رویکرد وهابیت به معرفتشناسی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برای فهم و سپس نقد دیدگاه هر تفکری، ابتدا باید مبانی آن تفکر را بررسی کرد. از جمله مبانی فکری وهابیت در معرفتشناسی[1]، سلفگرایی افراطی است.[2]
در رابطه با سلفگرایی، ابنتیمیه در جدا کردن معرفت حقیقی از غیر حقیقی اجماع سلف را به عنوان یک منبع معرفی میکند.[3] به پیروی از وی، محمد بن عبدالوهاب و اتباع وی به آثاری که از سلف امت اسلامی رسیده است، اهتمام بخشیدهاند.[4]
اما سؤالی که ذهن خواننده را مشغول میکند این است که با وجود اختلافات فراوانی که در میان سلف امت بوده است چگونه قول و فعل ایشان برای ما حجت میشود. این سوال زمانی پررنگتر میشود که وهابیت با قرار دادن خلفای راشدین با اختلاف فراوان میان آنها در تعریف سلف، در صدد تبیین معنای سلف هستند. در این باره ابن عثیمین گفته است: خلفای راشدین در میان سلف هستند.[5]
چگونه خلفای پیامبر که نه تنها با یکدیگر در روش و گفتار اختلاف داشته، بلکه در مقابل هم بودهاند، برای ما الگو واقع شوند؟[6] علاوه بر این باید گفت: ملاک در قرار دادن شخصی به عنوان الگو، سلف(پیشین) بودن یا خلف(پسین) بودن نیست. در زمان خود پیامبر، کسانی از سلف وهابیت بودهاند که قرآن ایشان را منافق خوانده است. قرآن در این باره میفرماید: «يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ مَا لَكمُْ إِذَا قِيلَ لَكمُُ انفِرُواْ فىِ سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلىَ الْأَرْضِ أَ رَضِيتُم بِالْحَيَوةِ الدُّنْيَا مِنَ الاَْخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا فىِ الاَْخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ, إِلَّا تَنفِرُواْ يُعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِيمًا وَ يَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيرَْكُمْ وَ لَا تَضُرُّوهُ شَيًْا وَ اللَّهُ عَلىَ كُلِّ شىَْءٍ قَدِير[توبه/38-39] اى كسانى كه ايمان آوردهايد! چرا وقتى به شما گفته مىشود در راه خدا (و براى جهاد) حركت كنيد، سنگين و زمينگير مىشويد؟ آيا به جاى آخرت، به زندگى دنيا راضى شدهايد؟... اگر (به سوى ميدان جنگ) نشتابيد، خداوند شما را به عذابى دردناك عذاب میکند». درباره سلف نیز از پیامبر روایتی نقل شده است که پیروی از سلف را به طور مطلق زیر سوال میبرد؛ بخاری مینویسد: مردمی از اصحابم را، در کنار حوض کوثر بر من وارد میکنند و من آنها را ميشناسم و میگويم: خدايا! اصحاب من! پس میگویند: تو نمیدانی كه اينها بعد از تو، چه بدعتهايی گذاشتند.[8]
افزون بر این مطالب کارکرد فهم سلف از نگاه ابنتیمیه در برخی از موارد نقض شده است. نویسنده کتاب الاصوال الفکریه للمناهج السلفیه مینویسد: «اگرچه روش ابنتیمیه پیروی از سلف است اما وی در امور اجتهادی فرعی از ایشان تبعیت نکرده است و با برخی از آنها مخالفت کرده است».[9] اگر پیروی از سلف صحیح است باید در همه مسائل صحیح باشد و اگر صحیح نیست، نباید مبنای فکری قرار بگیرد.
باید گفت آنچه را که میتوان میزان الگو شدن اشخاص قرار داد، نحوه عملکرد و رفتار آنان است؛ در حالی که برخی از سلف، در گفتار و کردار بویی از معارف اسلامی نبردهاند. این با چشمپوشی از دشمن ورزیهایی است که سلف و بخصوص صحابه در حق پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) روا داشتهاند.
پینوشت:
[1]. معرفتشناسی به این معناست که پیرامون شناختها انسان و ارزشیابی انواع و تعیین ملاک صحت و خطای آنها بحث میکند. علیزاده، سید مهدی، سلفیگری و وهابیت، ج1، ص56.
[2]. علیزاده، سید مهدی، سلفیگری و وهابیت، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ ششم، 1393ش، ج1، ص56-59.
[3]. ابنتیمیه، الاستقامه، محقق: محمد رشاد، مدینه، انتشارات دانشگاه محمد بن سعود، چاپ اول، 1403ق، ج1، صفحات 130، 131، 248؛ ج2، صفحه102
[4]. محمد السلمان، دعوة الشيخ محمد بن عبد الوهاب وأثرها في العالم الإسلامي، عربستان، انتشارات وازه الاوقاف، 1422ق، بیتا، ج1ص59.
[5]. بنعثیمین، مجموعه فتاوی، دار الوطن، چاپ آخر، 1413ق، جلد 6، ص195. بیجا.
[6]. عدهای از نویسندگان، الخطاب السلفی(ازمه منهج ام صراع مع الذات و الاخر)، لبنان، انتشارات(مرکز)الغدیر، چاپ اول، 1434ق، ص11-12.
[8]. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، محقق: محمد الناصر، دار طوق النجاه، چاپ اول، 1422ق، بیجا، ج11، ص385.
[9]. العک، خالد، الاصول الفکریه المناهج السلفیه، المکتبه الاسلامیه، بیروت، چاپ اول، 1415ق. ص92.
افزودن نظر جدید