ادعاهاي گزاف و عدم هماهنگي ميان آراء

  • 1391/10/06 - 12:28
نکته قابل توجه در انديشه هاي سيد باب ادعاهاي گزاف و عدم هماهنگي ميان آراء اوست گاهي باب بقيه الله ،گاهي خود بقيه الله ،گاهي پيامبر و گاهي هم الله مهيمن القيوم و گاهی هم هیچ و ...
علیمحمد باب

آثار باب
1. بيان به عنوان  مهمترين کتاب 2.  تفسیر قيوم الأسماء 3. پنج شأن4.  دلائل السبعة5.  صحيفه عدليه6.  تفسير سوره کوثر7.  تفسير سوره بقره 8.  کتاب الروح 9.  لوح هيکل الدين ...و...و...
جالب اينکه سيد علي محمد همين کتب را به عنوان معجزه خود عنوان مينمايد(1) که شاخصه همه آنها  متوني لبريز از اغلاط املائي و انشائي است تا آنجاکه مي توان  مدعي شد  در تمام آنها صفحه اي بدون غلط وجود ندارد. احمد کسروي در اين باره آورده است :
«اگر سيد باب عربيهاي غلط نبافتي و برخي سخنان معني دار و سودمند گفتي بيگمان کارش پيش رفتي و به دولت چيره شده آنرا بر انداختي، ولي اين مرد بيکبار بي مايه ميبود و گذشته از آنکه آن غلط بافيها را ميکرد و آبروي خود را در نزد باسوادان ميريخت، برخي گفته هاي بسيار بي خردانه ازو سر ميزد.
مثلا چون درباره همان غلط بافي ايراد ميگرفتند چنين پاسخ ميداد: صرف و نحو گناهي کرده و تاکنون در بند ميبود. ولي من چون خواستم خدا گناهش را بخشيد و آزادش گردانيد». ببينيد در برابر غلط گوييهاي خود چه بهانه ميآورد. اين سخن يا از روي ريشخند بوده و يا گويندهاش جز ديوانه نميبوده. آيا از اين پاسخ ايرادگيران چه توانستند فهميد؟! شگفت که عبدالبهاء در کتاب مقاله سياح و ديگران از بهاييان و بابيان در کتابهاي ديگر گله کردهاند که به سيد باب غلط نحوي گرفتند گويا چشم ميداشته اند که نگيرند. چشم ميداشته اند که يکي غلط بافي هائي کند و همان را دستاويز دعوي امامي يا پيغمبري کند و مردم چشم پوشيده ايراد نگيرند. ( 2)

