آداب انفرادی
اولین وظیفه ی بشر پس از شناخت پروردگار یکتا آشنا شدن و عمل کردن به دستورهای مقدس و اوامر صادره از پیشگاه احدیت است ما بندگان محتاج خداوند متعال هستیم وباید وظائف عبودیت و آداب بندگی را یاد گرفته و طبق آنچه وظیفه داریم انجام وظیفه بدهیم.
پس اولین وظیفه بشر بندگی و عبادت پروردگار است.
اینست که انبیاء و مرسلین در اولین مرتبه مردم را بسوی عبادت خدا دعوت کرده و می فرمودند: یا قوم اعبدوا الله مالکم من اله غیره- تنها در مقابل پروردگار جهان عبادت و پرستش کنید و بدانید که برای جهانیان خدای دیگر نیست.
و باید متوجه باشیم که عبادت به معنی مطلق فرمانبرداری و اطاعت امر مولی و انجام دادن وظائف بندگی است و هیچگونه اختصاصی به عبادت مخصوص و عمل معینی (نماز یا روزه یا احسان و نیکوئی به مردم و غیر آنها) ندارد.
آری یکی از جمله ی وظائف مقرره و آداب و تکالیف عبد اینست که نسبت به دیگران بطور کلی و در مسائل عمومی و نسبت به مسلمانان بطور خصوصی و کاملی نهایت محبت و مهربانی و یگانگی را اظهار داشته و هیچگونه ظلم و ستم و تجاوزی را درباره کسی روا ندیده و روی کمال وحدت و برابری با همدیگر زندگانی کنند.
اینست که فرمود: المومنون اخوة- مومنین با همدیگر برادر و برابرند.
رحماء بینهم- و نسبت به یکدیگر مهربان هستند.
اشداء علی الکفار- نسبت به کفار و مخالفین سخت می گیرند.
و از اشتباهات بزرگ و غلطهای توجه مسلک بهائیت یکی این است که برابری و وحدت و یگانگی را نخستین مقصد و اولین وظیفه ی هر فرد بهائی دانسته و با این مطلب باطل در مقابل دیگران افتخار می نمایند.
فاضل قائینی در کتاب دروس الدیانة می گوید: اول وظیفه ما محبت و دوستی و الفت و مهربانی با عموم اهل عالم است ما نباید به چشم بیگانگی و دون محبت به کسی نظر نمائیم یا فرقی و تفاوتی میان بهائی و مسلمان و نصاری و یهودی و زردشتی و برهمنی و بودائی بگذاریم همه با ما برادر و برابرند. [1]
آری این معنی از نظر یک حزب سیاسی که می خواهد هدف دنیوی و مرام و مسلک سیاسی خود را تحصیل و تامین کند مانعی ندارد و ما هم بهائیت را به جز اینکه یک حزب متشکل و فرقه متحد سیاسی است عنوان دیگری قائل نیستیم، ولی نظر به اشتباه جمعی از ساده لوحان که به تصور تدین به دین الهی، به مسلک بهائیت گرویده و تحت تاثیر یک مشت مبلغین شهوت پرست و بی دین قرار گرفته اند، مجبوریم حقیقت مطلب را باز گوئیم.
از این دستور حزبی فهمیده می شود که در این مسلک نباید افراد بهائی مقید به خدا پرستی مقید به اطاعت پیغمبر معین و مخصوص مقید به دین و آئین مشخص ، مقید به اعمال و آداب و عبادات محدودی باشند، زیرا خدا پرستی هیچگونه با بت پرستی سازگار نیست و ما اگر بخواهیم از دستورات پیغمبر معین و آئین مخصوصی پیروی کنیم چگونه می توانیم با ملل دیگر که از هر جهت بر خلاف راه ما سیر می کنند هم قدم و همراه باشیم! و ما اگر مقید به وظائف و آداب مشخصه باشیم، چگونه ممکن است با اشخاصی که وظائف دیگری انجام می دهند همراز و همساز گردیم.
این سخن مانند اینست که بگوئیم: کسی که از مصر به زیارت بیت المقدس میرود با شخصی که به زیارت مکه مشرف می شود و با فرد دیگری که به سوی پاریس حرکت می کند هر سه همراه و همراز و همقدم هستند، یا چند فردی که مرام های مختلفی دارند ( مانند راتیونالیست و امپریست که دو عالم به فلسفه تعقلی و حسی هستند، و متافیزیک و ماتریالیسم که فلسفه ی ماوراء الطبیعه و طبیعی است و کاپیتالیست و سوسیالیست که طرفدار سرمایه داری و اشتراک است) باید با همدیگر مهربان و متحد و برابر باشند.
یکی از وظائف حتمیه و از فروع دین مقدس اسلام، موضوع تولی و تبری است، یعنی هر فرد مسلمانی می باید اشخاص متدین و پرهیزکار و حقیقت خواه و مومن را دوست داشته و از مردم بی حقیقت و هوی پرست و بی دین و ناپاک گمراه دوری و برائت جوید با اهل ایمان و یقین همراه و همراز گردد و با اشخاص شهوت پرست و بی عقیده مخالفت و اجتناب نماید.
و این معنی یکی از مسائل فطری و وجدانی و طبیعی است که در همه جا جاری و در تمام موارد و در میان جمیع ملل و اقوام و طوائفی که مرام و عقیده دارند خواه و نخواه معمول به است.
اینست که جمعی از بزرگان گفته اند: تولی و یا تبری از فروع دین محسوب نمی شود بلکه از آثار ایمان و از لوازم عقیده و از خصائص لاینفک علم و یقین است.
ما اگر اولاد خودمان را دوست بداریم قهرا با دوستان آنان دوست و با دشمنانشان دشمن خواهیم بود.
اینجا است که می گوئیم: بهائی ایمان و عقیده محکمی ندارد، بهائی متحیر و گمراه است، بهائی هوی پرست و یا جاهل است، بهائی صلح کل و با عموم اهل عالم می سازد، بهائی با همه و با مسلمانان و بهود و نصاری و زردشت وبرهمنی وبودائی برادر است. [2]
پی نوشت :
1- درس یازدهم
2- محاکمه و بررسی باب و بهاء جلد 2صفحه 54 تا 57
افزودن نظر جدید