واقعه بدشت
ماجراي بدشت ، معرف مهم ترين ديدگاهها و اهداف ياران باب بود، اين واقعه در رويگرداني برخي از علاقه مندان به اين نهضت انحرافي نقش مؤثري داشت والبته چه بسا موجب گرويدن برخي ديگر به باب نيز بود اين جريان در نوع اقدامات حکومت نسبت به بابيان نيز تأثير قطعي داشت.
علت تجمع بابیان در احتفال بدشت برای رهانیدن باب از قلعه ماکو بود اما اتفاق اصلي و شاه بيت ماجراي بدشت ، توطئه ودسيسه چيني حسينعلي نوري و ملا محمد علي بارفروشي و زرين تاج قزويني قره العين براي نسخ شريعت اسلام بود که بدون اطلاع باب صورت گرفت و نتيجه اجتهاد قره العين بود که خود او براي اجراي اين نقشه پيشقدم گرديد و «بدون حجاب، با آرايش و زينت » به مجلس وارد شد و حاضران رامخاطب ساخت که امروز روزي است که قيود تقاليد سابقه شکسته شد ( 1) بابيان بسياري از اين حرکت ناخشنود بودند از جمله ملا حسين بشرويه اي مرد شماره 2 بابيه از اين حرکت به شدت برآشفت و يکي از بابيان بنام عبدالخالق اصفهاني با بريدن گلوي خود اعتراضش را از اين حرکت ابراز کرد
شوقي افندي ولي امر بهائيان مي نويسد :
حضار از ملاحظه اين منظره سخت دچار حيرت و دهشت گشتند ... خوف و غضب افئده را فراگرفت و قدرت تکلم از جميع سلب شد بحدي که عبدالخالق اصفهاني از کثرت هيجان و اضطراب با دست خويش گلوي خود را چاک داد و در حالي که آغشته بخون بود ديوانه وار خودرا از آن صحنه دور ساخت.
برخي ديگر از اصحاب نيز مجلس را ترک گفته و دست از امر الهي کشيدند و گروهي با قلبهاي آکنده... تسکين خاطر يافتند. (2)
چند نکته از اتفاقات بدشت :
حراج القاب : محمد علي بارفروشي به قدوس، قرة العين به طاهره و ميرزا حسينعلي به بهاءالله ملقب شدند (3 )اینکه معطی این القاب که بود محل اختلاف است
کليه مخارج حاضرين در مجمع بدشت که از حدود هشتاد نفر از بابيان تشکيل شده بود بعهده ميرزا حسين علي نوري بهاءالله بود
عربده کشي هاي مستانه رهبران بابي بود که بدون هيچ ملاحظه اي خدا و خدا پرستي را به استهزاء گرفته بودند ( 4) عباس افندي (عبدالبها) مينويسد: جناب طاهره، اني انا اللّه را در بدشت تا عنان آسمان به اعلي الندا بلند نمود و همچنين بعضي احباء در بدشت.( 5)
در پانزدهم شعبان 1264، وقتي بدشتيان به نزديکي قريه نيالا رسيدند،مردم با ديدن منظره غير مترقبه طاهره و قدوس در يک کجاوه، که با صداي بلند اشعاري مي خواندند، برآشفتند و به آنان حمله کردند ( 6). به اين ترتيب بدشتيان پراکنده شدند و سران بابي گريختند. عملکرد بابيان به حدي رسوا بود که برخي منابع بهائي، اين برخورد را به «غضب الهي » در نتيجه رفتار غير اخلاقي بابيها در بدشت تعبير کرده اند. (7 ).
ميرزا حسينعلي به سختي از اين غائله نجات يافت.و همراه با قره العين به سوي زادگاه پدري خود قريه تاکر نور گريخت( 8)
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت :
1.نبيل زرندي، ص 271-273
2.قرن بديع ، شوقي افندي رباني چاپ مؤسسه معارف بهائي 1992، ص ص 95
3.نبيل زرندي ، ص 269-270
4.اگرچه در واقع : الله يستهزئ بهم و يمدهم في طغيانهم يعمهون
5.مکاتيب عبدالبهاء جلد 2ص255
6.امانت، ص 328
7.نبيل زرندي ، ص 275
8.تلخيص تاريخ نبيل زرندي، ص 267.
افزودن نظر جدید