محمد بن عبدالوهّاب در یک نگاه

  • 1394/06/31 - 15:48
در قرن دوازدهم هجری قمری، محمد بن عبدالوهاب نجدی (1206 - 1115 هجری) با طرح مجدّد ادعای بازگشت به اسلام اصیل، اندیشه پیروی از «سلف صالح» را بار دیگر به عرصه منازعات کلامی وارد ساخت. او معتقد بود که اسلام، اصل نخستین خود را در غربت یافته و در غربت پا گرفته؛ از این‌رو، بایست با هر آنچه به زعم وی با غربت اسلام مخالف و بدعت و خلاف توحید به شمار می‌رود...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در قرن دوازدهم هجری قمری، محمد بن عبدالوهاب نجدی (1206 - 1115 هجری) با طرح مجدّد ادعای بازگشت به اسلام اصیل، اندیشه پیروی از «سلف صالح» را بار دیگر به عرصه منازعات کلامی وارد ساخت. او معتقد بود که اسلام، اصل نخستین خود را در غربت یافته و در غربت پا گرفته؛ از این‌رو، بایست با هر آنچه به زعم وی با غربت اسلام مخالف و بدعت و خلاف توحید به شمار می‌رود، به مبارزه برخاست و مسلمانان را به سادگی و غربت اولیه دین بازگرداند. محمد بن عبدالوهّاب، در سال 1115 هجری قمری. در شهر عیینه، از توابع نجد عربستان به دنیا آمد. او فقه حنبلی را در زادگاه خود آموخت و آن‌گاه برای ادامه تحصیل، رهسپار مدینه منوّره شد. وی در دوران تحصیل، مطالبی به زبان می‌راند، که نشان‌دهنده انحراف فکری او بود به گونه‌ای که برخی از استادان او نسبت به آینده وی اظهار نگرانی می‌کردند. او در آغاز کار به مطالعه زندگی مدعیان دروغین نبوّت مانند مسیلمه کذّاب، سجّاج، اسود عنبسی و طلیحه اسدی پرداخت که این امر می‌توانست در شکل‌گیری افکار انحرافی در ذهن وی تأثیر به سزایی داشته باشد. [1]
محمد بن عبدالوهاب در آغاز کار به بصره آمد و برای اولین بار عقاید خود را اظهار نمود، اما با مخالفت شدید بزرگان بصره رو به رو گردید. دکتر منیر العجلانی می‌نویسد: «مردم بصره علیه او قیام نموده و او را از شهر بیرون کردند.»[2] عبدالوهاب که در منطقه بصره موفقیتی به دست نیاورد به مناطقی همچون بغداد، کردستان، همدان، اصفهان و قم سفر کرد، [3] اما چون در آن مناطق نیز برای کالای خود خریداری نیافت، سرانجام به اقامتگاه پدرش در منطقه حریمله باز گشت؛ اما چون همچنان پدرش در قید حیات و با افکار وی به شدّت مخالف بود برای اظهار عقاید خویش فرصتی نیافت؛ اما پس از آن‌که پدر در سال 1153 هجری درگذشت، محیط را برای اظهار عقاید خویش مساعد یافت و مردم آن‌جا را به آیین جدید خود فرا خواند؛ این کار، اعتراض عمومی مردم را در پی داشت تا جایی که نزدیک بود خون او را بریزند؛ از این‌رو، ناگزیر شد به زادگاه خود، «عیینه» بازگردد و بر اساس پیمانی که با امیر آنجا، عثمان بن معمر بست بنا گذاردند تا هر دو بازوی یک‌دیگر باشند، بدین‌سان که وی عقاید خود را تحت حمایت او بی‌پرده مطرح سازد و در مقابل، محمد بن عبدالوهاب با فتاوا و نظریات ساختگی خود حکومت او را مورد حمایت قرار دهد، ولی طولی نکشید که حاکم عیینه به دستور فرمانروای احساء، وی را از شهر «عیینه» اخراج کرد. محمد بن عبدالوهاب به ناچار شهر درعیّه را برای اقامت برگزید و با محمد بن سعود، حاکم درعیّه پیمان جدیدی بست که حکومت، از آن محمد بن سعود و تبلیغ برای محمد بن عبدالوهاب باشد.
نخستین اقدامی که از سوی محمد بن عبدالوهاب در تخریب آثار به جا مانده از عصر اسلامی سر زد، ویران ساختن زیارتگاه‌های صحابه و اولیا در اطراف شهر عیینه بود که از جمله آنها، تخریب قبر زید بن خطّاب برادر خلیفه دوم اهل سنت بود که با واکنش شدید عالمان و بزرگان زمان خود رو به رو شد، به دنبال آن، امیر عیینه به ناچار، شیخ را از این شهر بیرون کرد. وی در گام بعد مسلمانان را به جرم توسل به انبیا و اولیای الهی، مشرک و بت‌پرست قلمداد کرد و فتوا به تکفیر آنان داد، خونشان را حلال، کشتن آنان را جایز و اموال آنان را جزء غنایم جنگی به حساب آورد و پیروان او به استناد همین فتوا، هزاران مسلمان بی‌گناه را به خاک و خون کشیدند.
موضع علمای اهل سنّت در برابر محمد بن عبدالوهّاب؛
- تشخیص گمراهی از سوی استاد: احمد زینی دحلان، مفتی بزرگ مکّه مکرمه متوفای 1304 هجری قمری. می‌گوید: «محمد بن عبدالوهّاب در آغاز از محضر بسیاری از عالمان مدینه مانند شیخ محمد سلیمان کردی شافعی و شیخ شیخ محمد حیاة سندی حنفی بهره علمی برد. این دو استاد، در آغاز، آثار بی‌دینی و گمراهی را در وی احساس می‌کردند و می‌گفتند که وی گمراه خواهد شد و به دست او، افراد دور از رحمت خدا و شقاوت پیشه به گمراهی کشیده خواهند شد و پیش‌بینی آنان نیز درست از آب درآمد.»[4]
- تشخیص گمراهی از سوی پدر؛ احمد زینی دحلان می‌نویسد: «پدر محمد یعنی عبدالوهاب که از علمای صالح به شمار می‌رفت همانند دیگر علما، آثار الحاد و بی‌دینی را در فرزندش حدس می‌زد و او را سرزنش نموده و مردم را از ارتباط با وی برحذر می‌داشت.»[5]

پی‌نوشت:
[1]. کشف الارتیاب، علامه سید محسن امین، موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت، ص 12.
[2]. تاریخ العربیة السعودیة، دکتر منیر عجلانی، دارة الملک عبدالعزیز، ریاض، ص 88.
[3]. وهّابیت مبانی فکری و کارنامه عملی، آیت الله العظمی شیخ جعفر سبحانی، مؤسسه امام صادق، قم، ص 36.
[4]. الدرر السنیّة فی الردّ علی الوهابیّة، احمد زینی دحلان، استانبول، ص 42.
[5]. الدرر السنیّة فی الردّ علی الوهابیّة، احمد زینی دحلان، استانبول، ص 42.

تولیدی

دیدگاه‌ها

چرا جای دوری بریم؟ گمراهی ارتداد شرارت جنایت خباثت و.... همه امروزه از این رژیم پست سعودی می بارد؟ چندان نیازی به گذشته نیست همه داریم می بینیم از یک طرف تروریست تربیت می کند و به جان کشورهای مسلمین می اندازد از یک طرف به کشور مسلمان یمن حمله می کند و از یک طرف حاجیان مسلمان را می کشد همه ی اینها خباثت آل سعود پلید است که مروج بدعت کثیف محمدبن عبدالوهاب است

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.