نقد استناد بهائيت به حديث زوراء
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ حسين علي نوري، سركرده بهائيت با استناد به روايات اسلامي، در پي آن بود كه مهدويت و حقانيت علي محمد باب شيرازي را ثابت كند، زيرا اگر اين مسئله ثابت ميشد، او ميتوانست علي محمد باب شيرازي را به عنوان مبشر خود معرفي كند و اينگونه ادعاي نبوت خود را به اثبات برساند، از اينرو در كتاب ايقان به روايات گوناگوني استناد كرده است كه از جمله ميتوان به اين روايت اشاره كرد:
في روضه الکافي عن معاويه بن وهب عن ابي عبد الله(عليه السلام) قال: أ تعرف الزوراء؟ قلت: جعلت فداک يقولون أنّها بغداد. قال: لا؛ ثم قال(عليه السلام): دخلت الري. قلت: نعم. قال: اتيت سوق الدواب. قلت: نعم. قال: رأيت جبل الاسود عن يمين الطريق تلک الزوراء، يقتل فيها ثمانون رجلاً من ولد فلان کلهم صلح الخلافه. قلت: من يقتلهم؟ قال: يقتلهم اولاد العجم.»
- حسين علي بهاء با استناد به اين حديث، «زوراء» را همان سرزمين «ري» معرفي كرده و ميگويد: «عجمها پيروان باب را در اين منطقه به بدترين شيوه کشتند.» بهاء با استناد به اين حديث، ميخواهد مهدويت علي محمد باب شيرازي را ثابت كند و پس از آن به حقانيت او بپردازد.[1] اصرار بهاء بر اثبات مهدويت و حقانيت باب، صرفاً براي رسيدن به مقام من يظهره اللهي است كه علي محمد باب وعده داده است.
- نقد استدلال بهاء:
1. اين روايت در نسخ مختلفي وجود دارد که در در برخي از آنها جمله «منهم ثمانون رجلاً» را ندارد که احتمال سقوط هست، اما جمله «ثمانون الفاً» در همه نسخ کافي وجود دارد و نميتواند نباشد، زيرا امام در صدر حديث به شعر ابن ابي عقب مثال زدهاند که در اين شعر بيشک جمله «ثمانون الفاً» آمده است.
بر اين اساس اصل حديث چنين است: معاويه بن وهب ميگويد: «امام صادق (عليه السلام) به شعر ابن ابي عقب -هنگام ظهر در زوراء هشتار هزار نفر مانند نحر شترهاي قوي هيكل نحر ميشوند- مثال زده و فرمودند: آيا زوراء را ميشناسي؟ عرض كردم: فدايت شوم، ميگويند بغداد است. فرمود، نه؛ به ري رفتهاي؟ گفتم: بله. فرمود: داخل بازار مالفروشان شدهاي؟ گفتم: بله. فرمود: از طرف دست راست راه، كوه سياه را ديدهاي، همان زوراء است. در آنجا هشتار هزار نفر كشته ميشوند كه هشتار نفر آنان از اولاد فلانند كه همگي قابل خلاقتند.[2] عرض كردم: چه كسي آنان را ميكشد؟ فرمود: فرزندان عجم».
لازم به ذكر است كه اين روايت، از كشته شدن هشتاد هزار نفر سخن ميگويد كه چنين جمعيتي درباره كل حيات بابيت حتي تصور هم نميشود.
حال چند سئوال به ذهن ميآيد:
أ. از كجا اين روايت استفاده ميشود كه اين كشتار در زمان مهدي موعود (عجل الله تعالي فرجه الشريف) رخ ميدهد؟
ب. بهاء چه شاهدي در اين روايت ديده است كه با بهرهگيري از آن، اين كشتار را از پيروان باب ميداند و ميخواهد مهدويت و حقانيت باب را با آن اثبات كند؟
ج. كجا هشتاد تن از پيروان باب با هم كشته شدهاند كه همگي از يك خاندان و خانواده باشند؟
د. در زمان علي محمد باب، تعداد پيروان باب كلاً چند نفر بوده است كه بهاء به حديثي استناد ميكند كه خبر از كشته شدن هشتاد هزار نفر ميدهد؟
2. برخي اين قتل عام را اشاره به كشتار مغول در زمان هلاكوخان دانستهاند كه خلافت بنيعباس را منقرض كرد، زيرا ري شهر بسيار بزرگي بوده كه در حمله مغول ويران شده است و مراد از «عجم»، مطلق غير عرب است، نه ايراني و فارس بودن.
بر اساس آنچه خوانديد، روشن شد كه بهاء براي رسيدن به هدف خود از هيچ كاري حتي تحريف و تقطيع آيات و روايات نيز كوتاهي نميكند؛ همانگونه كه در اين روايت به روشني نمايان است.
پانوشت:
1. ايقان، ص 150 – 151.
2. مراد خلافت متعارف ميان مردم است، نه خلافت الهي.
افزودن نظر جدید