، رغبت، رهبت، خشوع، خشیت، انابه، استعاذه، استغاثه، ذبح، نذر را از مصادیق عبادت میشمرد.[5] در این صورت اگر کسی به هر چیزی غیر از خداوند محبت داشته باشد، این محبت وی علت برای خروج او از اسلام است. مثلا اگر کسی به شراب خودش عشق بورزد، مشرک شده است.[6]
خلاصه سه مولفه بالا که به وجود آورنده پروژه تکفیرگرایی ابنعبدالوهاب است را میتوان اینگونه بیان کرد:
اصل توحید، توحید در عبادت است.
هر کاری که غایت خضوع باشد عبادت است.
محبت، استعانت و... از مصادیق عبادت هستند.
اکنون که با گزارههای فکری موسس وهابیت آشنا شدیم، بجاست که تناقضات در آن را به دست بیاوریم. اما تناقض اول این است که به گواه کتب معتبر تاریخی وهابیت مثل ابنغنام و ابنبشر، ابنعبدالوهاب با نگاه کلامی صرف به مساله تکفیر نگاه نکرده است. در این کتب، نشان از کشتارهایی است[7] که شاهد بر نگاه فقهی محمد بن عبدالوهاب به مساله تکفیر است و تکفیری فقهی که متحمل کشتار مردم است نیاز به بینش اجتهادی در دین دارد. این در حالی است که خود محمد بن عبدالوهاب تصریح میکند که وی مجتهد نیست. او در این باره میگوید: «از بهتانهایی که دشمنان منتشر کردند این بود که من ادعای اجتهاد کردم و از پیشوایان تبعیت نمیکنم».[8]
اما در اینجا باید از خود پرسید که چگونه محمد بن عبدالوهاب با اینکه خود را مجتهد نمیدانست، بنیان فکری او سر از اجتهاد تکفیر مسلمانان در میآورد و علاوه بر حکم اجتهاد، آن را به حکم کتب تاریخی وهابیت اجرائی نیز میکند. برای مطالعه بیشتر به اصل مقاله تناقضات ابنعبدالوهاب در مجله سراج منیر، انتشارات دارالاعلام مراجعه بفرمایید.
پینوشت:
[1]. ابنعبدالوهاب، محمد، خمسون سوالا و جوابا فی العقیده، موقع مشکاه الاسلامیه؛ سوال16.
[2]. همان، الرسائل الشخصیه، محقق: صالح بن فوزان، محمد عیلقی، ریاض، جامعه الامام محمد بن سعود، بیتا؛ ص64-65.
[3]. ابنعبدالوهاب، محمد، کشف الشبهات، عربستان، وزاره الشوون الاسلامیه، چاپ اول، 1418ق؛ ص3.
[4]. همان، اصول الدین الاسلامی مع قواعده الاربع، محقق: محمد الطیب، مکه، دار الحدیث، بیتا؛ ص7.
[5]. همان، ص7-8.
[6]. مالکی، حسن بن فرحان، داعیه و لیس نبیا، اردن، دار الرازی، چاپ اول، 1425ق. ص57.
[7]. ابنغنام، حسین، تاریخ نجد، ص95-138؛ ابنبشر، عثمان، عنوان المجد فی تاریخ نجد، ریاض، انتشارات داره الملک عبدالعزیز، چاپ چهارم، 1402ق؛ ج1، ص61-87.
[8]. ابنعبدالوهاب، محمد، الرسائل الشخصیه، محقق: صالح بن فوزان، محمد عیلقی، ریاض، جامعه الامام محمد بن سعود، بیتا؛ ص40 و 41. برگرفته از مقاله تناقضات ابنعبدالوهاب در مساله تکفیر مسلمین، حسین قاضیزاده، قم، انتشارات دار الاعلام لمدرسه اهلالبیت، سراج منیر، سال سوم، شماره 11، پاییز 1392، ص63.
افزودن نظر جدید