تصریح پیامبر (ص) بر نفاق وهابیون و پیروان ابن تیمیه

  • 1395/02/05 - 10:43
برای کسانی‌که مختصر مطالعه‌ای در رابطه با عقاید اهل سنت و وهابیت داشته باشند، مبرهن است که ابن‌تیمیه به اجماع شیعه و سنی منافق است. در این میان اما گروهی به پیروی از ابن‌تیمیه برخواسته‌اند و خود را به وادی کفر و نفاق کشیده‌اند. غافل‌ ازاین‌که هرکس تعریف و تمجیدی از ابن‌تیمیه داشته باشد، به نص صریح روایات نبوی منافق است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برای کسانی‌که مختصر مطالعه‌ای در رابطه با عقاید اهل سنت و وهابیت داشته باشند، مبرهن و واضح است که ابن‌تیمیه به اجماع شیعه و سنی منافق و کافر است. چنان‌چه علمای زیادی در طول قرون مختلف فتوا به کفر و ارتداد ابن تیمیه داده و می‌دهند. در این میان، گروهی متعصبِ جاهل، به پیروی از ابن‌تیمیه برخاسته‌اند و خواسته یا ناخواسته خود را به وادی کفر و نفاق کشیده‌اند. این گروه، با القابی چون «شیخ‌ الاسلام» در تعریف و تمجید از ابن‌تیمیه در تلاشند تا او را در حد یک عالم وارسته بالا ببرند، غافل‌ از این‌که هر کس تبعیت و تعریف و تمجیدی از ابن‌تیمیه داشته باشد، به نص صریح روایات نبوی منافق است.

اما تبیین و تشریح نفاق پیروان ابن تیمیه:
چنان‌چه همه دیده و شنیده‌اید، ابن تیمیه از کسانی است که نسبت به اهل بیت عصمت و طهارت خصوصاً علی (علیه السلام) دشمنی دارد و این دشمنی و عداوت را صراحتاً اعلام کرده است. او هر کجا که فضیلتی در رابطه با علی (علیه السلام) در قرآن یا روایات نقل شده است، راه تکذیب یا توجیه را برگزیده است.
در حالی‌که به تصریح علمای شیعه و سنی آن فضیلت از فضایل اختصاصی علی (علیه السلام) است. او حدیث منزلت[1] را که به اتفاق شیعه و سنی در مورد فضیلت علی (علیه السلام) ذکر شده است، نه‌تنها نمی‌پذیرد، بلکه درصدد توجیه آن برآمده و می‌گوید: حدیث منزلت نه‌تنها فضیلتی برای علی (علیه السلام) شمرده نشده، بلکه نقصی برای علی (علیه السلام) محسوب می‌شود؛ زیرا پیامبر (صلی الله علیه و آله) همه اصحاب را با خود بُرد و کسی در مدینه نماند تا علی بر آن‌ها حکومت کند تا نشان از فضیلت علی (علیه السلام) باشد.[2]
یا حدیث ثقلین و غدیر[3] که به اجماع شیعه و سنی، در فضیلت امیرالمؤمنین ذکر شده است، را نمی‌پذیرد و می‌گوید: این حدیث دلالت بر فضیلت علی (علیه السلام) ندارد، بلکه بر فرض صحت، نهایت دلالت حدیث این است که بنی‌هاشم  بر گمراهی و ضلات اجتماع نمی‌کنند، بنابراین فضیلتی برای علی (علیه السلام) محسوب نمی‌شود.[4]
و یا حدیث انذار[5] را که در فضیلت علی (علیه السلام) روایت شده است، با شک و تردید در «سند حدیث»، نمی‌پذیرد، در حالی‌که این روایت به طرق مختلفی روایت شده است.

