عدم وجود قیامت به عقیده ی بهاء الله
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ باز حسینعلی نوری برای اثبات خود دست به تاویل آیات و روایات اسلامی برده و سعی کرده آنچه که خود گفته و به پیروانش القاء کرده را از همین آیات و روایات به نحو کاملا ظریف بدست آورد. در الالواح بعد اقدس گوید: اذکر ما نزله الرحمن فی الفرقان یوم یقوم الناس لرب العالمین هذا یوم فیه اتی ربک و احاطت الآیات مظاهر الاسماء و الصفات طوبی لمن فاز و ویل للمعرضین [1]– متذکر باش آنچه را که خداوند در قرآن نازل فرموده است (یوم یقوم الناس لرب العالمین) روزی خواهد آمد که مردم قیام کنند برای رب العالمین و این روزیست که پروردگار آمده و آیات او احاطه کرده است بر مظاهر اسماء و صفات و خوشا بحال کسی که بفوز هدایت برسد و وای باد بر اعراض کنندگان.
میرزا به این آیه شریفه را که مربوط به قیامت کبری و روز جزاء است، و خبر می دهد از توجه و حضور تمام مردم در پیشگاه حضرت احدیت به نفس خود تاویل کرده، و خود را رب العالمین و پروردگار جهانیان معرفی می کند، و البته وقتی که عنوان رب العالمین را توانستیم به جناب میرزا تطبیق کنیم، قیام و توجه تمام مردم را در پیشگاه او نیز باید درست کرد، و باید گفت: اینها حقائق و معارفیست که از مرحله تصور و فهم بشر های عادی خارج است و به قول میرزا باید کر و کور شد تا اجمال مبارک را دید.
و در جای دیگر به صراحت لحجه خود را مصداق خداوند قرار داده و قیامت را هم که از اصول دین محسوب است موهوم شمرده است.
در ایقان گوید: و این مضمونات در قرآن هم نازل شده چنانچه می فرماید: یوم یاتی الله فی ظلل من الغمام، و علمای ظاهر بعضی این آیه را از علایم قیامت موهوم که خود تعقل نموده اند گرفته اند، و همچنین می فرماید: یوم تاتی السماء بدخان مبین یغشی الناس هذا عذاب الیم، که مضمون آن اینست که روزی که می آید آسمان به دودی آشکار و فرو می گیرد مردم را و اینست عذاب الیم...
و اختلافات و نسخ و هدم رسومات عادتیه و انعدام اعلام محدوده را به دخان در آیه ی مذکوره تعبیر فرموده، و کدام دخان اعظم از این دخان است که فرو گرفته همه ناس را و عذابیست برای آنها که هر چه می خواهند رفع آن نمایند قادر نیستند ... الخ. [2]
پس جناب میرزا خدای جهان است که در قطعه هایی از ابر ظهور کرده است و منظور از قطعه های ابر و دخان آسمانی ظهور آیات جدید و عادات و رسوم و احکام آیین میرزا و محو و نسخ احکام و آیات دین اسلام است.
در این قسمت گذشته از اینکه جناب میرزا خود را خداوند جهان معرفی کرده و قیامت را موهوم می شمارد، برای اثبات خداوندی خود آیه گذشته را که در سوره بقره آیه 210 می باشد تحریف کرده و صحیح آن اینست: هل ینظرون الا ان یأتیهم الله فی ظلل- آیا منافقین انتظار دارند که خداوند در قطعه های ابر برای آنان ظاهر شود.
و در الالواح بعد اقدس گوید: قل تالله قد ظهر ما هو المسطور فی کتب الله رب العالمین انه لهو الذی سمی فی التوریة بیهوه و فی الانجیل بروح الحق و فی الفرقان بالنبأ العظیم [3]- بگوی قسم به خدا که ظاهر شد آنچه در کتاب های آسمانی مسطور است و او همان شخصی است که در تورات به نام یهوه و در انجیل بعنوان روح حق و در قرآن به اسم نبأ عظیم نامیده شده است.
و در اشراقات گوید: قد خلقتم لذکر هذا النبأ الاعظم و هذا الصراط الاقوم الذی کان مکنونا فی افئدة الانبیاء و مخزونا فی صدور الاصفیاء- آفریده شده اید باری توجه به این نبأ اعظم و صراط اقوم که در قلوب انبیاء منظور گشته و در سینه های اصفیاء محفوظ بوده است. [4]
در این دو مورد هم یک مرتبه خود را مصداق همه عناوین و مواعید انبیاء (یهوه، روح الحق، نبا العظیم، صراط اقوم، مکنون در قلوب النبیاء) شمرده و ادعاء کرده است که آنچه انبیاء و کتب آسمانی خبر داده اند مصداق همه آنها من هستم.
به موجب مثل مشهور (از مرگ گرفتیم تا به تب راضی باشد) جناب میرزا هم خود را مصداق پروردگار خداوند و روح حق و تمام مواعید انبیاء می شمارد، تا دیگران او را به حداقل مراتب که مقام نبوت است قبول کرده و مقام نبوت او را بپذیرند.
و در اینجا از جناب میرزا باید بپرسیم: شما که خود را مصداق و حقیقت روح حق معرفی می کنید، آیا روح حق این اندازه قدرت ندارد که روایت را که نقل می کند تحریف نکند؟ یا آیه ای را که می نویسد کم و زیاد نکند؟ یا حرفی که میزند پا بر جا باشد؟ یا موجبات گمراهی و اضلال مردم را فراهم نیاورد؟
اگر پیرو سید باب است، تا آخر عمر از او اطاعت و پیروی کند و اگر تجلیل و ترویج صبح ازل می کند، پا برجا باشد. و اگر مهدی و موعود اسلام است، مطابق صفات مهدی اسلام رفتار کند، و اگر پیغمبر قرن اتم است در مقام خود ثابت باشد و اگر پروردگار و خدای مردم بی چاره است، گره گشایی کرده و نجات بخش باشد. [5]
عقل سلیم متوجه می شود، همین یک شخص ادعاهای بزرگ و بسیار سنگین می کند که لازم است فقط یکی از آنها باشد و دیگر ادعاها از او نفی می شود، مثلا وقتی من می گویم زید هستم، دیگر نمی تواند عمرو و بکر باشم و اینکه اگر قبول کنیم تمام ادعاهای او عقلا ثابت است با اندک تاملی متوجه می شویم که بین ادعای او و افعال او تناقض وجود دارد که همین برای انسان آزاده بس است تا حق را از باطل تشخیص دهد.
1- الالواح بعد اقدس، (99-8)
2- ایقان، طبع اول (47-9)
3- الالواح بعد اقدس، (76-10)
4- اشراقات، صفحه 52
5- محاکمه و بررسی باب و بهاء جلد 3 صفحه 85 تا 88
افزودن نظر جدید