روش تکفیر در وهابیت و تقابل آن با قرآن

  • 1394/11/26 - 07:02
از جمله مبانی وهابیت، تکفیر‌گرایی است. بدون شک، بی‌توجهی به معارف قرآن و سیره بزرگان دین، به وجود آورنده این رویکرد در میان وهابیان شده است. قرآن کریم با تاکید بر برادری میان مسلمانان حتی در حال قتال (جنگ) درصدد است که از تکفیر که به مثابه محملی برای خشونت در نظر گرفته می‌شود، از هرگونه رفتار خشونت‌آمیز جلوگیری کند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ تکفیر به عنوان غده سرطانی در میان مسلمانان شناخته می‌شود. اگرچه در طول تاریخ اسلام، تکفیر‌گرایی کم و بیش وجود داشته است، اما آن‌چه قابل توجه است و به عنوان نقطه عطف در تاریخ تکفیر به حساب می‌آید، تکفیر‌ورزی وهابیت است. از آن‌جا که وهابیت به رشد جریان خود امیدی ندارد، در پی حربه‌ای به عنوان دستاویز برای گسترش تفکر خود می‌باشد که شمشیر به عنوان راه‌حل مطرح گشت. این راه‌حل (شمشیر)، با پوشش تکفیر مسلمانان به کار بسته شد. چنان‌که وهابیون معتقدند که تنها خودشان مسلمان هستند و هر کس که با عقائد آنان مخالفت کند، به مثابه مشرک خوانده شده و با همین دلیل، کشتن اهل‌سنت و علمای اسلام، در نزد وهابیت جائز است.[1] وهابیان با همین شمشیر تکفیر، علی رغم این‌که مسلمانان را از حج منع می‌کردند، آنان را نیز سر بریدند.[2]
اما در ریشه‌یابی این مساله که چرا وهابیت چنین وحشیانه به جان جهان اسلام افتاده و با ترفند تکفیر، درصدد خشکاندن ریشه آن هستند، باید گفت که بدون شک، دوری آنان از قرآن، به وجود آورنده این شرایط دردناک است. قرآن کریم با فراخواندن مسلمانان در جنگ اتفاق افتاده میان خود به صلح، آن‌ها را امر به آشتی و پرهیز از تکفیر می‌کند. خداوند در این‌باره می‌فرماید: «وَ إِن طَائفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُواْ فَأَصْلِحُواْ بَيْنهَمَا[حجرات/9] و هرگاه دو گروه از مؤمنان با هم به نزاع و جنگ پردازند، آن‌ها را آشتى دهيد».
به این اصلاح و آشتی که در آیه مورد نظر ذکر گشت، علمای اهل‌سنت نیز اشاره کرده‌اند. جصاص می‌گوید: «این دستوری است به اصلاح بین دو طائفه در حال جنگ، و افزون بر آن به برگشت از بغی (شورش) و چنگ زدن به کتاب و سنت فراخوانده است.[3]
آن‌چه تذکر آن مهم است، تعبیر خداوند از این دو گروه (که با هم به کارزار وارد شده‌اند تا یک‌دیگر را به قتل برسانند) به مومنان است. یعنی خداوند هیچ‌یک از این دو گروه را کافر نخوانده است و نیز از باب تاکید بر آشتی میان آنان، در آیه بعد «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُواْ بَينْ‏َ أَخَوَيْكم‏.[حجرات/10] مؤمنان برادر يك‌ديگرند پس دو برادر خود را صلح و آشتى دهيد»، نیز به صلح تصریح و تاکید می‌کند. یعنی حتی اگر دو گروه از دین‌داران به جان هم افتاده، به دنبال تکفیر گروهی در مقابل گروه دیگر نروید، بلکه در پی آتشی و صلاح در میان آن دو گروه باشید؛ چرا که آن دو گروه مومن هستند.
نکته دیگری که در آیه «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُواْ بَينْ‏َ أَخَوَيْكم‏.[حجرات/10] مؤمنان برادر يكديگرند پس دو برادر خود را صلح و آشتى دهيد»؛ می‌باشد، تاکید بر برادری (اخوت) میان مومنان است. در توضیح این آیه باید گفت که مساله برادری و پیوند آن به ایمان مذهبی به این معنا که مومنان برادر یک‌دیگرند، به وجود آورنده ریسمان مستحکم است که به این سادگی پوسیده نخواهد گشت. چرا که برادری در نسب، در صورت مخالفت با دین قطع می‌شود، ولی اخوت(برادری) در دین، با مخالفت نسب، قطع نخواهد شد.[4]
ابن‌تیمیه نیز علی‌رغم مشی تکفیر‌گرایی خود در این‌جا چاره‌ای جز اعتراف به برادر بودن مومنان ندیده است. وی ذیل این آیه فوق با تاکید بر این‌که مومنان در حال جنگ، برادر، خوانده شده‌اند، لازمه هر بغی و تجاوزی را، خروج از دائره اسلام نمی‌داند.[5] مثل همین مطلب از ذهبی نیز نقل شده است که می‌گوید: «این آیه، مومنان در حال جنگ را اهل ایمان دانسته و خبر داده است که آن‌ها برادران یک‌دیگرند».[6]
سیره بزرگان دین نیز بر امر برادری میان مومنین تاکید کرده است. به عنوان مثال از امام علی(علیه السلام) درباره اهل جمل و صفین پرسیده شد که آیا آنان مشرکند؟ ایشان فرمودند: از شرک فرار کردند! سوال شد: منافقند؟ حضرت فرمود: منافق که ذکر خدا نمی‌گوید مگر اندک؛ پرسیده شد؟ پس حالشان چگونه است؟ فرمود: آن‌ها برادران ما هستند که نافرمانی کردند.[7] نکته مهم این است که جنگ حضرت علی(علیه‌السلام) با گروه‌های مخالف خود به دستور پیامبر(صلی الله علیه و آله) بوده است و مورد تایید ایشان می‌باشد.[8]
با توجه به این کلمات مشخص می‌شود که سیره حضرت امیر (علیه‌ السلام) بر تاکید بر برادری بوده است و قضاوت ایشان نیز بر ظاهر افراد جاری می‌شده است، اگرچه در باطن به کفر کسی معتقد بوده است. مثلا امام در نامه شانزده نهج البلاغه درباره کفر باطنی معاویه این‌چنین می‌فرماید: «به خدایی که دانه را شکافت و پدیده‌ها را آفرید، آن‌ها اسلام را نپذیرفتند، بلکه به ظاهر تسلیم شدند، و کفر خود را پنهان داشتند و آن‌گاه که یاورانی یافتند آن را آشکار ساختند».[9] اما به گواهی تاریخ، رفتار امام علی(علیه‌السلام) در برابر معاویه، رفتار تکفیر‌گرایی نبوده است.
بنابراین، بر وهابیت لازم است که نگاهی دوباره به قرآن بیندازند و با عینک انصاف به دنبال کشف حقائق باشند که این‌چنین با تکفیر‌گرایی به بدنه اسلام، ضربه وارد نکند.[10] برای مطالعه بیشتر در موضوع تکفیر و علاج آن می‌توان به کتاب «وهابیان تکفیری» نگاشته علی اصغر رضوانی، انتشارات موسسه فرهنگی هنری مشعر، مراجعه کرد.

