راهکار عجیبی از وهابیت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ به راهکاری که وهابیت در سایت مرکزی خود به نام «اسلام وب» که به منظور پاسخ به استفتائات پیروان خود میباشد، توجه نمایید که در پاسخ به استفتایی برای خلاصی از عمل شنیع لواط صادر شده چه راهکاری توصیه مینماید: «جناب شیخ! پرسش من این است: من نه تنها نسبت به زنان اشتها و لذّتی ندارم، بلکه بر عکس نسبت به مردها اشتهای فراوانی داشته و حتّی از دیدن آنان لذّت میبرم و با این که میدانم کار من حرام است و کوشیدهام از این کار دوری بجویم، ولی موفق نشده و همچنان شهوت بر من غلبه کرده و مرتکب عمل لواط میشوم؛ به همین رو، برای این که به عمل لواط دچار نشوم به عالم خیال رفته و با تخیّل جوانان زیبارو به استمناء رو میآورم. حکم این کار چیست؟ و آیا نباید چنین کاری را ادامه دهم؟» پاسخ: (پس از بیان مطالبی درباره حرمت لواط و استمناء امّا راهکار خلاصی از لواط که از سوی اهل علم پیشنهاد داده شده این است): «علما گفتهاند: کسی که نفسش بر او غلبه کرده و ممکن است او را به عمل فحشا سوق دهد، میتواند به استمناء رو آورد.»
جواز استمناء در فتاوای علمای وهّابی! شاید اشارهی مفتی وهّابی در فتوای بالا، به اجازهی برخی اهل علم، بزرگان و روایاتی از اهلسنت باشد که این کار را تجویز نمودهاند؛ چرا که ابن حزم اندلسی، بابی جداگانه به این موضوع اختصاص داده و از برخی راویان اهلسنت نقل نموده که جهت رعایت ادب از ترجمه تمام کلمات معذوریم: «برخی از راویان حدیث، این کار (مساحقه و استمناء) را مباح دانستهاند؛ چرا که با سند متصل از ابن عباس روایت کردهاند: این کار چیزی نیست جز این که انسان با دست خود، آلت خود را لمس کند تا منی خارج گردد.» و نیز از فرزند عمر روایت شده: «این کار چیزی نیست جز لمس رگ عصب آلت.» و نیز ابنزیاد از پدرش روایت نموده: «که آنان (صحابه) هرگاه به جنگ میرفتند این کار را با خود انجام میدادند.» و از جابر بن زید ابی الشعثاء روایت شده: «هر کس اختیار آب خود را دارد و میتواند آن را به هر شکلی هدر داده و بیرون بریزد.» و از مجاهد روایت شده: «گذشتگان ما جوانان خود را به این کار (استمناء) امر مینمودند و یا اگر این کار را از آنان میدیدند از این کار آنان چشمپوشی مینمودند.» همچنین از راویان ما از حسن بصری روایت شده که: «او نیز استمناء را جایز میدانست.»[1]
ابن قیّم جوزیه شاگرد ممتاز ابن تیمیه، سرکردهی وهابیت در کتاب «بدائع الفوائد» میگوید: «در کتاب «الفصول» از احمد بن حنبل درباره شخصی روایت شده که میترسید از شدت فشار شهوت، مثانهاش سوراخ شود و یا در ماه رمضان بیضههایش به خاطر تحمل فشار و حبس منی سوراخ گردد و میخواهد به شکلی، آن را دفع کند، او میگوید به نظر من میتواند این کار را به شکلی انجام دهد که روزهاش باطل نشود، مثلا میتواند با دست خود استمناء کند و یا به واسطه همسر و یا کنیزی که روزه نباشد استمناء کند و اگر کنیز، دختر بچهای بود و یا دختر بچهای داشت و یا حتی دختر کوچک کافری داشت میتواند با دست خود استمناء کرده یا از عقب با او نزدیکی کند.»[2] و یا آنچه در زیر میآید: این کار که اهل عراق آن را استمناء مینامند، نزد احمد بن حنبل که انسان ورعی بود جایز میباشد، چرا که نزد او به منزله خارج ساختن آبهای زاید بدن میباشد؛ از این رو، این کار به هنگام ضرورت جایز است.»[3]
از خوانندگان گرامی پوزش خواسته و بر این مطلب تأکید مینمایم که مطالب گذشته و پیشرو را صرفا پاسخهای کوبندهای به وهابیت هتّاک میدانیم که با تحریف فتاوای علمای شیعه، آن را بهانهای برای حمله به عقاید شیعیان و مقدّسات آنها قرار میدهند؛ در ادامه توجه شما را به فتوایی از ابن نجیم حنفی جلب مینمایم: او گفته: «اگر مردی آلتش را در پارچهای پیچیده، با زنی نزدیکی کرده و حرارت و گرمای درون فرج را حس کرده و از آن لذّت ببرد، حج او باطل نمیشود و در غیر این صورت (بدون پارچه دخول کرده و حرارت و گرمای درون فرج را حس کند) حج باطل میشود.»[4] شبیه همین فتوا در مذهب شافعی نیز آمده: «اگر مردی آلتش را در پارچهای پیچیده و تا ختنهگاه دخول نماید ولی منی خارج نگردد، دربارهی حکم غسل او بین علمای مذهب ما اختلاف نظر است؛ یک نظر وجوب غسل بر هر دو نفر و نظر دیگر عدم وجوب غسل؛ چرا که در حقیقت او در پارچه دخول کرده (نه در فرج) و پارچه مانع از لذّت میگردد.»[5] حال از باب نمونه ببینیم تفاوت دیدگاه در مکتب اهلبیت (علیهم السّلام) دربارهی زشتی اینگونه رفتارهای خلاف شرع تا چه اندازه است؛ از میان روایات فراوانی که در حرمت چنین اعمال زشتی است به روایتی از امام صادق (علیه السّلام) بسنده میکنیم که میفرماید: «سه گروهند که خداوند در روز قیامت به آنان نگاه نکرده، با آنان سخن نگوید، از گناه پاکشان نکرده و عذاب دردناکی را برای آنان در نظر گرفته است: یکی مردی که موهای صورتش را بکند. دیگری کسی که خود ارضائی میکند. و کسی که اهل لواط باشد.»[6]
پینوشت:
[1]. المصنّف، صنعانی، المکتب الاسلامی، بیروت، ج 7، ص 391.
[2]. بدائع الفوائد، أبوعبدالله محمد بن أبی بکر أیوب الزرعی، مکتبة نزار مصطفی الباز، مکة مکرمة، ج 4، ص 906.
[3]. أحکام القرآن، إبن عربی، دار الفکر، بیروت، ج 3، ص 315.
[4]. البحر الرائق شرح کتز الدقائق، زین الدین ابن نجیم الحنفی، دار المعرفه، بیروت، ج 3، ص 16.
[5]. الحاوی الکبیر فی فقه الامام الشافعی، شافعی، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 1، ص 212.
[6]. وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، مؤسسه آل البیت، قم، ج 2، ص 131.
افزودن نظر جدید