دیدگاه وهابیت درباره علم غیب
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ وهابیت با نگاهی یکسویه به آیات قرآن کریم علم غیب را منحصر به خداوند دانسته و طبق معمول با تعبیراتی تند و اهانتآمیز، قائلان به علم غیب را مورد خطاب قرار میدهند؛ به عنوان نمونه محمد عبدالوهاب رئیس فرقهی وهابیت در کتاب خود پس از دستهبندی که در ادامه میآید آیهای که در صدد اثبات علم غیب برای رسولان است را مصادره به مطلوب کرده و در جهت تفسیر شخصی خود استفاده نموده و میگوید: «طاغوتها بسیارند که بدترین آنها پنچ گروهند: ابلیس ملعون؛ بندهای که از روی رضایت، شیطان را میپرستد؛ کسی که مردم را به پرستش خود میخواند؛ کسی که به چیزی حکم میکند که خداوند به آن حکم نکرده باشد؛ کسی که ادعای ذرهای از علم غیب داشته باشد به دلیل آیهی: «إِلاَّ مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً [جن/27] مگر کسی از رسولان را که شایسته و مرضی این امر بداند و خدا برای چنین افرادی از پیش رو و پشت سر حافظانی در کمین می گمارد».[1] در حالی که محمد بن عبدالوهاب در متن بالا علاوه بر استفادهی اشتباه و تفسیر نابجا از آیه شریفه، موارد بسیاری از علم غیب انبیا و اولیای الهی که در منابع اهلسنت و مورد قبول وهابیت گزارش شده را نادیده گرفته است؛ به عنوان نمونه موارد زیر:
- در منابع اهلسنت و مورد قبول وهابیت روایت با سند صحیح آمده مبنی بر آن که امیرمؤمنان (علیه السّلام) از تمام اتفاقات آینده تا روز قیامت آگاه بوده و بارها از مردم خواست هر پرسشی دارند بپرسند؛ عبدالرزاق صنعانی، استاد بخاری در تفسیر خود مینویسد: ابوطفیل گوید: «شاهد بودم که علی (علیه السّلام) خطبه خواند و فرمود: از من بپرسید، به خدا سوگند! از هر چه که تا روز قیامت به وجود میآید و اتفاق میافتد بپرسید، پاسخ آن را خواهید شنید. به خدا سوگند! هیچ آیهای نازل نشده، مگر آنکه از همه شما داناترم که شب نازل شده یا روز، در صحرا یا کوه.»[2] دیگر محدثان اهلسنت، نیز همین روایت را با سندهای خود نقل کردهاند که جهت اختصار از بیان آنها خودداری میکنیم.
- مسلم بن حجاج نیشابوری در کتاب موسوم به صحیحش که به همراه کتاب بخاری نزد اهلسنت و وهابیت مهمترین کتابها پس از قرآن کریم به شمار میرود بابی را در این کتاب گشوده با عنوان «باب خبرهای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از حوادث آینده تا برپایی قیامت.»[3]
- نامبرده در کتاب فوقالذکر حدود دویست روایت در خصوص پیشگوییها و علوم غیبی آن حضرت در چند باب پیدرپی آورده که از باب نمونه به یک روایت قابل تأمل از آن اشاره مینماییم: «پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نماز صبح را به ما خواند و به منبر رفت و تا ظهر به سخنرانی پرداخت، سپس پایین آمد و نماز ظهر را خواندیم و دوباره به منبر رفت و تا غروب سخنرانی کرد و در آن روز از تمام حوادث زمان حال و آینده، ما را با خبر ساخت.»[4]
