انحرافات باب
سید باب در کتاب الواح به خط خودش (لوح دوم) می گوید: اللهم انک انت الهان الئلاهیم لتؤتین الالوهیة من تشاء و لتنزعن الالوهیة عمن تشاء... اللهم انک انت ربان السموات و الارض و ما بینهما لتؤتین الربوبیة من تشاء و لتنزعن الربوبیة عمن تشاء- پروردگارا تو خدای بزرگ خدایانی و البته عطا می کنی الوهیت را به هر کسی که می خواهی و میگیری الوهیت را از هر که اراده کنی، و خداوندا تو پروردگار بزرگ آسمان ها و زمینی البته می بخشی ربوبیت را به هر شخصی که خواستی و منع می کنی از هر که اراده کنی.
اسلام در اثر مجاهدات رسول صلی الله علیه و آله و فعالیت و تبلیغات و بیانات اولیاء و خلفای آن حضرت بت پرستی و شرک را برانداخت، قرآن مجید می فرماید: ولا تدع مع الله الها آخر لا اله الا هو (قصص/88)و این مضمون با ذکر و قید کلمه (اله) در صد و چند مورد از قرآن کریم آمده است و در جایی دیگر می فرماید: اغیر الله ابغی ربا و هو رب کل شیء (انعام/164)و این مضمون با قید کلمه رب در یازده مورد دیگر ذکر شده است و میفرماید: و لا یامرکم ان تتخذوا الملائکة و النبییین اربابا، و لا یتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله. ولی جناب سید باب در این حکم تجدید نظر کرده و الوهیت و ربوبیت را تعمیم داده و بصراحت لهجه می گوید: تعطی الالوهیة من تشاء، و تعطی الربوبیة من تشاء.
و عجب اینست که: متوجه نشده است که الوهیت و ربوبیت از صفات ذاتیه و از مقامات نفس الامریه و به اصطلاح فلاسفه الهی ملازم است با وجوب وجود، و هرگز با امکان وجود سازش پیدا نکرده و از این لحاظ قابل اعطاء و انتقال نیست. و این معنی نظیر آنست که بگوئیم: زید جمال و کمال ذاتی خود را می تواند به دیگری بدهد؛ در صورتی که ذاتیات از اختیار بیرون و نقل آن به دیگری محال عقلی است، و هرگز قدرت و اختیار در امر محال کار نمی کند.
سید باب در بیان مورد تحت تاثیر کلمات بعضی از عرفاء واقع شده ، و در عین حال نتوانسته است حقیقت تجلی و فناء را فهمیده و آب را از سراب و حقیقت را از مرآت و سایه را از صاحب سایه و بود را از نمود جدا کند.
اگر عرفاء از فناء و تجلی بحث کرده و آنها را از مراحل و منازل سیر و سلوک و از مقامات عارفین شمرده اند، مقصد آنان ظهور سطوت جلال حق و غلبه ی عظمت و کبریای پروردگار و استیلای نور باهر حضرت احدیت است که شمع وجود سالک در مقابل آن مغلوب و مقهور و فانی گردد، نه آنکه خداوند متعال مقام الوهیت و ربوبیت خود را به بنده مخلوق و ضعیف و محدود خود بدهد.
در مقدمه همین کتاب (الواح نقطه اولی) در توضیح این لوح می نویسند: این لوح خطاب به صبح ازل است، و ستونهای طولی و عرضی آن در آغاز هر قسمت خطاب هایی از قبیل هو هو، هو انا، انا هو، انت هو، انت انا، نوشته است.
آری این لوح در یک صفحه به خط بسیار ریز و دارای ستون های زیاد است، و در سر هر ستون از این کلمات نوشته شده است و به این ترتیب است: هو الله، الله هو، هو انا، انا هو، انا الله، هو انت، انا انت، الله انت، انت انا، ایاک ایای، ایای ایاک. [1]
و به طوری که از همین ترتیب فهمیده می شود: سید باب خواسته است مقام الوهیت را بعد از خداوند برای خود تثبیت کند (انا هو، انا الله) و سپس همان مقام را در نتیجه وحدت با صبح ازل برای او ثابت کند (هو انت، انا انت، الله انت، انت انا) و از این حیثیت چشم همه روشن که سید باب بعد از دوازده قرن از تشعشع توحید اسلام، شرک و عنوان اقانیم ثلثه (شبیه اقانیم ثلثه مسیحیت) را ترویج می کند.
از این لوح مطالبی استفاده می شود، و مخصوصا اینکه به خط و مهر خود سید باب است مورد اهمیت می باشد:
1- مقامی که برای سید باب محفوظ است (من الله، ذکر الله، مبدء بودن) برای میرزا یحیی ثابت شده است.
2- با اثبات مقام (الی الله، ذکر الله) میرزا یحیی برای حفظ احکام بیان و ابلاغ دستور های آن از طرف سید باب مامور شده است.
3- اگر گفته و نوشته سید باب صحیح باشد، پس از در گذشت او جانشین و خلیفه سید باب میرزا یحیی است، و دعوی دیگران همه باطل و برخلاف تصریح قول سید است.
4- به موجب این کلام خود سید باب و همچنین میرزا یحیی هر دو خدا هستند. و حداقل و قدر مسلم آنکه دارای دو جنبه هستند، جنبه خدایی و جنبه ذکر اللهی، از لحاظ جنبه خدایی دارای صفت حیات و قیومیت و مبدئیت خلق و معادیت هستند، و از لحاظ جنبه ذکر اللهی دارای مقام نزول بیان و ابلاغ بیان هستند.
5- سید باب در آخر کلامش که به خط خود او محفوظ مانده است میرزا یحیی را به جمله (صراط حق عظیم) معرفی کرده است، و روی این جهت تمام دعوی میرزا بهاء نقش بر آب خواهد بود. [2]
سید باب با این حرف ها خود و پیروانش را به انحراف کشیده، ولی با این حال با خلیفه و صراط حق قرار دادن میرزا یحیی صبح ازل به دیگران فهماند که میرزا بهاء که امروزه چند میلیون بهائی پیرو او هستند غصب خلافت کرده و در واقع میرزا بهاء راه باطل را بیشتر به انحراف کشیده است.
پی نوشت:
1- الواح نقطة الاولی، صفحه 17
2- محاکمه و بررسی باب و بهاء جلد 3 صفحه 13 تا 18
افزودن نظر جدید