اثبات خاتمیت پیامبر اسلام از کلام مدعی رسالت (حسینعلی نوری)
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ادعاهای مدعیان دروغین، همواره سبب رسوایی آنها میشود و شخص دروغگو حافظهای ضعیف دارد. حسینعلی بهاء نیز از این قاعده مستثنا نبود و با سخنان خود، دروغ بودن دعوی خویش را بر همگان آشکار ساخت؛ به گونهای که با اندکی تأمل، این امر روشن خواهد شد. بر این اساس، برخی از گفتههای حسینعلی بهاء را نقل میکنیم تا دلیل باطل بودن ادعای وی در دعوی نبوت، روشنتر شود. وی در این سخنان، به خاتمیت رسالت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) اعتراف میکند که به چند نمونه آن اشاره میکنیم:
اول: حسینعلیبهاء گفته است: «کما أنتم تقرؤن فی کتاب بان الله لما ختم النبوة بحبیبه بشّر العباد بلقائه و کان ذلک حتم محتوم؛[1] همانطور که شما در قرآن میخوانید، خدای بزرگ آنگاه که نبوت را با فرستادن حبیبش پایان بخشید، بندگان را به لقای خود بشارت داد و این، امری حتمی است». دوم: «یومی از ایام در عرض طاء که مقر سلطنت ایران است، مشی مینمودم بغتتا از کل جهات، حنین، مرتفع بعد از توجه، ناله منابری که در مدن و دیار آن اقلیم است اصغاء شد و به این کلمات ذاکر: الهی خاتم رسل و سید کلّ رسولالله، روح ماسواه فداه، ما را از برای ذکر و ثنای تو تربیت داده... و حال معشر جهلا بر ما به سبّ و لعن حضرت مقصود مشغولند...».[2] سوم: «الصلوة و السلام علی سید العلم و مربی الامم الذی به انتهت الرساله و النبوة و علی الصحابه دائما أبدا سرمدا؛[3] سلام و درود بر آقای اهل عالم و پرورشدهنده امتها، کسی که به او نبوت و رسالت پایان یافته و بر خاندان و دوستانش سلام و درود دائمی و ابدی و سرمدی باد». چهارم: عبدالحمید اشراق خاوری بهائی در اینباره مینویسد: «در قرآن، سوره الاحزاب، محمد رسولالله را خاتم نبیین فرموده. جمال مبارک، جل جلاله، در ضمن جمله مزبوره میفرماید که مقام این ظهور عظیم و موعود کریم از مظاهر سابقه بالاتر است؛ زیرا نبوت به ظهور محمّد رسولالله (صلی الله علیه و آله) ختم گردید و این دلیل است که ظهور موعود عظیم، ظهور الله است و دوره نبوت منتهی گردید؛ زیرا که رسولالله خاتمالنبیین بوده».[4] پنجم: حسینعلی میگوید: «از این گذشته، خاتمالنبیین از محکمات آیات کتاب ربالعالمین است. اگر هزار و دویست و هفتاد سنه، احدی به معنی آن مطلع شد، حال هم معانی کلمات منزله بیان را نفسی دون الله میتواند ادراک نماید».[5] ششم: او درجای دیگر مینویسد: «فاعلم بان نقطة الفرقان و نور السبحان لما جاء بآیات محکمات و براهین ساطعات من الایات التی یعجز عنها کل من فی جبروت الموجودات أمر الکل علی القیام علی هذه الصراط المرتفعه الممدودة فی کل ما جاء به من عندالله و من اقر علیه و اعترف بآیات الوحدانیة فی فؤاده و جمال الأزلیه فی جماله حکم علیه حکم البعث و الحشر و الحیوة و الجنة لانه بعد ایمانه بالله و مظهر جماله بعث من مرقده غفلته و حشر فی أرض فؤاده ثم اعلم بأنّ هذه الجنة فی یوم الله أعظم من کل الجنان و الطف من حقایق الرضوان (لأنّ الله تبارک و تعالی بعد الذی ختم مقام النبوّه فی شأن حبیبه و صفیه و خیرته من خلقه کما نزل فی ملکوت العزة و لکنه رسولالله و خاتم النبیین) و عد ّالعباد بلقائه یوم القیامة».[6] هفتم: حسینعلی میگوید: «مقصود آنکه کل به یقین مبین بدانند که خاتم الأنبیاء روح ماسواه فداه، در مقام خود شبه و مثل و شریک نداشته، اولیاء، صلوات الله علیهم، به کلمه او خلق شدهاند. ایشان بعد از او اعلم و افضل عباد بودهاند و در منتهی رتبه عبودیت قائم. تقدیس ذات الهی از شبه و مثل و تنزیه کینونتش از شریک و شبیه به آن حضرت، ثابت و ظاهر. این است مقام توحید حقیقی».[7] هشتم: حسینعلیبهاء میگوید: «... حضرت خاتم با فرقان آمد».[8]
با توجه به سخنان حسینعلیبهاء و اعتراف صریحش بر خاتمیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) دیگر جایی برای ادعای پیامبری وی باقی نمیماند و ادعای او در اینباره، تناقضی آشکار با سخنانش دارد و دروغگویی وی را روشن خواهد ساخت. بر این اساس، نام «پیامبر دروغین» شایسته چنین فردی خواهد بود. با ظهور اسلام و پیامبر خاتم و نزول قرآن کریم، مهر خاتمیت به نام پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) زده شد و این مسأله، واقعیتی یقینی است که همگان بدان معترفند و هیچ مسلمانی در انتظار پیامبر دیگری نیست. و کمتر مسألهای در روشنی به خاتمیت میرسد، تا آنجا که یکی از القاب پیامبر اسلام خاتم النبیین است.
پینوشت:
[1]. مائده آسمانی، ج2، ص260.
[2]. حسینعلینوری، اشراقات، ص246.3.
[3]. حسینعلینوری، اشراقات، ص246.
[4].عبدالحمید اشراقخاوری، رحیق مختوم، ج1، ص78.
[5]. عبدالحمید اشراق خاوری، قاموس توقیع منیع، ج1، ص117.
[6]. حسینعلینوری، جواهر الأسرار، ص23.
[7]. عبدالحمید اشراقخاوری، الواح بعداز اقدس، ص73؛ اشراقات ص75.
[8]. حسینعلینوری، آیات الهی، ص328.
افزودن نظر جدید