عقايد و آراء باب
بعلت پريشان گوئي هاي سيد عليمحمد باب شايد  بدرستي نتوان عقايد او را تشريح کرد اما ميتوان عمدة عقايد و دعويهاي‌ علي‌ محمد كه‌ غالباً مبهم‌ و پيچيده‌ است را ‌چنين دانست
1.    در کتاب بيان  خود را برتر از همه انبياي الهي معرفي کرده  و مظهر نفس پروردگار خوانده است ( 3)
2.    باب خود را مؤسس‌ دورة جديد نبوت‌ مي‌خواند( 4)
3.    او خاتميت‌ پيامبر اسلام‌(ص‌) را که تا روز قيامت تداوم دارد پذيرفته اما از ديگر سو معتقد بود که قيامت براي هر ديانتي آغاز دوره اي جديد از نبوت توسط پيام اوري ديگر است  «از يوم‌ بعثت‌ رسول‌الله‌(ص‌) تا يوم‌ عروج‌ او قيامت‌ عيسي‌(ع‌) بود كه‌ شجرة حقيقت‌ در هيكل‌ محمديه‌ ظاهر شد... و از حين‌ ظهور شجرة «بيان‌» الي‌ ما يغرب‌، قيامت‌ رسول‌الله‌(ص‌) است‌... و قيامت‌ «بيان‌» در ظهور من‌ يظهره‌الله‌ است‌، زيرا امروز بيان‌ در مقام‌ نقطه‌ است‌ و اول‌ ظهور من‌ يظهره‌الله‌، آخر كمال‌ «بيان‌ است‌...» ( 5)
4.    باب به قيامت هم اعتقادي نداشت وآن را امري زائيده توهم شيعه ميدانست او مقصود از آيات قرآن را در اين زمينه به قيام خود تطبيق ميكرد .
 «... مراد از يوم قيامت يوم ظهور شجره حقيقت است و مشاهده نمي شود احدي از شيعه يوم قيامت را فهميده باشد بلکه همه موهوما ً امري را توهم نموده که عندالله حقيقت ندارد و آنچه عندالله و عند عرف اهل حقيقت مقصود از يوم قيامت است اين است که از وقت ظهور شجره حقيقت در هر زمان يهر اسم الي حين غروب آن يوم قيامت است مثلا ً از يوم بعثت عيسي تا يوم عروج آن قيامت موسي بود ... »( 6)
5.    او كتاب ‌سراسر غلط بيان‌  را ناسخ‌ قرآن‌ معرفي كرده(7 )و در ابتداي آن مي نويسد : « ان البيان ميزان من عند الله الي يوم من يظهره الله من اتبعه نور و من ينحرف عنه النار »؛ همانا بيان ترازويي از نزد خداست تا روز ظهور من يظهره الله  براي کسي که از آن پيروي کن نور ، و براي کسي که از آن منحرف شود آتش است ( 8)
 معتقد بود كه  مراد از معرفت‌ پروردگار، معرفت‌ مظهر اوست‌ و آنچه‌ در مظاهر ظاهر مي‌گردد، «مشيت‌» اوست‌ كه‌ خالق‌ هر چيزي‌ است‌، اين‌ مشيت‌ نقطة ظهور است‌ و در هر دوري‌ و كوري‌ بر حسب‌ آن‌ دوره‌ ظاهر مي‌گردد. محمد(ص‌) نقطة «فرقان‌» است‌ و علي‌ محمد نقطة «بيان‌»، و هر دو يكيند. نقطة بيان‌ عيناً همان‌ آدم‌ بديع‌ فطرت‌ است‌. ظهورات‌ را نه‌ ابتدايي‌ است‌، نه‌ انتهايي‌؛ قبل‌ از آدم‌ (ع‌) هم‌ عوالمي‌ بوده‌ است‌ و پس‌ از «من‌ يظهره‌الله‌» هم‌ ظهورات‌ ديگر به‌ طور بي‌نهايت‌ خواهد بود. هر ظهوري‌ اشرف‌ از ظهور پيش‌ و مشتمل‌ بر آن‌ است‌؛ و مشيت‌ اوليه‌ در هر ظهوري‌، اقوي‌ و اكمل‌ از ظهور قبل‌ است‌ (9 )
 باب‌ با دركي ناقص از آنچه در برخي احاديث اسلامي مبني بر شأن و منزلت نبي اكرم و ائمه اطهار آمده، كوشش كرده است تا در ميان هواداران خود ، جايگاهي همچون انبياء و ائمه  براي خود دست و پا نمايد
علي‌ محمد معتقد بود كه‌ نبايد او را خاتم‌ ظهورات‌ مشيت‌ اوليه‌ و آخرين‌ سلسلة نبوتها دانست‌، بلكه‌ وي‌ ظهور كسي‌ را كه‌ از او به‌ «من‌ يظهره‌ الله‌» تعبير مي‌كرد، بشارت‌ داده‌، و او را اشرف‌ و اعظم‌ از خود شمرده‌، و تصريح‌ كرده‌ است‌ كه‌ كمال‌دين‌ «بيان‌»در ظهور اوست‌؛چه‌، از اين‌ گفته‌ها معلوم‌ مي‌شود كه‌ علي‌ محمد خود را در رديف‌ پيامبران‌ پيشين‌ و بلكه‌ اشرف‌ از آنان‌ دانسته‌ است‌ و از برخي‌ سخنانش‌ بيش‌ از اين‌ هم‌ برمي‌آيد ( 10)
نکته قابل توجه در انديشه هاي سيد باب ادعاهاي گزاف و عدم هماهنگي ميان آراء اوست گاهي باب بقيه الله ،گاهي خود بقيه الله ،گاهي پيامبر و گاهي هم الله مهيمن القيوم و......

 

 

پی نوشت :

1.بيان عربى، ص 25
2.احمد کسروي ، بهائيگري، تهران‌، 1322ش‌ ص28
3.بيان عربى ، باب اول  صفحه 1
4.شيخ احمد شاهرودي‌ مرآت‌ العارفين‌ فى‌ دفع‌ شبهات‌ المبطلين‌، تهران‌، 1341ق/ ص‌121
5.سيد على‌محمد باب  بيان‌ فارسى ص‌ 30
6.بيان ،باب هفتم از واحد دوم
7.شيخ احمد شاهرودي ، حق المبين‌...، تهران‌، 1341ق /ص 106-110
8.بيان باب ششم از واحد دوم
9.سيد على‌محمد باب ، بيان‌ عربى‌، 3-10،ونيز در بيان‌ فارسى‌، 50، 81 -82 و در دلائل سبعه‌ص 2-3
10.سيد علي محمد باب لوح‌ هيكل‌الدين ص‌5 و نيز ر.ک نقطةالکاف ميرزاجانى‌،ص 244
 

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.