پی‌نوشت:

[1]. سهارنپوری، مولانا خلیل احمد، عقائد علماء اهل‌السنه الدیوبندیه(المهند علی المفند)، تحقیق: دکتر سید طالب رحمان، ریاض، چاپ اول، بی‌تا؛ ص58.
[2]. آلوسی، سید محمود، تاریخ نجد، تحقیق: محمد بهجه اثری، قاهره، مکتبه دار المدبلوی، بی‌تا؛ ص94.
[3]. جصاص، احمد، احکام القرآن، تحقیق: محمد صادق قمحاری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1405ق؛ ج5، ص282.
[4]. قرطبی، محمد، الجامع لاحکام القرآن، قاهره، دار الشعب، بی‌تا؛ ج16، ص322.
[5]. ابن‌تیمیه، الفتاوی الکبری لشیخ الاسلام ابن‌تیمیه، تحقیق: حسنین محمد مخلوف، بیروت، دارالمعرفه، بی‌تا؛ ج4، ص265.
[6]. ذهبی، محمد، المنتقی من منهاج الاعتدال فی نقض کلام اهل الرفض و الاعتزال، تحقیق: محب الدین الخطیب، بی‌جا، بی‌تا؛ ج1، ص559.
[7]. «ان علی بن ابی‌طالب (رضی الله عنه) سئل و هو القدوه فی قتال: اهل البغی عن اهل الجمل و صفین ام مشرکون هم؟ فقال لا من الشرک فروا، فقیل: امنافقون هم، فقال: لا ان المنافقین لا یذکرون الله الا قلیلا، قیل: فما حالهم، قال اخواننا بغوا علینا». بغوی، تفسیر البغوی، تحقیق: خالد عبدالرحمن العک، بیروت، دار المعرفه، بی‌تا؛ ج4، ص213.
[8]. «عهد الی رسول‌الله فی قتال الناکثین، والقاسطین و المارقین». بزار، ابوبکر، البحر الزخار(مسند البزار)، ج3، تحقیق: محفوظ الرحمن زین‌الله، بیروت، مکتبه العلوم و الحکم(موسسه علوم القرآن)، چاپ اول، 1409ق؛ ص26-27، ح774.
[9]. «فو الذی فلق الحبه و برا النسمه ما اسلموا و لکن استسلموا و اسروا الکفر فلما وجدوا اعوانا علیه اظهروه». رضی، شریف، نهج البلاغه(للصبحی صالح)، تحقیق و تصحیح: قفیض الاسلام، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق؛ ص374.
[10]. برگرفته از مقاله روش قرآن در علاج تکفیر و جلوگیری از پدیده تکفیر، مجموعه مقالات کنگره بین‌المللی جریان‌های تکفیری و افراطی، قم، انتشارات دارالاعلام لمدرسه اهل‌البیت، ج1، ص487.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.