ابن تیمیه و تلاش او در انحراف مسلمین از صراط حق

  • 1394/02/16 - 21:52
مکتب تشیع، همان مکتبی است که با عنایت خداوند متعال و زحمات طاقت فرسای پیامبر (صلی الله علیه و آله) در مکه و مدینه، به ثمر نشست و طبق شأن نزول این آیه فوق (که مربوط به روز غدیر است)، در روز هیجدهم ذی الحجة کامل شد و پس از پشت سر گذاشتن این روند پر فراز و نشیب در این روز میمون و مبارک بود که خداوند بشارتِ مأیوسی کفار و بدخواهان دین اسلام...

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از افتخارات شیعیان این است که دین و مکتب خود را مصداق آیه سوم سوره مبارکه انعام می‌دانند که می‌فرماید: «الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ دينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي‏ وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ ديناً [المائده/3] امروز، كافران از (زوال) آيين شما،مأيوس شدند؛ بنابراين، از آن‌ها نترسيد! و از (مخالفت) من بترسيد! امروز، دين شما را كامل كردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آيين (جاودان) شما پذيرفتم.»

مکتب تشیع، همان مکتبی است که با عنایت خداوند متعال و زحمات طاقت فرسای پیامبر (صلی الله علیه و آله) در مکه و مدینه، به ثمر نشست و طبق شأن نزول این آیه فوق (که مربوط به روز غدیر است)، در روز هیجدهم ذی الحجة کامل شد و پس از پشت سر گذاشتن این روند پر فراز و نشیب در این روز میمون و مبارک بود که خداوند بشارتِ مأیوسی کفار و بدخواهان دین اسلام را بر حبیبِ خودش ارزانی داشت. روزی که شیعه آن را نقطه عطفی در تاریخ اسلام می‌داند، و معتقد است گوهر گرانبهای امامت که تکمیل کننده نبوت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود از جانب خداوند متعال و دستور او، به امیرالمومنین علی (علیه السلام) سپرده شد، تا امت رسول الله (صلی الله علیه و آله) پس از ایشان دچار گمراهی و سردرگمی نشوند. اما منافقان و کوردلانی که در دوران حیات پیامبر (صلی الله علیه و آله) نفاق را پیشه خود کرده بودند، پس از رحلت ایشان مانعی بر سر راه خود نمی‌دیدند و با حربه‌هایی نظیر القاء شبهات و تدلیس و وارونه جلوه دادن حقائق و طراحی توطئه‌های بلند مدت و کوتاه مدت، راه هدایت را بر مردم بستند و بر خلاف خواسته پیامبر (صلی الله علیه و آله) مردم را در وادی شک و ریب انداختند؛ به طوری که آفتاب روشنی چون غدیر، تبدیل به هاله‌ای پر ابهام و تردید شد که جلوی آن را ابرهای کفر و نفاق پوشانده بود.

این برنامه در صدر اسلام و با مرگ تئوریسین‌های آن متوقف نشد، و در طول تاریخ اسلام، بودند منافقان و کوردلانی که به اندازه‌ نفاقی که در وجودشان داشتند، به این گمراهی دامن زدند و در نتیجه، اسلام نابی را که خداوند متعال در آیه سوم سوره مبارکه مائده از مأیوس شدن بدخواهان نسبت به آن اخبار داده بود، به حال کنونی در آوردند. ما در این مقاله قصد داریم در راستای آگاه‌سازی جویندگان حقیقت، با رعایت اختصار، مقاصد شوم یکی از بزرگان و ایده‌پردازان اصلی جبهه نفاق در قرن هفت و هشت هجری، به نام ابن تیمیه که در اضلال و جهت دهی مسلمین در مسیر انحراف تلاش‌های قابل توجهی کرده، بَرمَلا کنیم. ابن تیمیه از شخصیت‌هایی است که در اثبات نفاق به قدری واضح و آشکار است که لازم نیست در متون کتب جرح و تعدیل فحص و بررسی کنیم و بر آن شواهدی بیابیم، بلکه برخی از بزرگان اهل سنت به نفاق او تصریح کرده و او را از منافقین به شمار آورده‌اند.

