ادعای ابنتیمیه در آگاهی از خبرهای غیبی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ببینیم شاگرد مکتب ابنتیمیه، ابن قیّم جوزیّه درباره ابن تیمیه چه فضایلی را میتراشد، اما اگر با یکی از همین مطالب درباره اهل بیت (علیهم السّلام) مواجه میگردند آسمان را به زمین دوخته و با فریاد «وا اسلاماه» گوش فلک را کر میکنند که ای وای! اسلام از دست رفت، بیایید و ببینید روافض (شیعیان) چه مطالب غلوآمیزی درباره امامان خود نقل میکنند.
- خبر دادن ابن تیمیه از شکست سپاه تاتار؛ ابن قیّم جوزیّه شاگرد ابن تیمیه درباره استاد خود گوید: «من شاهد فراست و زیرکیهای شیخالاسلام ابن تیمیه بودهام؛ این در حالی است که عجایبی که او دارا بود و من مشاهده نکردم بسیار بیشتر و بزرگتر از دیدههای من بود که اگر بنا باشد همه آنها گفته شود کتاب بزرگی میشود. او یارانش را از داخل شدن قوم تاتار به شهر شام در سال 699 هجری، شکست سپاه مسلنانان و نیز عدم وقوع قتل عام و اسارت عمومی در شهر دمشق باخبر ساخت...؛ همه این خبرها پیش از حرکت سپاه تاتار بود. سپس در سال 702 هجری هنگامی که سپاه تاتار حرکت خود را آغاز و به سوی شام آهنگ سفر کرد به مردم و فرماندهان سپاه خبر داد که تاتار تحت محاصره قرار گرفته و در نهایت، شکست خواهند خورد و پیروزی از آن سپاه مسلمانان خواهد بود و برای این گفتار خویش بیش از هفتاد سوگند یاد کرد. به ابن تیمیه گفته شد برای خبرهایی که میدهی «إن شاء اللّه» بگو! او گفت: «إن شاء اللّه» ولی حتما این اتفاق میافتد.»[1]
- خبر دادن ابن تیمیه از لوح محفوظ خداوند؛ ابن قیّم در ادامه میگوید: «از کسی شنیدم که میگفت، ابن تیمیه گفت: هنگامی که حرفها علیه من شدت گرفت من گفتم: این مطالب را خداوند در لوح محفوظ آورده که اینبار تاتار در جنگ شکست خورده و سپاه اسلام پیروز میگردد.»[2]
- خبر دادن ابن تیمیه از باطن یاران و اصحاب خویش؛ شاگرد ابن تیمیه در باره استاد خود گوید: «یکبار ابن تیمیه به من گفت: یاران من نزد من میآیند و من در سیمای آنها و دیگران چیزهایی میبینم که به آنها خبر نمیدهم. من به ابن تیمیه گفتم: به غیر از من کاش به آنها خبر میدادی! ابن تیمیه گفت: آیا میخواهید من هم مانند فرمانروایان شناخته شوم؟ روزی به ابن تیمیه گفتم: اگر برخی از آنها را به ما خبر میدادی برای استقامت ما بهتر و به صلاح ما بود! او گفت: اگر همه چیز را بگویم شما یک هفته یا یک ماه بیشتر طاقت ماندن با من را ندارید.»[3]
خبر دادن ابن تیمیه از امور باطنی دیگران؛ ابن قیّم جوزیّه پس از بیان این مطالب گوید: «چندین بار ابن تیمیه از امور باطنی که من قصد داشتم تا آنها را انجام دهم خبر داد که الآن نمیتوانم آنها را به زبان آورم و نیز از برخی حوادث بزرگ آینده خبر داد، اما زمان وقوع آن را مشخص نساخت و من برخی از آنها را با چشمان خود دیدم و منتظر بقیه آن بودم و آنچه بزرگان از یاران او مشاهده کردهاند به مراتب بیش از آن است که من بیان کردم.»[4] از سوی دیگر ابنتیمیه در کتاب خود بابی گشوده به نام «باب کرامات اولیاء الله» و در آن جریانات عجیبی از افراد متعددی که نامی از اهلبیت (علیهم السّلام) میان آنها نیست، نقل میکند که در حدّ اعجاز انبیاء میباشد و تمام این کرامات را با سکوت خود پذیرفته است. که برای نمونه به دو مورد آنها اشاره میکنیم: «مردی از قبیله نخع که سوار بر الاغی در راهی میگذشت، در بین راه، الاغش از دنیا رفت. دوستانش به او گفتند: حال که الاغت مرده، ما بار تو را با الاغهای خود حمل میکنیم. آن مرد گفت: اندکی صبر کنید؛ آن مرد، وضو گرفت و دو رکعت نماز گذارد و دعا کرد و بدین ترتیب الاغش زنده شد و بارش را بر الاغ خود گذارد و به راه خود ادامه داد.»[5] و یا درباره شخصی به نام «صلة بن اشیم» گوید: «او سوار بر اسب بود و در یکی از جنگها، اسبش افتاد و مرد ناراحت شد و دعایی کرد و اسبش زنده شد و خود را تا خانهاش رساند.[6]
پینوشت:
[1]. مدارج السالکین، أبو عبدالله محمد بن أبی بکر أیوب الزرعی، دار الکتاب العربی، بیروت، ج 2، ص 489.
[2]. مدارج السالکین، أبو عبدالله محمد بن أبی بکر أیوب الزرعی، دار الکتاب العربی، بیروت، ج 2، ص 489.
[3]. مدارج السالکین، أبو عبدالله محمد بن أبی بکر أیوب الزرعی، دار الکتاب العربی، بیروت، ج 2، ص 490.
[4]. مدارج السالکین، أبو عبدالله محمد بن أبی بکر أیوب الزرعی، دار الکتاب العربی، بیروت، ج 2، ص 490.
[5]. مجموع الفتاوی، ابنتیمیه، مکتبة ابنتیمیه، ج 11، ص 281. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[6]. کتب و رسائل ابنتیمیه، ابنتیمیه، مکتبة ابنتیمیه، ج 11، ص 280. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
افزودن نظر جدید