امی بودن میرزا بهاء !
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ میرزا بهاء به پیروی از سیدباب خود را امی معرفی کرده، و گفته ها و نوشته های خود را می خواهد آسمانی و الهی و از طریق وحی و الهام معرفی نماید.
پیروان میرزا بهاء نیز برای اثبات این امر مجبور شده اند حرف های متناقض و سخن های موهوم و خنده آوری بگویند.
در نظر اجمالی می گوید: ایشان از سلاله ی نجباء و بزرگان و وزراء و اهل نور مازندران بوده اند، و در عهد صباوت و شباب به هیچ وجه تحصیل علم و تلمذ در مدرسه ای نفرمودند و به شغلی نیز مشغول نبودند ... الخ. [1]
این نویسنده متوجه نشده است که: جوانی که از خانواده بزرگان و وزراء می باشد، چگونه متصور است که مدت بیست و هفت سال از عمر او بگذرد و در این مدت نه تحصیل علمی کند و نه به شغلی مشغول باشد، یعنی یک چنین جوان بزرگ زاده و نجیبی 27 سال ایام جوانی خود را به بیکاری و نادانی و بوالهوسی سپری کند!!
و عبدالبهاء در مکاتیب گوید: نزد جمیع اعاظم و علمای ایران در تهران مسلم است که حضرت بهاء الله در مکتبی نبودند و در مدرسه ای تعلیم نگرفتند از بدو طفولیت روش و سلوکی دیگر داشتند، با وجود این علماء و فضلای ملل شرق بر علم و فضل و دانایی و کمالات خارق العاده او شهادت دادند ... الخ. [2]
گذشته از شهادت علماء و اشخاص با اطلاع برفضل اجمالی میرزا نوشته های خود میرزا بهاء تنها معرف و کاملترین میزان و برهان مقامات علمی و کمالی او است، و از حالات و جریان مذاکرات و ملاقات های او که مربوط به اوائل امر او و در کتاب های خودشان مذکور است، فهمیده می شود که میرزا بهاء به اندازه معمول و لازم از ادبیات فارسی و مختصری از لغات عربی اطلاع داشته است.
در رساله ایام تسعه مربوط به نامه ملا حسین در 28 سالگی میرزا بهاء گوید: حضرت بهاء الله به هر دوی ما فرمود بنشینید لوله کاغذ را باز کردند و به مندرجات او نظری افکنده بعضی از جملات آن را به صدای بلند برای ما خواندند، من از ملاحت آواز و ظرافت نغمه بهاء الله مجذوب شدم بعد از قرائت چند فقره به برادر خود توجه نموده گفتند موسی چه می گویی هر کس به حقیقت قرآن قائل باشد و این کلمات را از طرف خدا نداند از راه عدالت و انصاف بر کنار است ... الخ. [3]
و از کتاب ایقان و بدیع که نوشته های اولیه او است فهمیده می شود که: میرزا بهاء اطلاعات علمی و مخصوصا اطلاعات عرفانی را به اندازه لازم و ضروری تحصیل کرده بود، و اما در قسمت ادبیات عربی کم مایه و کم نصیب بوده است، و جملات عربی این دو کتاب که سرا پا غلط و مغشوش است این مطلب را ثابت میکند.
و اما شهادت علماء بر کمالات خارق العاده ایشان: از خود جملات میرزا بهاء در اشراقات معلوم و روشن می شود حال علمای شیعه طرّاً بر منابر به سب و لعن حق مشغول ، سبحان الله دولت آبادی هم متابعت آن قوم را نمود و بر منبر ارتقاء جست و تکلم نمود به آنچه که لوح صیحه زد و قلم نوحه کرد. [4]
پس به قول میرزا بهاء علمای شیعه در ایران و عراق همگی مشغول سب و لعن او هستند، و به جای شهادت بر کمالات خارق العاده ایشان در دانش و فضیلت و تقوی، معتقد به کمالات خارق العاده ایشان هستند از جهت تزویر و دروغگویی و اضلال مردم و دعوی های پوچ.
