عوام فریبی در بابیه و بهائیه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ همواره افراد یا گروههای مدعی، میکوشند از حوادث به نفع خود استفاده کنند و آنها را خارق العاده جلوه دهند؛ لذا در وقایع اعدام باب و مقاومت بابیه در قلعهی طبرسی و حوادث مشابه، نمونههایی دیده میشود که زمینهی سوءاستفاده برای فریب تودههای مردم را داشته است. به عنوان نمونه در جریان اعدام باب اتفاقی افتاده است که خلاصه آن را نقل میکنیم: «صدای تیرها بلند گردید... ولی باب؛ پس از اینکه تیر به طناب وی خورد، طناب بریده شده و او به زمین افتاده بود و فوری به درون یکی از حجرههای سرباز خانه که نزدیک محلّ سقوط وی بود فرار کرده، در آنجا پنهان شده بود... چون مردم باب را ندیدند، فریادشان بلند شد و در وهم و خیال افتادند، پیش خود چنین فکر میکردند آیا باب به هوا پرواز کرده؟ آیا به آسمان رفته؟ آیا از نظرها غایب شده؟... سر جوخههای لشکر از هیجان مردم و هجوم آنها به وحشت افتادند... [لذا فرمانده آنها] باب را در یکی از حجرات پیدا کرده... از حجره بیرون کشید...»[۱].
این نمونه از رفع خطرهای موقت از مدعیان، یکی از مواردی است که به عنوان دلیل حقانیت مورد سوء استفاده آنها واقع میشود و از سوی دیگر همین عامل نزد گروهی از مردم، به عنوان قرینهای بر شکست ناپذیری و الهی بودن آن مدعیان، تلقی میشود، [در پژوهش میدانی این تحقیق، میزان اعتقاد مردم به این موضوع، مشخص شده است]. مورخان دیگر نیز نوشتهاند: «جریان پاره شدن طناب و فرار موقت باب باعث شد مردم تصور کنند او غائب شده و لذا مردم آمادهی هجوم شدند».[۲]
این نشان میدهد که تمایلاتی در مردم به وی وجود داشته است و اگر واقعاً آنان او را کاملاً گمراه و مرتد میدانستند (و تردیدی در انحراف او و عدم وجود کرامات و مقامات خاصّ برای او نداشتند) با یک واقعه [پاره شدن طناب اعدام]، ناگهان به سوی او جذب نمیشدند؛ لذا بابیه و بهائیه از چنین حوادثی به عنوان نشانههای الهی و کرامات یاد کردهاند. یا در واقعهی طبرسی گفتهاند: معجزات فراوان اتفاق افتاد، در حالی که طبیعی بوده و مقاومت چند ماهه بابیان در قلعه طبرسی نیز به پشتوانه خشونت محوری و روحیه ترور و نیز کمکهای مشکوک پنهان از خارج قلعه (و احتمالاً از سوی روسیه) واقع شده است، نه کرامات و معجزات.
وعدههای موهوم از عواملی است که باعث جذب گروهی از مردم به بابیه شده است و این را میتوان از آنجا فهمید که پس از ایجاد شرایط سخت جنگی برای بابیان در وقایعی مانند قلعهی طبرسی، پیروان، زبان به اعتراض گشودند و سران بابی، به توجیه در مورد آن وعدهها پرداختند: «لذا وقتی بسیاری از بابیان عملاً با نابودی غیر قابل اجتناب رو به رو شدند و وعدههای زُعما مبنی بر تسلط حکومت مرکزی و گرفتن مقامات و تصاحب اموال، بی اساس از آب در آمد، زبان به اعتراض گشودند، زعمای بابی از آن وعدهها تأویلاتی کردند که سلطنت، سلطنت باطنی است».[۳] یکی از نمونههای عوام فریبی، القای مطلب یا ادعا به عنوان امر ثابت شده و مسلّم است.[۴]
لذا بهائیان، آئین خود را همواره دین میخوانند و میگویند: «بهائیت، دیانتی مستقل و همطراز با اسلام، مسیحیت و سایر ادیان شناخته شدهی جهان است». [۵]
پینوشت:
[۱]. محمد تقی لسان الملک سپهر، ناسخ التواریخ، به اهتمام جمشید کیانفر، تهران: نشر اساطیر، ۱۳۷۷، ج ۹، ص ۲۵۴_ ۲۵۵ .
[۲]. اعتضاد السلطنه، فتنهی باب، توضیحات و مقالات به قلم: عبدالحسین نوائی، تهران: نشر علم، ۱۳۸۳، ص ۱۳۲.
[۳]. حاج میرزا جانی کاشانی، نقطة الکاف، به اهتمام ادوارد برون، انتشارات هلند، ۱۹۱۰م، ص ۱۸۵ .
[۴]. جواد اسحاقیان، پیچک انحراف، قم: نشر بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عج)، ۱۳۸۸، ص ۸۵.
[۵]. ویلیام هاچر و دوگلاس مارتین. دین بهائی آئین فراگیر جهانی، مؤسسهی معارف بهائی، انتشارات پیام، ص ۵.
جهت مطالعه بنگرید به: جواد اسحاقیان، پیچک انحراف
افزودن نظر جدید