بهائیان پیشگامان کشف حجاب در ایران
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ دشمنان اسلام و انسانیت، برای از بین بردن اسلام واقعی و روحیهی اصیل مسلمانان که مخالف با ظلم و استبداد کشورهای استعمارگر است، همواره سعی در از بین بردن غیرت و روحیهی مسلمانی داشته و دارند؛ و اینچنین به مردم ساده لوح القاء کرده و میکنند، که لازمهی پیشرفت یک جامعه و رشد و نمو، کنار گذاشتن اسلام اصیل و احکام آن و حذف دین از اصول حکومتی یک ملّت میباشد؛ البته با کمی دقّت میتوان دریافت که دینداری و پیشرفت، هیچگونه تعارضی با یکدیگر نداشته بلکه با توجه به سفارش بسیار زیاد اسلام به علم افزایی و پیشرفت، ملازم و همسو با یکدیگر میباشند. دشمنان اسلام در راستای این نبرد بی بمب و موشک، که به طور کلی، همان استعمار و تسخیر ذهنها و از جمله مصادیق آن، تعیین نوع پوشش مسلمانان، قصد در تکرار سناریوی آندلس برای ایجاد فساد و در نهایت تصرف و سلطه بر مسلمانان را دارد و برای تحقق این مهم، از هیچ کاری دریغ نکرده و نمیکند. از مهمترین ابزار و سلاح برای این مبارزه و جنگ: فساد، تخریب ظاهر و باطن زنان مسلمان میباشد که حاصل آن از بین بردن حس مقاومت و سلحشوری در جوانان و به جای آن ایجاد بیبند و باری و مشغول کردن جوانان به عیاشی میباشد. ما در این مختصر به نقش بهائیت (که یک آئین جعلی از جانب استعمار، برای پیاده کردن اهداف دشمنان اسلام و ایران میباشد) در تحقق این هدف استعمارگرانه که فساد و تخریب زنان جامعه اسلامی میباشد، پرداختهایم.
بهائیان در ایران اولین فرقهای بودند که زمزمههای کشف حجاب و اختلاط بیمانع زنان و مردان بیگانه را تحت عنوان حرّیت نساء (آزادی زنان) مطرح ساختند. در دوران ایران مشروطه، فرمانی از عبدالبهاء صادر شد که زنان بهائی را از به کار بردن حجاب بازمیداشت و میتوان اینگونه برداشت کرد که آنچه توسط رضاشاه به زور اجراء شد (کشف حجاب)، بدون سابقه نبوده است؛ زیرا بهائیان در عصر مشروطه اولین گامهای آن را برداشته بودند. در لوحی که بهاء نوشته و به لندن ارسال کرده مینویسد: «حرّیت نساء رکنی از ارکان امر بهائیت است! و من دختر خود (روحا خانم) را به اروپا فرستادهام تا دستورالعملی برای زنها ایرانی باشد... اگر در ایران زنی اظهار حرّیت نماید فورا او را پاره پاره میکنند، معذالک احباب روزبهروز بر حریّت نساء بیفزایند».[1] رسیدن این لوح به تهران، بهائیان را به جوش و خروش انداخت و ابن ابهر یکی از بهائیان به تشکیل مجلس حرّیت قیام نمود. در این جریان تاجالسلطنه، دختر ناصرالدین شاه هم در این جلسات شرکت میکرد؛ جلساتی که هم فال بود و هم تماشا. تاج السلطنه در این مجالس زینت بخش صدر شبستان بود؛ بالجمله در این محافل، معدودی از اهل حال به آزادی، دخول و خروج میکردند و بساط انس و الفت و گاهی مشاعرت و مغازلت میگستردند... . این جلسات تا آنجا مایهی رسوایی شد که برخی از بهائیان، خود به مخالف با آن برخاستند و «محافل را معارض عفت، و علمداران کشف حجاب را، بدکاره میشمردند».[2] این جریان در برخی از منابع منتشر نشدهی تاریخ مشروطه هم انعکاس یافته است. «سرانجام لوحهای از طرف عباسافندی برای بهائیان طهران رسید که به کلی حجاب را از میان زنهای خود بردارند. حال در مجالس مخصوص خود که زنها و مردها حضور دارند، زنان بیحجاب مینشینند و میخواهند میان زن و مرد همه چیز مساوی باشد و مشغول میباشند که در سایر ولایات ایران هم این اقدام را نمایند. بهائیها به شاهزاده تاجالسلطنه، دختر ناصرالدینشاه که از فواحش است، لقب قرةالعین داده و او را مبلّغه ساختهاند».[3] و در پایان ذکر این نکته لازم است که رعایت حجاب و تساوی نوع پوشش بین زنها و مردها هیچگونه ارتباطی با زیرپا گذاشتن حق زنها و ستم به ایشان نمیباشد؛ برای مطالعه بیشتر در این زمینه، میتوان به کتابهای بسیاری که در حکمت و آثار حجاب و عفاف نگاشته شدهاند (نظیر: هویت گمشده زن ایرانی در گذر از سنت به مدرنیته، نوشته عاطفه حسینی و کتاب داستانهایی از پوشش و حجاب، نوشته علی میرخلف زاده و کتاب حریم ریحانه) رجوع کرد.
پینوشت:
[1]. خاطرات صبحی، ص118.
[2]. همان ص118.
[3]. روزنامهی ملکالمورخین، ج3، ص554-555.
افزودن نظر جدید