حربه های وهابیت برای جلوگیری از نشر فضائل اهل بیت
با نگاهی به تاریخچه و کتب کلامی و روایی علمای وهابیت بر همگان روشن می گردد که رویکرد و سیره سلفیون نسبت به اهل بیت و خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله رویکردی مغرضانه و کینه توزانه است . از آن جا که سلفیون به شدت به دودمان اموی گرایش داشته و خود را تابع سیره و منش ایشان می دانند ، هم چون خلفا و حکام بنی امیه ، تاب تحمل فضائل و مناقب اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله را نداشته و در مواجهه با اخباری که دال بر افضلیت و اعلمیت خاندان رسالت باشد بلافاصله مواضع تند و مفرطانه ای را اتخاذ می نمایند .
با نگاهی به موضع گیریهای نظریه پرداز بزرگ وهابیت ، ابن تیمیه حرانی سلفی ، صحت این مدعا بیش از بیش روشن می گردد .
ارادت و علاقه فراوان وی به حکام و خلفای اموی و به خصوص معاویه و فرزند ظالم و فاسق وی ، یزید، تاثیر فوق العاده ای در رویکرد و روش وی در مواجهه با احادیث مناقب و خصائص اهل بیت علیهم السلام و به خصوص امیر المونین علیه السلام داشته است .
و می دانیم که معاویه اولین کسی بود که باب سب و لعن بر بزرگترین و برترین صحابه رسول خدا صلی الله علیه و آله یعنی پسر عم و داماد آن حضرت ، امیر المومنین علی بن ابیطالب علیه السلام را به صورت عمومی و علنی باز کرد و حتی سب و لعن آن حضرت را با فرستادن بخشنامه هایی به والیان خود در سراسر قلمرو حکومتش بر همه خطیبان و واعظان واجب کرده و آن را جزئی از خطبه های نماز جمعه قرار داد و دشمنی و عناد و کینه دیرینه خود را با آن حضرت نه تنها با این بدعت شوم نشان داد بلکه در طول دوران خلافت آن حضرت و بعدها در زمان خلافت خویش نیز از هیچ تلاش و کوششی برای مبارزه با امیر المومنین علیه السلام و فرزندان آن حضرت فرو گذاری نکرد .
جنگ صفین ، توطئه ترور امیر المومنین علیه السلام ، توطئه شهادت امام حسن علیه السلام ، نقشه به خلافت رساندن فرزندش یزید و تلاش برای به شهادت رساندن امام حسین و اهل بیت ایشان علیهم السلام در کربلا از دیگر اقدامات معاویه در جهت جلوگیری از نشر فضائل ائمه علیهم السلام بوده است .
حال با این وجود ، آیا کسی که پیوسته از معاویه و دیگر حکام ستمگر اموی حمایت می نماید ، در رفتار و گفتار و منش خویش می تواند از ایشان جدا بوده و راه و روشی غیر از راه و روش ایشان را در پیش گیرد ؟
بر همین اساس ، اگر بخواهیم سیره و روش ابن تیمیه را در پیرامون اهل بیت علیهم السلام ، به دست آوریم باید به موضع گیریهای وی در مواجهه و برخورد با اخبار فضائل و مناقب اهل بیت علیهم السلام بنگریم .
رویکرد و سیره ابن تیمیه در این زمینه رویکردی کاملا مغرضانه و کینه توزانه است . وی که چون حکام معاند اموی تاب تحمل دیدن و شنیدن فضائل اهل بیت علیهم السلام را ندارد در برخورد با اخباری که دلالت بر افضلیت و اعلمیت اهل بیت علیهم السلام بر دیگران دارند ، مواضع زورگویانه و غیر منصفانه ای را در پیش گرفته است به گونه ای که هر گاه به حدیثی در این زمینه برمی خورد که فضیلتی را برای امیر المومنین علیه السلام اثبات می نماید در مرحله اول آن را از اساس و بدون هیچ دلیل قانع کننده ای انکار می نماید ، در مرحله بعد اگر آن حدیث به حدی از نقل و شهرت رسیده که در بسیاری از منابع ذکر شده و امکان انکار آن به دلیل قوت سندش وجود ندارد ، به تحریف آن دست زده و سعی در کتمان آن فضیلت کرده و یا سعی در اثبات آن فضیلت برای شخص دیگری غیر از آن حضرت می نماید . در برخی مراحل نیز به کتمان آن حدیث و یا تضعیف آن می پردازد بدون این که دلیلی مستدل جز بغض و کینه اهل بیت را داشته باشد .
غافل از این که وی گاهی احادیثی را انکار نموده که حتی بسیاری از علمای بزرگ اهل سنت آن ها را در کتب معتبرشان نقل کرده و به صحتشان اعتراف نموده اند .
این گونه اقدامات ابن تیمیه حاکی از دو امر مهم است .
الف : مقابله با نشر فضائل اهل بیت و به خصوص امیر المومنین و به عبارتی دیگر مقابله با تشیع به هر قیمتی که ممکن باشد ، حتی اگر به قیمت انکار ، کتمان و یا تحریف احادیث صحیح نبوی باشد .
ب : تلاش در جهت حق جلوه دادن فرقه ضاله وهابیت حتی به قیمت مخالفت با گفتار علمای بزرگ اهل سنت و یا مخالفت با اجماع ایشان در برخی موارد .
حال به نمونه هایی از به کارگیری این حربه ها توسط ابن تیمیه در جلوگیری از نشر فضائل اهل بیت علیهم السلام توجه نمایید .
