عوامل جریان فکری وهّابیت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از عمده ویژگیهایی که باعث شکلگیری عقاید کلامی وهّابیت گردیده اخذ به ظواهر آیات و روایات، همچنین نفی هرگونه تفسیر و تأویل در باب فهم معانی آنها میباشد. این جریان فکری در پی علل و عواملی شکل گرفت که مهمترین آنها عبارتند از: ضایعه جبرانناپذیر ممنوعیت نقل حدیث در زمان ابوبکر، از دست رفتن گنجینه احادیث، پس از منع کتابت آنها در زمان عمر بن خطّاب؛ تلاش معاندان و مخالفان در ترویج اسرائیلیات و خرافات؛ تمسک به ظواهر آیات و احادیث؛ آشنا نبودن بسیاری از سلف (صحابه و تابعین) با علوم عقلی و حقایق عمیق اسلامی؛ دور نگه داشتن مردم از معارف اهلبیت (علیهم السّلام)؛ جدالهای مکاتب کلامی و ظهور افکار گوناگون؛ پیدایش مکاتب رأی، قیاس و...
اساس آیین وهّابیت را دو موضوع تشکیل میدهد:
- هدم و نابودی آثار رسالت و اصالتهای باقی مانده از دوران پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)، اهلبیت (علیهم السّلام)، صحابه و تابعین که البته اگر ترس از افکار عمومی مسلمانان جهان نبود قبر مطهّر پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز از سالها قبل به سرنوشتی مشابه، دچار گردیده بود.[1] چنان که بر اثر تفکّر و برداشت نامعقول همین گروه، قبور ائمه چهارگانه شیعه و عموی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و قبر عبدالله (پدر بزرگوار رسول خدا)، قبور کلیه صحابه در بقیع و بسیاری دیگر از آثار و بقایای به جا مانده از عصرهای آغازین اسلام، ویران و به تلّی از خاک مبدّل گردید.
- کاستن از مقام و موقعیّت شخصیتهای الهی در زمان حیات و پس از آن با این توجیه که رسالت آنان با مرگشان پایان یافته و در این موضوع تفاوتی با دیگر انسانهای معمولی ندارند. این دو اصل خرافی، غلط و برخاسته از تفکّرات نابجای ابنتیمیه و پیروان وی، دو پیآمد ناگوار به همراه داست: یکی آئین اسلام به صورت آیینی خشک و بی روح معرفی گردید و هر نوع حرکت و تحوّل، به عنوان جلوهای از شرک اعلام گردید. گویی باید ارتباط بشر با گُلهای سرسبد آفرینش و بزرگان و افتخار آفرینان در عرصه گیتی به طور کلّی قطع گردد. دیگری ایجاد تفرقه و دشمنی در میان مسلمانان، به گونهای که جهان اسلام دچار تفرقه شد و جنگهای خونینی به راه افتاد عامه دانشمندان به جای دفاع از حملات مسیحیان و مادّیها، صرف دفاع از شبهات محمد بن عبدالوهاب شد و اندیشمندان بزرگ مصر، عراق، شام، لبنان، ایران و دیگر کشورهای اسلامی در این سه قرن، بخش زیادی از وقت خود را صرف نقد این مسلک نمودند.
تکفیر مسلمانان با اندیشه وهّابی؛ از دیدگاه وهّابیون، همه مسلمانان ـ به جز وهّابیان- مشرکند بیآنکه خود اطلاع و آگاهی داشته باشند و آنگاه که شخصی ولو پس از سالیان دراز، انجام عبادت و بندگی خداوند، به آیین وهّابیت پیوست، لازم است تا از اعمال گذشته خود استغار نموده و بار دیگر اعمال خود را به پای دارد و این چیزی جز اشتباه در تفسیر و فهم نابجا از معنای توحید نیست.
شرایط محمد بن عبدالوهاب برای تازهواردان مذهب وهّابیت؛ احمد زینی دحلان، مفتی مکه مکرّمه مینویسد: «چنانچه کسی به مذهب وهّابیت وارد میگشت محمد بن عبدالوهاب چند مطلب را از وی خواستار میشد: اگر قبلا حج انجام داده بود به او میگفت: باید دوباره به زیارت خانه خدا رفته و حجّ بگذاری، چرا که حجّ گذشته تو در حال شرک صورت گرفته و مقبول نمیباشد؛ بار دیگر شهادتین خود را جاری سازی، چون در گذشته کافر بودهای؛ گواهی دهی که پدر و مادر تو در حال کفر از دنیا رفتهاند؛ گواهی دهی که تمام علمای ششصد سال گذشته، کافر مردهاند؛ همچنین گواهی دهی که امّت اسلام در طول ششصد سال گذشته کافر بوده و به همین حال از دنیا رفتهاند. وی هر که را از او تبعیت نمیکرد کافر و مشرک دانسته، خون او را حلال شمارده و اگر به آنچه وی میگفت شهادت نمیداد، وی را به قتل میرساند.[2]
پینوشت:
[1]. مجموع فتاوا و مقالات بن باز، عبدالعزيز بن عبدالله بن باز، محقق: محمد بن سعد الشويعر، دار القاسم للنشر، سال نشر 1420، ج 5، ص 157.
[2]. الدرر السنیّة فی الردّ علی الوهابیة، شیخ احمد زینی دحلان، وقف الاخلاص، استانبول، ج 1، ص 46.
افزودن نظر جدید