- محمد بن اسماعیل بخاری نیز در کتاب موسوم به صحیحش، روایات فراوانی را در این باره آورده که به روایت شگفتآوری از این کتاب نیز بسنده میکنیم: راوی گوید: «در محضر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بودیم که مردی آمد و از سختیهایش شکایت کرد؛ پس از او شخص دیگری آمد و از شخص راهزنی شکایت کرد؛ حضرت فرمود: آیا تا به حال سرزمین حیره را دیدهای؟ گفت: خیر، ندیدهام؛ «ولی برایم تعریف کردهاند. حضرت فرمود: اگر عمرت دراز شود، زنی را در هودج خواهی دید که برای طواف خانهی کعبه از حیره حرکت کرده، در حالی که جز از خدا نمیترسد. راوی گوید با خود گفتم: پس دزدان سرزمین «طیّ» که باعث ناامنی شهرها شدهاند چه میشوند؟! سپس حضرت فرمود: اگر عمرت طولانی شود، فتح گنجهای کسری و گنجهای خسرو پسر را و مردی که مشتی پر از طلا و نقره از خاک بیرون آورد و دنبال کسی میگردد که آن را قبول کند، اما کسی را نمییابد که آن را بپذیرد، خواهی دید. راوی گوید: من زنده ماندم و آن زن و فتح گنجهای کسری را دیدم.»[5]
- جالب است که در کتابهای اهلسنت و روایات مورد قبول وهابیت، روایات و اخبار عجیب و غریبی از خبرهای غیبی ابوبکر و عمر نیز وارد شده، امّا برای وهابیتی که یکسره به علم غیب اهلبیت (علیهم السّلام) خرده میگیرند هیچ جای تعجب و سؤال ایجاد ننموده، ولی چون نوبت به علم غیب این بزرگواران میرسد فریاد «وا اسلاماه» (بشتابید که اسلام از دست رفت) از سوی آنان بلند میشود! ابن تیمیه در کتاب «مجموع الفتاوی» بابی به نام «باب کرامات أولیاء الله» گشوده و در آن برای بزرگان مورد قبول خود کراماتی در حد کرامات پیامبران نقل کرده است.
- عجیبتر این که ابن تیمیه و پیروان او آگاهی از خبرهای غیب را برای کاهنان و پیشگویان ممکن میدانند، ولی برای انبیا و ائمه (علیهم السّلام) ممکن نمیدانند، ابنتیمیهی حرّانی در کتاب خود میگوید: «و اما برخی خبرهایی که برخی پیشگوهای کاهن در رابطه با برخی امور غیبی میدهند و یا سحری که ساحران میکنند از خبرهایی است که شیاطین برای آنها میآورند، به شکلی که گاهی انسانی را به واسطه سحر از بین میبرند، یا او را مریض میسازند، یا مانع ازدواج او و... میشوند. اینها همه با کمک شیاطین صورت میگیرد...».[6] و یا همو در جای دیگر آگاهی از علم غیب را برای مدعیان نبوت ممکن میداند، ولی برای انبیا و ائمه (علیهم السّلام) خیر: «گروهی از مدعیان دروغین نبوت نیز پارهای از کارهای خارق عادت، از جنس کارهای کاهنان و ساحران داشتهاند... همچون اسود عنسی که در زمان حیات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در سرزمین یمن ادعای نبوت نمود و توانست توسط دو شیطان به نامهای سحیق و محیق که اخبار غیبی را به او میرساندند بر تمامی یمن چیره و غالب گردد... همچنین حارث دمشقی و مکحول حلبی و پاپ رومی لعنة الله علیهم.»[7]
- و عجیبتر از عجیب آن که همان گروه کجفهم که علم غیب را فقط مختص خداوند میدانند، برای رهبر خود ابنتیمیه حرّانی کرامات و فضائلی قائلند که اگر شیعیان همانها را برای امامان خود قائل شوند مورد توهین و تکفیر آنان قرار میگیرند.
پینوشت:
[1]. ثلاثة الأصول، محمد بن عبد الوهاب، مطابع الریاض، ریاض، ج 1، ص 195.
[2]. تفسیر الصنعانی، صنعانی، مکتبة الرشد، ریاض، ج 3، ص 241.
[3]. صحیح مسلم، دار ابن کثیر، بیروت، ج 4، ص 2217.
[4]. صحیح مسلم، دار ابن کثیر، بیروت، ج 4، ص 2217.
[5]. صحیح مسلم، دار ابن کثیر، بیروت، ج 3، ص 1316.
[6]. النبوات، ابنتیمیه حرّانی، المطبعة السلفیة، قاهرة، ج 1، ص 219.
[7]. النبوات، ابنتیمیه حرّانی، المطبعة السلفیة، قاهرة، ج 1، ص 113.
دیدگاهها
babak
1394/03/10 - 19:36
لینک ثابت
این یک بام و دو هواها در
افزودن نظر جدید