وحدت عالم انسانی شعاری در بهاییت

  • 1392/01/05 - 15:50
اگر مقصود از وحدت احترام متقابل ملتها به همديگر و رعايت حقوق جوامع توسط همديگر است که در بهائيت اين موضوع مصداق ندارد بطور نمونه عبدالبهاء در يکي از سخنرانيهاي در مقام تعريف و تمجيد از سياهان آمريکايي و مقايسه ي آنان با سياهان آفريقايي، سياه پوستان را مورد اهانت قرار داده
وحدت عالم انسانی

يکي ديگر از تعاليم دوازده گانه بهاييان وحدت عالم انساني است ، بهاءالله میگوید :
ای اهل عالم سرا پردۀ یگانگی بلند شد، به چشم بیگانگان یکدیگر را مبینید، همه بار یک دارید و برگ یک شاخسار (1)                                                           
 وجود جهاني متحد که احاد آن همدل و هميار وهمراه هم باشند چيزي است که مورد علاقه تمام انسانها است  اما اين وحدت در صورتي ارزش دارد که يک جامعه متحد ايماني تشکيل گردد وحدت عالم انساني به آن معنا که در بهائيت آمده است، مورد قبول اسلام نيست بلکه با خرد و وجدان آدميان کاملا ‏مغايرت دارد.  اسلام نه تنها با اين وحدت بي معنا توافقي ندارد بلکه کافران سياه دل رااز چهارپايان هم بدتر مي داند ‏ شوقي افندي وحدت عالم انساني را در رأس تمام تعاليم بهائي معرفي کرده است عبدالبها: جفاكار را مانند وفادار بنهايت محبت رفتار كنيد و گرگان خونخوار را مانند غزالان ختن و ختامشك معطّر به مشام رسانيد. »(2 ).

اما قبل از هرچيز بهائيت بايد توضيح دهد که :
1. مقصود واضح وحدت عالم انساني چيست ؟
2. راه کار و مکانيزم دست يابي به وحدت عالم انساني چيست ؟
3. در صورت ايجاد شدن اين وحدت رهبران و متصديان اداره اين جهان متحد با توجه به تضارب آراء متعدد و متشتت  چگونه انتخاب خواهند شدتا حقوق اقليت ها نيز رعايت شده باشد

پس از اینکه دومین اصل بدیع از اصول اعتقادات بهائیان آورده شد این سئوال به ذهن وارد می‏گردد که آیا واقعا این اصل نو و تازه می‏باشد؟ و اصولا قبل از تأسیس این فرقه چنین موضوعی در مکاتب آن روزگار وجود نداشته؟
برای پاسخ به این پرسش‏ها لازم است که کتب تاریخ را ورق بزنیم و به منابع موضوع نگاهی بیافکنیم ابتدا در مکتب اسلامی که منادی کمال ادیان و آخرین دین الهی است جستجو می‏کنیم و سپس به سایر مکاتب می‏پردازیم.
در دین مبین اسلام طبق نص صریح آیات و روایات هیچ انسانی به انسان دیگری برتری ندارد رنگ و نژاد و سایر تفاوتهای فردی صرفا جهت شناخت و تمایز انسانها از یکدیگر است و ویژگیهای خاص جسمانی، هیچ کدام دلیل برتری ابناء بشر بر یکدیگر نمی‏گردد. در آیه 13 از سوره حجرات می‏خوانیم:
ای مردم ما همه را نخست از مرد و زنی آفریدیم و آن گاه شعبه‏ های بسیار و فرق مختلف گردانیدیم تا یکدیگر را باز شناسید بزرگوارترین شما نزد خدا با تقواترین مردمند و خدا کاملا آگاه است.
همچنین دو آیه دیگر از آیات بسیار که بر ایم مهم دلالت دارد از این قرارند:

به ریسمان الهی چنگ زنید و متحد شوید و از تفوق و تشتت بپرهیزید  (3)
بگو بیایید به سوی کلمه‏ ای که بین ما و بین شما یکسان است پیروی کنیم  (4)
گذشته از آیات و روایات حکما و شعرای اسلامی قرنها قبل از ظهور بهائیت این مطالب یعنی وحدت عالم انسانی را در قالب شعر و یا نثر آورده ‏اند. که فقط به یک مورد آن اشاره می‏کنیم:
«بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند

نقض اصل وحدت عالم انسانی توسط سران بهائیت

هنگامی که شعار وحدت عالم انسانی را در آثار بهائیت مشاهده می‏کنیم این پرسش به ذهن خطور می‏کند که آیا واقعا سران این فرقه در عمل نیز به این شعار پایبند بوده‏ اند یا خیر؟ به همین منظور توجه خوانندگان گرامی را به چند نکته معطوف می‏کنم:
فرقه مزبور در احکام و احوال شخصیه به هنگام تقسیم ارث سهمی برای معلم در نظر می‏گیرند منتها در صورتی که معلم غیر بهائی باشد سهمی به او تعلق نمی‏گیرد و اصولا غیر بهائی از بهائی ارث نمی‏برد. به اصل این حکم توجه فرمایید:
«معلم غیر بهائی از بهائی ارث نمی‏برد، اگر بیش از یک معلم وجود داشته باشد سهم معلم به طور مساوی بین آنها تقسیم می‏شود» (5)
در این رابطه سران بهائیت به حکم حسینعلی نوری (موسس فرقه) استناد می‏کنند که می‏گوید: «غیر بهائی لا یورث البهائی.» یعنی: «غیر بهائی از بهائی ارث نمی‏برد» (6)
حال خود قضاوت کنید وحدت عالم انسانی و برابری انسانها از هر نژاد و رنگی معنایش تفکیک قائل شدن بین ادیان است؟ (البته اگر بهائیت را دین حساب کرده باشیم!)
از این دست نقایض در متون بهائیت بسیار به چشم می‏خورد که در اینجا به لحاظ رعایت اصل اختصار به یک مورد اشاره گردید.