ابن تیمیّه با بغض و كینه اى كه نسبت به امیرالمؤمنین علیه السلام دارد براى تكذیب فضایل و مناقب آن حضرت به راحتى دروغ می گوید و احیاناً در این میدان، مبارز نیز می طلبد. به عنوان مثال دو حدیث نقل شده است كه در نخستین حدیث، پیامبر اكرم صلى اللَّه علیه وآله با اشاره به امیرالمؤمنین فرموده اند: هذا فاروق امّتی ، این (على)، جداكننده حقّ و باطل در میان امّت من است.
حدیث دوم: این كه بسیارى از صحابه پیرو فرمایش پیامبر می گفتند:
ما كنّا نعرف المنافقین إلّاببغضهم علیا، ما، منافقان را جز با این علامت كه با على دشمن بودند، نمی شناختیم.
ابن تیمیّه در مورد این دو حدیث چنین می گوید:
حدیث شناسان و كسانى كه اندك آگاهى از حدیث دارند، شك ندارند كه این دو حدیث جعلى است و به دروغ آن ها را به پیامبر صلى اللَّه علیه وآله نسبت داده اند. هیچ یك از این دو حدیث در هیچ كدام از كتابهاى قابل اعتماد نیامده است؛ بلكه هیچ كدام اصلًا سند شناخته شده اى ندارند (!) [1] و شگفتا كه در ادامه می افزاید: هر كس بتواند این دو حدیث را با سند صحیح از افرادى كه معروف به راستگویى هستند بیاورد، ما قانع می شویم و آن را از هر طایفه و مذهبى كه باشد می پذیریم.
معناى این سخن آن است كه حتّى اگر شیعیان هم آن را نقل كرده باشند، او می پذیرد.
آن گاه می گوید: ما دلیل داریم كه هر دو حدیث دروغ است و جایز نیست آن ها را به پیامبر صلى اللَّه علیه وآله نسبت دهیم.
اكنون به سراغ راویان این دو حدیث می رویم.
حدیث «هذا فاروق امّتی» را پنج نفر از صحابه نقل كرده اند: که عبارتند از سلمان فارسى، ابن عباس، ابوذر، حذیفه و ابولیلى.
محدّثان و حافظان اهل سنّت نیز به روایت آن پرداخته اند: طبرانى، بزّار، بیهقى، ابونعیم اصفهانى، ابن عبدالبر، ابن عساكر، ابن اثیر، ابن حجر، محبّ طبرى، مناوى، متّقى هندى و .... از آن جمله اند
ابن تیمیّه ادّعا كرد كه این حدیث در هیچ یك از كتابهاى مورد اعتماد نیامده است؛ در حالى كه این حدیث در: مسند بزّار، المعجم طبرانى، تاریخ مدینة دمشق، الإستیعاب، أُسد الغابه، الإصابه، مجمع الزوائد، كنز العمّال، فیض القدیر، الریاض النضره، ذخائر العقبى فى مناقب ذوى القربى موجود است. [2]
این حدیث با سند صحیح در روایت طبرانى در المعجم الكبیر و غیر آن نیز آمده است.
روایت دوم را كه اصحاب پیامبر می گفتند: «ما، منافقان را تنها با دشمنى و بغض على می شناختیم» نیز از افرادی چون ابوذر، عبداللَّه بن مسعود، عبداللَّه بن عباس، جابر بن عبداللَّه انصارى، ابوسعید خُدرى، انس بن مالك و عبداللَّه بن عمر نقل شده است
از جمله راویان این روایت هم در میان اهل سنت عبارتند از:
احمد بن حنبل، تِرمذى، بزّار، طبرانى، حاكم نیشابورى، خطیب بغدادى، ابونعیم اصفهانى، ابن عساكر، ابن عبدالبرّ، ابن اثیر، نَوَوى، هیثمى، محبّ طبرى، ذهبى، جلال الدین سیوطى، ابن حجر مكى، متّقى هندى و آلوسى [3].
هم چنین از جمله سندهاى صحیح این روایت كه در مسند احمد آمده این است که:
احمد بن حنبل گوید: اسود بن عامر، از اسرائیل، از اعمش، از ابوصالح، از ابوسعید خُدرى براى من نقل كرد كه ابوسعید می گفت:
كنّا نعرف منافقی الأنصار ببغضهم علیّاً؛ ما، منافقان انصار را از دشمنى با على مىشناختیم.
احمد بن حنبل این روایت در مناقب الصحابه نیز آورده است.[4]
تلاشهای ابن تیمیه در جهت جلوگیری از نشر فضائل امیر المومنین علیه السلام به این دو حدیث خلاصه نمی شود بلکه او شان نزول بسیاری از آیاتی را که به اعتراف بسیاری از بزرگان شیعه و سنی در حق امیر المومنین علیه السلام بوده نیز منکر شده و بسیاری از اخبار نبوی را نیز در این زمینه انکار می نماید که از جمله آن ها می توان به حدیث طیر مشوی ، حدیث سد الابواب ، حدیث منزلت ، حدیث اخوت و .... یاد کرد .
منابع :
[1] منهاج السنه 4/286و290
[2] المعجم الکبیر 6/269 - کنز العمال 11/611 - فیض القدیر 4/358 - مجمع الزوائد 9/102 و دراسات فی منهاج السنه 304 و 306
[3] مناقب علی بن ابیطالب از کتاب مناقب الصحابه شماره 979- سنن ترمذی 5/593 - المستدرک علی الصحیحین 3/129 - الاستیعاب 3/1110 - ذخائر العقبی 92 - مجمع الزوائد 9/132 - المعجم الاوسط 2/328 و 4/264 و تاریخ مدینه دمشق 42/285 و 374
[4] این کتاب با تحقیقات تازه در این اواخر از انتشارات دانشگاه ام القری مکه منتشر شده است . محقق آن که خود سنی مذهب است بعد از ذکر این حدیث می گوید : سند حدیث صحیح است. مناقب الصحابه ش 979
افزودن نظر جدید