بررسی و نقد کتاب نقطة الکاف
این کتاب محتوی 66 صفحه مقدمه و 296 صفحه اصل کتاب با فهرست است و هر صفحه در 25 سطر است، در سنه 1328 هجری مطابق 1910 میلادی در مطبعه بریل در لیدن از کشور هلند به طبع رسیده است.
مولف کتاب حاجی میرزا جانی کاشانی مقتول در سنه ی 1268 هجری است که از خصیصین سید باب بوده است و این کتاب در تاریخ ظهور باب و وقایع هشت سال اول از تاریخ بابیه است.
مستشرق شهیر ادوارد برون انگلیسی مقدمه ی مفصلی بر این کتاب نوشته و خود مباشر طبع و نشر آن شده است.
مستشرق نامبرده زحمت زیادی در تصحیح و طبع این کتاب متحمل شده و مخصوصا در تنظیم مقدمه که 66 صفحه است تحقیق و دقت قابل تقدیری نموده است.
و برای اینکه این کتاب در ایام ریاست و نیابت میرزا یحیی صبح ازل نوشته شده و در موارد زیادی نیز به مقام وصایت و مرجعیت و مقام او به صراحت لهجه اشاره شده است، بهائی ها با این کتاب کاملا مخالف بوده و با نشر و طبع آن هیچ گونه موافقت ندارند.
این کتاب نیز مانند مقاله سیاح به صورت تاریخ ولی در حقیقت یکی از کتب استدلالیه بابیها می باشدکه: روایات و احادیث را تاویل کرده و قضایای تاریخی را تحریف نموده است.
و در عین حال مطالب زیادی از این کتاب فهمیده می شود که امروز اثری از آن ها در نوشته ها و تالیفات موجوده نیست.
میرزا جانی در این کتاب می گوید: جناب حاجی (حاجی محمد علی قدوس) مدعی مقام قدوسیت که رجعت رسول الله بوده باشد و به ادله ی حقه، حق خود را ثابت می فرمودند یکی آنکه صاحب آیات و مناجات و خطب عالیه بودند، دوم آنکه احادیث در حق ایشان از ائمه دین بسیار وارد است، یکی حدیث در باب رایات سود من قبل المشرق است که می فرمایند و فیه خلیفة الله المهدی، یکی در باب رایات اربعه است که رایت یمانی و حسینی و خراسانی و طالقانی است که هر چهار حق می باشند و رایت سفیانی باطل است که مقابل این چهار می ایستد، اما رایت یمانی جناب ذکر است و رایت حسینی که از همه مشخص تر است و رایت محمد بن الحسن علیه السلام می باشد و رایت حضرت قدوس است، و رایت خراسانی مراد از رایت جناب سیدالشهداء علیه السلام است که از خراسان حرکت نمود و باب جناب ذکر بودند و رایت طالقانی که می فرماید از بطن طالقان ظاهر می شود مراد جناب طاهره است که والد ایشان طالقانی هستند، و رایت سفیانی رایت ناصرالدین شاه است.
آری اغلب نوشته های این کتاب چون این قسمت در نهایت درجه ی اختلال و تناقض و ابهام است.
1- قدوس مدعی رجعت شده و می گوید:من پیغمبر هستم و برگشته ام بسوی شما و مانند آن حضرت آیات و خطب دارم.
2- و پس از دو سطر رایات سود را به قدوس تطبیق می دهد.
3- سه سطر دیگر او را مصداق رایت حسینی قرار می دهد.
4- باز در سطر دیگر او را محمد بن الحسن علیه السلام معرفی می کند.
5- رایت یمانی را که از جانب یمن خارج می شود، تطبیق به سید باب کرده و می گوید مراد جناب ذکر است.
6- رایت خراسانی را که از خراسان ظهور کرده و در کوفه و عراق اقامت می کند در مقابل سفیانی به بشروئی تطبیق می کند.
7- رایت سفیانی را که از شام خروج کرده و همه ی ممالک شامات (دمشق و حمص و فلسطین و اردن) را تصرف کرده و به کوفه وارد میشود، به ناصرالدین شاه قاجار تطبیق می کند.
8- ورایت طالقانی را به طاهره تطبیق می کند.
تعجب در اینجاست که تازه اینها خروج هم نکردند، بلکه در اثر فشار و تعقیب دولت وقت همه در قلعه طبرسی محصور شده و پیش از اینکه کوچکترین پیشرفت وموفقیتی داشته باشند از بین رفتند.
و سپس می گوید: مراد از حضرت قائم که رجعت رسول الله بوده باشد همان حضرت قدوس بودند، و جناب ذکر رجعت حضرت امیرالمومنین، چونکه دوره ولایت بود آن جناب سبقت به ظهورات نمودند، از این جهت علی محمد نام شریف ایشان است و جناب قدوس محمد علی ... الخ.
پس روی این سخن لازمست که سید باب تابع قدوس بوده و قدوس از هر جهت بر او برتری و فضیلت و تفوق داشته باشد.
و ما اگر بخواهیم تناقضات و مهملات این کتاب را نقل کنیم خود دفتر مستقلی خواهد شد. [2]
پی نوشت:
1- نقطة الکاف، صفحه 152
2- محاکمه و بررسی باب و بهاء جلد 2 صفحه 253 تا 256
افزودن نظر جدید