شانتاژ و مظلوم‌نمایی بهائیان

  • 1394/09/14 - 23:44
برای بیان دغل کاری‌ها و نیرنگ‌سازی‌هایی که به دست بهائیان در ایران انجام شده است، شواهد غیر قابل انکاری وجود دارد. عدم تعلّق خاطر بهائیان و رئیسشان به ایران و مردم این کشور از اینجا مشخص می‌شود که علی‌رغم ارسال مبالغ سرسام آور پول از ایران به شوقی‌افندی (سرکرده‌ی بهائیان)، در هیچ یک از حوادث طبیعی چون زلزله، هیچگونه کمکی به مردم آسیب دیده از جانب وی...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برای بیان دغل کاری‌ها و نیرنگ‌سازی‌هایی که به دست بهائیان در ایران انجام شده است، شواهد غیر قابل انکاری وجود دارد. عدم تعلّق خاطر بهائیان و رئیسشان به ایران و مردم این کشور از اینجا مشخص می‌شود که علی‌رغم ارسال مبالغ سرسام آور پول از ایران به شوقی‌افندی (سرکرده‌ی بهائیان)، در هیچ یک از حوادث طبیعی چون زلزله، هیچگونه کمکی به مردم آسیب دیده از جانب وی گزارش و یا دیده نشده است. این واقعیت تلخ از قلم مبلّغ بزرگ بهائیت، جناب صبحی خواندنی‌تر است: «در این سال‌ها چندین بار مردم برخی از دِه‌ها و شهرها دُچار زمین لرزه، سیلاب و دیگر آسیب‌ها شدند و نیک‌خواهان جهان کمک‌هایی کردند، آیا شندید که شوقی دست‌کم، ده لیر هبه دهد و با بینوایان همراهی کند؟ یکی نیست به این مرد بگوید تو که دم از این سخن می‌زنی: «ای اهل عالم همه بار یک دارید و برگ یک شاخسار، به عالم انسانی مهربانی کنید و به نوع بشر مهرپرور گردید...»[1] چرا کوتاهی کردی و از پول گزافی که هرسال با نیرنگ و افسون از کیسه‌ی مردم نادان این آب و خاک (ایران) در می‌آوری اندکی از آن را بخشش نکردی؟ اگر تو پابسته‌ی این آموزه‌ای «سراپرده یگانی بلند شده به چشم بیگانگان یکدیگر را نبینید»؛ پس چرا پول و خواسته‌ای را که می‌شود بینوایان و مستمندان را از آن به نوائی رساند، به هزینه طلا و سنگ مرمر می‌دهی و مردم ساده و بیچاره را سرگرم این اندیشه‌ها می‌نمایی؟ آری تنها کاری که در این‌گونه پیش‌آمدها می‌کنی که جز از نهاد پست برنمی‌خیزد، شادی و شادمانی است که می‌گویی سپاس خدا را که مردم گرفتار بدبختی و تیره روزی شدند». [2] جالب اینجاست که این فرقه تنها به دزدی از اموال به مردم به نام دین، بسنده نکرده بلکه بعلاوه این کلاه‌برداری‌های از مردم فریب خورده‌ی پیرو خود؛ بسیار مظلوم‌نمایی می‌کند و کارهای فریب‌کارانه‌ی خود را از این طریق به پیش می‌برد؛ جناب صبحی در این زمینه، این‌چنین افشاگری می‌کند، که حکایت حال امروز ما با بهائیت نیز اینگونه است: «بسیار پیش آمده است که در شهری یا در دهی میان دونفر بر سر یک کار کوچک جنگی در گرفته و یکی از اینها در زد و خورد سرش شکسته، بی‌درنگ نزد او رفته و عکسی از او برداشته و در روزنامه‌های جهان پخش کرده که‌ای مردم! بر ستمدیدگی ما دلسوزی کنید و ببینید که چگونه در برابر یک کار کوچک، یک مسلمان سر یک بهائی را می‌شکند! سپس می‌گویند این که چیزی نیست، در فلان ده در نیمه‌ی شب به خانه‌ی یکی از هم کیشان ما ریختند و همه را، از زن و مرد کشتند و یک تن را به جا نگذاشتند، هرچند کودک شیرخواری بود، باور نمی‌کنید این هم عکس آنها. آن وقت یک عکس درست می‌کنند که سه چهار نفر زن و مرد لخت بر روی زمین افتاده و یک سر بریده کودک هم در دست یک نفر است که نشان بیننده می‌دهد!! این عکس را به همه‌ی روزنامه‌های جهان می‌دهند و چاپ می‌کنند و آبروی کشوری را می‌ریزند، که صد گونه سود از آنجا می‌برند و هزار جور نادرستی می‌کنند». [3] البته بر کسی پنهان نیست که بهائیان با اینگونه اقدامات سعی در تقلید از قوم یهود، که برای تشکیل دولت غاصب اسرائیل، دست به مظلوم نمایی زده و واقع تخیلی هولوکاست را ادعا کرده و از آن سوء استفاده‌ها کرده‌اند، می‌باشند.