این‌ها نمونه‌هایی بود از عداوات ابن تیمیه نسبت به مقام شامخ امیرالمؤمنین علی (علیه السلام).
اکنون با توجه به عداوت‌ها و کینه‌توزی‌های ابن‌تیمیه نسبت به علی (علیه السلام) و با توجه به فرمایش پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) مبنی بر این‌که محبت و دشمنی علی نشان نفاق است «لَا يُبْغِضُكَ مُؤْمِنٌ وَلَا يُحِبُّكَ مُنَافِقٌ.[6] هیچ مومنی تو را دشمن نمی‌دارد و هیچ منافقی تو را دوست نمی‌دارد». مبرهن و روشن است که ابن تیمیه منافق است و هر کس که از ابن‌تیمیه تعریف و تمجید کند، نیز منافق است. زیرا دوستی با دشمن علی (علیه السلام) به فرموده پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از علامات نفاق است. بنابراین به تصریح پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) وهابیت و کسانی‌که به ابن‌تیمیه رغبت دارند و او را شیخ الاسلام می‌خوانند نیز منافق هستند.

پی‌نوشت:

[1]. حدیث منزلت، به اتفاق شیعه و سنی در فضیلت امیرالمومنین بیان شده است، و پیامبر (صلی الله علیه و آله) در موارد متعدد فرمود: «ألا تَرْضَى أَنْ تَكُونَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ من مُوسَى إلا أَنَّهُ ليس نَبِيٌّ بَعْدِي؛ تو در نزد من مثل هارون برای موسی هستی، تو از همه جهت مانند من هستی، جز این که پیغمبر نیستی!». بخاری، الجامع الصحيح المختصر، دار النشر، دار ابن كثير , اليمامة، بيروت: 1407، 1987 ، الطبعة الثالثة ، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج 4 ص 1602
[2]. «ابن تیمیه در مواجهه با روایات فضائل اهل بیت (ع)».
[3]. «إني قد تركت فيكم الثقلين أحدهما أكبر من الآخر كتاب الله وعترتي أهل بيتي فانظروا كيف تخلفوني فيهما فإنهما لن يتفرقا حتى يردا علي الحوض ثم قال إن الله مولاي وأنا ولي كل مؤمن ثم أخذ بيد علي فقال من كنت وليه فهذا وليه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه».نسائی، سنن نسائی، دارالکتب العلمیه، بیروت:1411، ج5، ص45
همین مضمون با کمی اختلاف در مضمون عبارت در صحیح مسلم نیز آمده است. مسلم نیسابوری، صحیح مسلم، درالجیل، بیروت، ج7، ص122
[4]. «اعتبار حدیث غدیر نزد وهابیت».
[5]. طبق حدیث انذار، هنگامی‌که پیامبر (صلی الله علیه و آله) مأموریت یافت که دعوت را عمومی کند، اقوام و نزدیکانش را دعوت کرد و آن‌ها را اطعام نمود. ولی آن‌گاه که خواست صحبت کند، ابولهب مانع شد. در روز دوم دوباره ضیافت شکل گرفت و پیامبر (صلی الله علیه و آله) پس از دعوت به اسلام فرمود: «فأيكم يؤازرنی علی هذا الأمر علی ان یکون أخی و وصیّی و خلیفتی فیکم؟ کدامیک از شما مرا در این کار یاری خواهد داد تا برادر و وصیّ و جانشین من در میانتان باشد؟» و این تنها علی (علیه السلام) بود که پذیرفت و پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز وی را برادر و وصیّ و جانشین خود معرفی نمود.
ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، دارالکتب العلمیه، بیروت:1419، ج6، ص153
حسکانی، شواهد التنزیل، سازمان چاپ و انتشارات اسلامی، تهران:1411ق، ج1، ص486
ملاحویش آل غازی، بیان المعانی، مطبعه الترقی، دمشق: 1382ق، ج2، ص301
[6]. ر.ک: قاري، علي بن محمد (م 1014)، مرقاة المفاتيح شرح مشكاة المصابيح، دار الفكر، بيروت، چاپ اوّل، 1422 هـ.ق، ج9، ص3933
در مجامع روایی اهل سنت در رابطه با محبت پیامبر(صلی الله علیه و آله) به علی (علیه السلام) روایات فراوانی آمده است، که می توانید برای اطلاع بیشتر به مقاله «سفارش نبوی بر محبت علوی»  مراجعه کنید.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.