اگر مراد از وحدت عالم انساني اين است که سوءظن و حسادت و نفرت و تجاوز و تعصبات فردي و غيره را بايد کنار بگذاريم و در يک جمله سعي کنيم همگي انسان هاي خوبي باشيم که موضوع تازه اي نيست همه اديان الهي اين را گفته اندو اگر مقصود احترام متقابل ملتها به همديگر و رعايت حقوق جوامع توسط همديگر است که در بهائيت اين موضوع مصداق ندارد بطور نمونه عبدالبهاء در يکي از سخنرانيهاي در مقام تعريف و تمجيد از سياهان آمريکايي و مقايسه ي آنان با سياهان آفريقايي، سياه پوستان را مورد اهانت قرار داده و آنها را گاوهائي به صورت انسان ميداند وي مي گويد:
مثلا چه فرق است ميان سياهان افريک و سياهان امريک اينها خلق الله البقر علي صورة البشرند ‏آنان متمدن و با هوش و ... ‏( 7)

بهائيتي که مدعي وحدت عالم انساني است حكم بشدت بدوي طرد روحاني را چگونه توجيه ميکند طرد در بهائيت آنچنان وحشيانه است که از طاعوني شمردن فرد هم سخت تر به حساب مي آيد که در صورت طرد شدن فرد ،نزديک ترين افراد به او مثل پدر و مادر و فرزند و همسر حق گفتگو و ارتباط با او را ندارندوشايد بتوان طرد را از مرگ هم سخت تر و ناراحت کننده تر دانست

و جالب است بدانيد طرد روحاني گاهي از اوقات با دلايلي بسيار پيش پا افتاده اتفاق افتاده است بطور مثال  سفر بهائيان به اسرائيل براي زيارت بايد دقيقا توسط تشکيلات برنامه ريزي شود و يک بهايي حق ندارد بدون اجازه آنها به اسرائيل سفر کند.ولي يكي از بهائيان به نام صادق آشچي تصميم مي گيرد بدون اجازه شوقي به فلسطين سفر کند و اين کار را انجام مي دهد.خبر به شوقي مي رسد و او آنچنان از اين عمل او خشمگين مي شود که بلافاصله طي نامه اي ،شديد ترين مجازات در بهائيت يعني طرد روحاني  را براي او در نظر مي گيرد و به تشکيلات دستور اجراي آن را مي دهد
بيت العدل ،پس از شوقي همين رويه را معمول داشته و سفر بهائيان به اسرائيل را کاملا تحت کنترل گرفته اقامت بيش از نه روز را مجاز نشمرده سکونت در آنجا را ممنوع دانسته تبليغ را ممنوع نموده تا هيچ بهايي در انجا سر جنباني ننموده خبري از رازهاي پنهان از نوع کشف چگونگي پيوستگي سرنوشت بهائيت و اسرائيل همچون حلقه هاي يک زنجير کشف نمايدو در هنگام بازگشت اين خبر ها را به گوش ديگر بهائيان برساند...

پيام شوقي در خصوص طرد آقاي صادق آشچي فرزند آقا محمد جواد بخاطر سفر به فلسطين بسيار شگفت انگيز و حاوي نکات جالبي است :
در موضوع صادق فرزند آقا محمد جواد آشچي فرمودند بنويس:
اين شخص بداخلاق و پست ‏فطرت اخيرا مخالف دستور اين عبد مسافرت به فلسطين نموده و وارد ارض اقدس گشته، ‏تلغرافي راجع به طرد و اخراج او از جامعه به آن محفل مخابره گرديد به والدش صريحا اظهار و ‏انذار نمايند مخابره با او به هيچ وجه من الوجوه جائز نه، تمرد و مخالفت نتايجش وخيم است! ‏‏( 8)
جمع بندي کنيد اين پيام را با ادعاي وحدت عالم انساني و حقوق بشر در هزاره سوم ودر عصر ارتباطات و مراودات جهاني فرهنگ ها...( 9)
نکته پاياني در اين باره اينکه: هم اکنون در اثر تعليمات به اصطلاح الهي بهائيت و در نتيجه شعار وحدت عالم انساني گروههاي متعددي از بهائيت جدا شده و تحت عناوين:
بهائيان سابق (Bahaisformer)
بهائيان واقعي (Orthodox)
بهائيان طرد شده (Bahais-ex)
بهائيان همجنس گرا (gay bahis)
بهائيان اصلاح طلب (Reformer bahais)
بدون هيچ گونه وحدت و تفاهمي در حوزه هاي مورد علاقه خود مشغول فعاليت هستند.

 

 

 

..................................................................

پی نوشت :

1.بهاءالله ، دریای دانش ، صفحه 8
2.عبدالبها مكاتيب-ص160
3.  سوره مبارکه آل عمران 103
4. سوره آل عمران آیه 64
5.گنجینه احکام یا رساله سوال و جواب ص 52
6.بهاء الله ، رساله سوال و جواب فقره 34 : نفوس غیر مومن از والدین یا منسوبین بهایی ارث نمیبرند
7.خطابات عبدالبها ، ص 119
8.وقي افندي ، توقيعات مبارکه، (102-109) ص41
9. http://bahairesearch.ir/html/index.php?name=News&file=article&sid=162

 

 

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.