دسیسه، جوسازی و سوء استفاده از ناآگاهی مردم، شگرد همیشگی این فرقه بوده و هست. این دسیسه بازی و شانتاژهای زیرکانه را در اغلب قضایا، چون واقعه‌ی ابرقو و... می‌توان دید: «اینها (بهائیان) با دست‌های نهانی، آشوب‌ها به پا می‌کنند و کارهای زشت می‌نمایند و مردم ساده را برمی‌انگیزند تا شورشی به راه بیندازند آنگاه بیگانگان بگویند ببینید این مسلمانان با ما چه می‌کنند، ما در این کشور از دست اینها روز خوش و آسایش نداریم. ای سروران جهان! به داد ما برسید و به فرمانروایان ما بگویید مگر ما نباید آزادانه زندگی کنیم، چرا جلوی ستمکاران و نادانان را نمی‌گیرند؟ هرچند بهائیان زور و نیرویی ندارند، ولی چون در بدسگالی (دشمنی) یک روش دارند، از ندانستگی مردم بهره‌مند می‌شوند...»[4] با توجه به این نکات، ضروری است محققان و پژوهشگران تاریخ معاصر، مجدداً حوادث و  وقایعی را که در آن بهائیان دخیل بوده‌اند، از نو مورد بررسی قرار دهند.
پی‌نوشت:
[1]. مکاتیب، عباس‌افندی، ص 160
[2]. پیام پدر، فضل‌الله صبحی مهتدی، ص 241
[3]. همان، ص 244-243.
[4]. همان، ص 264
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برای بیان دغل‌ کاری‌ها و نیرنگ‌سازی‌‌هایی که به دست بهائیان در ایران انجام شده است، شواهد غیر قابل انکاری وجود دارد. عدم تعلّق خاطر بهائیان و رئیس‌شان به ایران و مردم این کشور از اینجا مشخص می‌شود که علی‌رغم ارسال مبالغ سرسام آور پول از ایران به شوقی‌افندی (سرکرده‌ی بهائیان)، در هیچ یک از حوادث طبیعی چون زلزله، هیچگونه کمکی به مردم آسیب دیده از جانب وی گزارش و یا دیده نشده است. این واقعیت تلخ از قلم مبلّغ بزرگ بهائیت، جناب صبحی خواندنی‌تر است: «در این سال‌ها چندین‌بار مردم برخی از دِه‌ها و شهرها دُچار زمین لرزه، سیلاب و دیگر آسیب‌ها شدند و نیک‌خواهان جهان کمک‌هایی کردند، آیا شندید که شوقی دست‌کم، ده لیرهبه دهد و با بینوایان همراهی کند؟ یکی نیست به این مرد بگوید تو که دم از این سخن می‌زنی: «ای اهل عالم همه بار یک دارید و برگ یک شاخسار، به عالم انسانی مهربانی کنید و به نوع بشر مهرپرور گردید...»[1] چرا کوتاهی کردی و از پول گزافی که هرسال با نیرنگ و افسون از کیسه‌ی مردم نادان این آب و خاک (ایران) در می‌یاری اندکی از آن را بخشش نکردی؟ اگر تو پابسته‌ی این آموزه‌ای «سراپرده یگانی بلند شده به چشم بیگانگان یکدیگر را نبینید»؛ پس چرا پول و خواسته‌ای را که می‌شود بینوایان و مستمندان را از آن به نوائی رساند، به هزینه گنبد طلا و سنگ مرمر می‌دهی و مردم ساده و بیچاره را سرگرم این اندیشه‌ها می‌نمایی؟ آری تنها کاری که در این‌گونه پیش‌آمدها می‌کنی که جز از نهاد پست برنمی‌خیزد، شادی و شادمانی است که می‌گویی سپاس خدا را که مردم گرفتار بدبختی و تیره روزی شدند».