در کتاب تنبیه النائمین می نویسد: جناب میرزای ابوی خطاب به عبد البهاء است که از بدایت عمر که به حد بلوغ رسید، به واسطه فراهم بودن اسباب و گرد آمدن اصحاب اشتغال به درس و اهتمام به درس داشته، آنی خود را از تحصیل مقدمات فارغ نمی گذاشتند، پس از تحصیل مقدمات عربیت و ادبیت به علم حکمت و مطالب عرفان مائل گردیده که به فوائد این دو نائل آیند، چنانکه اغلب روز و شب ایشان به معاشرت حکمای ذیشان و مجالست عرفاء و درویشان مشغول بود.... الخ. [5]
و در رساله ایام تسعه گوید: در آن سنوات در بغداد از جمیع جهات علماء به حضور مبارک مشرف می شدند و سوالات علمیه می نمودند و اجوبه شافیه کافیه می شنیدند و این مرحله سبب اشتهار صیت جمال مبارک در اطراف شد ... الخ. [6]
و در تلخیص تاریخ نبیل در ذیل مسافرت ملا حسین بشرویی به تهران می نویسد: ملا حسین از ملا محمد معلم نوری پرسید: آیا امروز از فامیل میرزا بزرگ نوری کسی هست که معروف باشد و در شهرت و اخلاق و آداب و علوم قائم مقام او محسوب شود؟ گفت: آری در میان پسران او یکی از همه ممتازتر و در رفتار شبیه به پدر است... و اسم مبارکش 28 است ... حضرت بهاء الله لوله کاغذ را (که ملا حسین به او فرستاده بود به وسیله ی همین ملا محمد) باز کردند، و به مندرجات او نظر افکنده بعضی از جملات آنرا به صدای بلند برای ما خواندند، من از ملاحت او و ظرافت نغمه ی بهاء الله مجذوب شدم، بعد از قرائت چند فقره به برادر خود توجه نموده گفتند: آیا هرکس به حقیقت قرآن قائل باشد و این کلمات را از طرف خدا نداند از راه عدالت و انصاف برکنار است؟ [7]
از این جملات مطالبی فهمیده می شود:
1-تصریح کرده است که میرزا بهاء در 28 سالگی خط شکسته نستعلیق را خوب می نوشته و هر بچه دانش آموزی تشخیص می دهد که کتاب و املاء خوب مستلزم تشخیص کلمات خواندن و فهمیدن و تحصیل علم است.
2- تصریح شده است که: میرزا بهاء نوشته بشرویی را به نغمه ملیح و جالب می خوانده است، و این عمل حداقل نه کلاس تحصیل است، و کسانی که در آن زمان کمتر از این درس خوانده باشند، توان خواندن کتابت را بصورت ملیح و ظریف ندارند.
3- جناب میرزا بهاء روی خیال خام خود که تصور می کرد امتیاز و اعجاز قرآن مجید روی همان جمله بندی مخصوص آن به طرز آیات می باشد، در صدد آمده است که از جهت لفظ و معنی صنعت آیه ساختن را یاد بگیرد و روی این نظر برای تکمیل مقامات عرفان و مراتب علوم و معانی اخلاقی دو سال تمام به صورت درویشی و به نام درویش محمد در سلیمانیه و در میان دراویش صوفیه زندگی کرد، سپس مدت مدیدی آیه ساختن را تمرین کرده و جملات عربی به طرز آیات درست می کرد. [8]
به این ترتیب با این مطالبی که ذکر شد دو چیز را می توان ثابت کرد: اول آنکه میرزا حسینعلی نوری امی نبوده و در زمان جوانی تحصیلاتی ولو ناقص داشته است. در ثانی آنکه حسینعلی نوری یک دروغگو است که با وجود تحصیلاتی که داشته خود را امی معرفی کرده و دروغ گفتن دور از شأن یک پیامبر الهی است.
پی نوشت:
1- نظر اجمالی، صفحه 7
2- مکاتیب، جلد 3 صفحه 347
3- ایام تسعه، صفحه 70
4- اشراقات، صفحه 142
5- رساله عمه، صفحه 4
6- ایام تسعه، صفحه 376
7- تلخیص تاریخ نبیل، صفحه 89
8- محاکمه و بررسی باب و بهاء جلد 3 صفحه 64 تا 67
افزودن نظر جدید