پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از جمله نمادهای وهّابیت، تلاش برای تخریب آثار و نشانه‌های رسالت نبوی بوده؛ این موضوع تا جایی پیش رفت، که در آغاز پیدایش وهابیت، ابن قّیم جوزیه، شاگرد ابن تیمیه و مروّج افکار وی، مسجد نبوی را به مسجد ضِرار تشبیه نمود و خواستار تخریب آن و دیگر مساجدی که در آن قبور انبیا و اولیای الهی مدفون است، گردید؛ وی در کتاب خود آورده: «تخریب مسجد ضِرار  از سوی پیامبر دلیلی است، بر این مطلب که مساجدی که در آن، قبر وجود دارد، فاسدتر از مسجد ضرار هستند. حکم اسلام درباره چنین مساجدی آن است که باید تمام آن‌ها با خاک یکسان گردیده و این کار از خراب کردن مسجد ضرار ضروری‌تر به‌نظر می‌رسد.»[1]
تخریب همه مساجدی که بر فراز قبور بنا گشته از جمله مسجد النبی!
در دوران اخیر، بِن باز مفتی اعظم اسبق عربستان سعودی چندین بار، فتوا به وجوب تخریب قبر مطهّر پیامبر صادر و به جهت ترس از افکار عمومی جهان اسلام، آن را در پوشش لزوم تخریب تمام بقاع و بناهای موجود بر فراز قبور، مخفی نمود. در سایت رسمی وی، حکم ساخت بنا بر فراز قبور را از او استفتاء نموده‌اند، که در پاسخ، چنین فتوا داده: «ساخت بنا بر فراز قبرها حرام است؛ چه این بنا مسجد باشد، چه بقعه و یا هر بنای دیگر... و خلاصه آن‌که این کار از بزرگ‌ترین محرّمات و از جمله وسایل شرک به خداوند بوده و به همین روی، جایز نمی‌باشد و اگر چنین اقدامی، در هر جا اتفاق افتاده، بر حاکمان و سران کشورهای اسلامی واجب است که این مساجد و ساختمان‌ها را با خاک یکسان ساخته، تا اثری از این مساجد باقی نماند.»[2]
آیا از چنین کسی جز این می‌توان انتظار داشت، که بگوید: «خدا را شکر می‌گویم که مدّت سی سال امامت جماعت مسجدالنبی را به‌عهده داشتم، امّا هرگز به قبر پیامبر سلام ندادم؛ چرا که معتقدم او مُرده و از بین رفته است.»[3]
شاید به‌همین خاطر است که خداوند او را در سنّ 20 سالگی کور و نابینا گردانید، تا حتّی از دیدن ظاهر قبر مطهّر نبی مکرّم اسلام، محروم و مصداقی برای این آیه شریفه گردد: «اَن كانَ في هَذِهِ أَعْمَي فَهُوَ في الاَخِرَةِ أَعْمَي وَ أَضلُّ سبِيلاً.[اسراء/72]، اما کسی که در این جهان نابینا بوده، در آخرت نیز نابینا و گمراه‌تر است!»
در استفتای دیگری که از لجنه‌ی فتوای وهابیان شده است، سؤال شده: برخی به‌وجود گنبد و بارگاه بر فراز قبر پیامبر استناد کرده و آن را دلیل بر بنا و فراز قبور انسان‌های صالح می‌دانند؛ آیا این احتجاج، صحیح است و چگونه باید به آنان پاسخ داد؟
این گروه در پاسخ آورده: نمی‌توان با وجود گنبد و بارگاه بر فراز قبر پیامبر، بر جواز این کار برای دیگر مردگان، صلحا و یا دیگران استدلال کرد؛ چرا که وجود چنین گنبد و بارگاهی بر فراز قبر پیامبر، حرام و سازنده آن گناه کرده...، به همین‌رو، این کار از مظاهر شرک و واجب است، این مظهر شرک از میان برداشته شود.[4]

پی‌نوشت:

[1]. اغاثة اللهفان من مصائد الشیطان، ابن قیم جوزی، ج1 ص 210.
[2].  إغاثة اللهفان، ابن قیّم جوزیه، ج 1، ص 210، «وأبلغ من ذلک أن رسول الله هدم مسجد الضرار، ففی هذا دلیل علی هدم ما هو أعظم فساداً منه کالمساجد المبنیة علی القبور، فإن حکم الإسلام فیها أن تهدم کلها حتی تسوی بالأرض، و هی أولی بالهدم من مسجد الضرارً! و کذلک القباب التی علی القبور یحب هدمها کلها!»
[3].  اقتضاء الصراط المستقیم مخالفة اهل الجحیم، ابن تیمیه، ناشر دالفکر، بیروت، ص 457.
[4]. الجنة الدائمة للبحوث العلمیة و الإفتاء، السؤال الرابع من الفتوی رقم (8263)، نائب رئیس اللجنة عبدالله بن قعود... عضو: عبدالرزاق عفیفی – الرئیس: عبدالعزیز بن عبدالله بن باز.