محمد بن عبدالوهاب و خصومت او نسبت به شیعیان
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ وهابیت در افترا بستن به شیعیان، گوی سبقت را از دیگر گروههای اسلامی ربوده است. آنان تهمت زدن را به عنوان استراتژی خود در نظر گرفتهاند، که متاسفانه با این کار خود همسو با دشمنان اسلام، به تعالیم اسلامی ضربه زدهاند.
از جمله اتهاماتی که از سوی وهابیت، متوجه شیعه شده است، تحریف قرآن میباشد. محمد بن عبدالوهاب در ردیهای که در مخالفت با شیعیان نگاشته است مینویسد: «شیعیان میگویند که عثمان از قرآن کم کرده است و آیه "و علیا صهرک(علی داماد تو است)" توسط عثمان از روی حسادت حذف شده است».[1] ابن عبدالوهاب با گستاختی کامل بیان میکند که دو سورهای که عثمان آن را مخفی کرده است، الان در آخر قرآن شیعیان، توسط آنان اضافه گشته است که آن دو سوره را تحت عناوین "نورین" و "ولایت" گنجاندهاند.[2]
در جواب این اتهامات باید گفت که حذف آیه "علی داماد تو است" فقط در تفسیر البرهان ذکر شده است که او از حافظ برسی نقل کرده است.[3] اما با بررسی به دست آمد که این مطلب در کتاب حافظ برسی نیست. علاوه بر این، برخی از مطالب این کتاب مورد خدشه علمای شیعه است و علامه مجلسی درباره این کتاب میگوید: «این کتاب اوهام و اشتباهاتی دارد».[4]
اما در باب دو سوره "نورین" و "ولایت" نیز باید گفت که این تهمتی بیش نیست. چرا که در قرآنهای شیعیان چنین چیزی یافت نمیشود. علاوه بر این، در ریشهیابی این تهمت به کلامی از احسان الهی ظهیر، دشمن درجه اول شیعه بر میخوریم که وی با استناد به دو کتاب دبستان المذاهب و تذکره الائمه این نسبت ناروا را به شیعیان داده است. این در حالی است که نویسنده دبستان المذاهب، مجهول است و از این رو از مقام استناد بیرون میرود. در مورد کتاب تذکره الائمه نیز گفته شده است که این کتاب نگاشته محمد باقر مجلسی است در حالی که شاگردان مرحوم مجلسی این کتاب را از وی ندانستهاند.[5]
محمد بن عبدالوهاب در اقدامی دیگر شیعیان را به یهودیان تشبیه میکند. وی مینویسد: «شیعیان مانند یهود تاج بر سر میگذارند، ریش خود را میتراشند و سبیل میگذارند».[6]
آنچه از این کلام مشخص است، خصومتورزی رئیس وهابیت یعنی محمد بن عبدالوهاب است. کدام شیعه بر سر خود تاج نهاده است. افزون بر این ریش تراشیدن، بنابر احتیاط واجب، در نزد برخی از فقها، حرام است. برخی از فقهای شیعه نیز ریش تراشیدن را کاری حرام میدانند و چنانچه فیض کاشانی تصریح میکند، بسیار از علمای شیعه، تراشیدن ریش را حرام میدانند.[7]
ابنعبدالوهاب در ادامه با تشبیه میان شیعیان و یهود، شیعیان را متهم به ترک نماز جماعت و جمعه میکند[8] و میگوید: «شیعیان در بین خودشان سلام نمیکنند و نماز خود را با سلام به پایان نمیرسانند بلکه دستانشان را بالا آورده و بر زانوی خود میزنند و مانند اسب چموش که دمش را حرکت میدهد».[9]
در پاسخ این کلمات خالی از انصاف باید گفت که شیعیان در نماز جمعه و جماعت شرکت میکنند و عدم حضور آنان در نماز جماعت، تهمتی بیش نیست. همچنین در شیعه، روایات فراوانی یافت میشود که سلامکردن را مستحب شمرده است و از این روی، ادعای محمد بن عبدالوهاب بر کوتاه شمردن سلام در میان شیعیان بیاساس است.[10]
اما اینکه اهلتشیع در نماز، دستانشان را بالا آورده و بر زانوی خود میزنند، این همان تکبیر است که اهلسنت نیز بر این کار، صحه گذاشتهاند. به عنوان مثال ابوداوود میگوید: «محمد بن عمر و ابنعطا روایت کردهاند، ابو حمید ساعدی از ده نفر از اصحاب رسول خدا(صلی الله علیه و آله) شنید، که یکی از این ده نفر ابوقتاده است، پس ابوحمید میگوید من داناترین شما به نماز رسول خدا(صلی الله علیه و آله) هستم. به او گفتند: نماز را عرضه کن. پس گفت: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) زمانی که به نماز میایستاد دو دست خود را بالا میبرد تا موازی دو گوشش قرار میگرفت، سپس تکبیر میگفت.[11] ترمذی این روایت را نقل میکند و میگوید: «این حدیث حسن و صحیح است».[12]
با توجه به کلمات بالا، روشن گشت که بیانات محمد بن عبدالوهاب بر پایه تهمتزنی و خصومتورزی تنظیم شده است که باید گفت این به عنوان یک راهبرد در نگاه او ترسیم شده است.[13]
پینوشت:
[1]. محمد بن عبدالوهاب، رساله فی الرد علی الرافضه، محقق: ناصر بن سعد الرشید، مکه، مرکز البحث العلمی و احیاء التراث الاسلامی، چاپ دوم، 1400؛ ص14.
[2]. همان، ص14.
[3]. بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر قرآن، تهران، بنیاد بعثت، چاپ اول، 1416؛ ج5، ص690.
[4]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، محقق/مصحح: جمعی از محققان، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403؛ ج1، ص10؛
[5]. عسکری، مرتضی، القرآن الکریم و روایات المدرستین، تهران، مجمع العلمی الاسلامی، 1374؛ ج3، ص174ـ180.
[6]. محمد بن عبدالوهاب، رساله فی الرد علی الرافضه، محقق: ناصر بن سعد الرشید، مکه، مرکز البحث العلمی و احیاء التراث الاسلامی، چاپ دوم، 1400؛ ص43.
[7]. کاشانی، محمد حسین، الوافی، اصفهان، کتابخانه امام امیر المومنین علی(علیهالسلام)، چاپ اول، 1406؛ ج6، ص658.
[8]. محمد بن عبدالوهاب، همان، ص44.
[9]. همان.
[10]. «السلام تطوع و الرد فریضه». کلینی، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1407ٰ؛ ج2، ص644.
[11]. سجستانی، ابیداوود، سنن ابیداوود، تحقیق: محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت، دار الفکر، بیتا؛ ج1، ص194.
[12]. ترمذی، ابوعیسی، سنن الترمذی، تحقیق: احمد محمد شاکر و آخرون، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا؛ ج2، ص106.
[13]. برگرفته از مقاله نقد برخی از افترائات محمد بن عبدالوهاب به شیعه، قم، موسسه دار الاعلام لمدرسه اهلالبیت، مجله سراج منیر، ج17، ص137.
افزودن نظر جدید