[2] جالب اینجاست که این فرقه تنها به دزدی از اموال به مردم به نام دین، بسنده نکرده‌ بلکه بعلاوه این کلاه‌برداری‌های از مردم فریب خورده‌ی پیرو خود؛ بسیار مظلوم‌نمایی می‌کند و کارهای فریب‌کارانه‌ی خود را از این طریق به پیش می‌برد؛ جناب صبحی در این زمینه، اینچنین افشاگری می‌کند، که حکایت حال امروز ما با بهائیت نیز اینگونه است: «بسیار پیش آمده است که در شهری یا در دهی میان دونفر بر سر یک کار کوچک جنگی در گرفته و یکی از اینها در زد و خورد سرش شکسته، بی‌درنگ نزد او رفته و عکسی از او برداشته و در روزنامه‌های جهان پخش کرده که ای مردم! بر ستمدیدگی ما دلسوزی کنید و ببینید که چگونه در برابر یک کار کوچک، یک مسلمان سر یک بهائی را می‌شکند! سپس می‌گوویند این که چیزی نیست، در فلان ده در نیمه‌ی شب به خانه‌ی یکی از هم‌ کیشان ما ریختند و همه را، از زن و مرد کشتند و یک تن را به جا نگذاشتند، هرچند کودک شیرخواری بود، باور نمی‌کنید این هم عکس آنها. آن وقت یک عکس درست می‌کنند که سه چهار نفر زن و مرد لخت برروی زمین افتاده و یک سر بریده کودک هم در دست یک نفر است که نشان بیننده می‌دهد!! این عکس را به همه‌ی روزنامه‌های جهان می‌دهند و چاپ می‌کنند و آبروی کشوری را می‌ریزند، که صد گونه سود از آنجا می‌برند و هزار جور نادرستی می‌کنند».[3] البته بر کسی پنهان نیست که بهائیان با اینگونه اقدامات سعی در تقلید از قوم یهود، که برای تشکیل دولت غاصب اسرائیل، دست به مظلوم نمایی زده و واقع تخیلی هولوکاست را اداعا کرده و از آن سوء استفاده‌ها کرده‌اند، می‌باشند.
دسیسه، جوسازی و سوء استفاده از ناآگاهی مردم، شگرد همیشگی این فرقه بوده و هست. این دسیسه‌ بازی و شانتاژهای زیرکانه را در اغلب قضایا، چون واقعه‌ی ابرقو و... می‌توان دید: «اینها (بهائیان) با دست‌های نهانی، آشوب‌ها به پا می‌کنند و کارهای زشت می‌نمایند و مردم ساده را برمی‌انگیزند تا شورشی به راه بیندازند آنگاه بیگانگان بگویند ببینید این مسلمانان با ما چه می‌کنند، ما در این کشور از دست اینها روز خوش و آسایش نداریم. ای سروران جهان! به داد ما برسید و به فرمانروایان ما بگویید مگر ما نباید آزادانه زندگی کنیم، چرا جلوی ستمکاران و نادانان را نمی‌گیرند؟ هرچند بهائیان زور و نیروئی ندارند، ولی چون در بدسگالی (دشمنی) یک روش دارند، از ندانستگی مردم بهرمند می‌شوند...»[4] با توجه به این نکات، ضروری است محققان و پژوهشگران تاریخ معاصر، مجددا حوادث و  وقایعی را که در آن بهائیان دخیل بوده‌اند، از نو مورد بررسی قرار دهند.

پی‌نوشت:
[1]. مکاتیب، عباس‌افندی، ص160.
[2]. پیام پدر، فضل‌الله صبحی مهتدی، ص241.
[3]. همان، ص244-243.
[4]. همان، ص264.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.