ابن حجر عسقلانی که از محدثین و رجالیون بزرگ اهل سنت می‌باشد در یکی از کتبش به نام الدرر الکامنه بعد از این‌که نظرات علماء مبنی بر مجسمه بودن و زندیق بودن و بی‌دین بودن او را مطرح می‌کند، می‌گوید: «و منهم من ينسبه إلى النفاق لقوله في علي ما تقدم ولقوله إنه كان مخذولا حيث ما توجه وإنه حاول الخلافة مرارا فلم ينلها وإنما قاتل للرئاسة لا للديانة... ولقوله أبو بكر أسلم شيخا يدري ما يقول وعلي أسلم صبيا والصبي لا يصح إسلامه... فإنه شنع في ذلك فألزموه بالنفاق لقوله صلى الله عليه وسلم ولا يبغضك إلا منافق.[1] برخى از علماء به ابن تيميّه نسبت نفاق مى‌دهند، زيرا مى‌گفت، على (عليه السلام) در هفده مورد اشتباه كرده و به هر سمتى كه رو مى‌كرد، خوار و زبون مى‌گشت و او بارها خواست به خلافت برسد، امّا نتوانست، او براى رياست و سلطنت مى‌جنگيد، نه براى ديانت... ابوبكر در بزرگسالى اسلام آورد و مى‌فهميد كه چه مى‌گويد، اما على در خردسالى مسلمان شد و اسلام كودك پذيرفته نيست... لذا علماء به خاطر همین نسبت‌های شنیعی که به علی (علیه السلام) وارد کرده است به او نسبت نفاق داده‌اند و این نسبت به خاطر قول پیامبر (صلی الله علیه و آله) است که فرمودند: «هیچ کسی تو را دوست ندارد الا این‌که او مؤمن است و هیچ کس تو را مبغض نیست، الّا این‌که او منافق است.‌»

ابن تیمیه در مسیر نفاق از هیچ کوششی فروگذار نکرد و تمام همت خود را در این راه به کار گماشت و از طرق مختلفی نظیر کتمان، تحریف و انکار فضائل امیرالمومنین (علیه السلام) راه هدایت و صراط مستقیم را بر مسلمین مسدود کرد. ابن تیمیه در کتاب سرتاسر گمراهی خود به نام «منهاج السنة النبویة» مصادیقی از این ضلالت را به نمایش گذاشته که در ادامه به برخی از آن‌ها اشاره خواهیم کرد. او روایت «انا مدینة العلم و علی بابها.[2]» را در کتابش آورده و علی رغم تصریح بزرگان و کبار محدثین مانند ابن معين، احمد بن حنبل، تِرمذى، طبرى، طبرانى، سمعانى، مزّى، سيوطى [3] و... به صحت این حدیث، بیان داشته: «و حديث أنا مدينة العلم و علي بابها اضعف و أوهى و لهذا إنما يعد في الموضوعات.[4] و حدیث من شهر علم و علی درب آن است، ضعيف‌تر و سست‌تر است، از همين رو، در جرگه احاديث دروغين قرار گرفته است.» نمونه دیگر از کج‌روی‌های ابن تیمیه، دیدگاه  او در رابطه با حدیث نبوی شریف «أقضاكم علي.[5] بهترین شما در امر قضاوت و داوری علی است.» می‌باشد؛ او با وجود این‌که افرادی مثل احمد بن حنبل، نسائی، بیهقی، ابن ماجة، سیوطی و بخاری متن یا مضمون این حدیث را در کتب خود آورده‌اند، درباره وجود این حدیث در کتب اهل سنت گفته است: «فَهَذَا الْحَدِيثُ لَمْ يَثْبُتْ، وَلَيْسَ لَهُ إِسْنَادٌ تَقُومُ بِهِ الْحُجَّةُ لَمْ يَرْوِهِ أَحَدٌ فِي السُّنَنِ الْمَشْهُورَةِ، وَلَا الْمَسَانِدِ الْمَعْرُوفَةِ، لَا بِإِسْنَادٍ صَحِيحٍ وَلَا ضَعِيفٍ، وَإِنَّمَا يُرْوَى مِنْ طَرِيقِ مَنْ هُوَ مَعْرُوفٌ بِالْكَذِبِ.[6] اين حديث ثابت نيست و سند محكمى ندارد كه بتوان به آن استدلال كرد... هيچ‌كس آن‌را در كتاب‌هاى حديثى مشهور نقل نكرده، نه در كتاب‌هاى سنن و نه در كتاب‌هاى مسند، نه با سند صحيح و نه با سند ضعيف. فقط اين حديث از طريق كسى نقل شده كه به دروغ‌گويى معروف است.»

با این اوصاف و احوال کمترین نسبتی که به او می‌توان داد، نفاق و بی‌دینی است؛ چون او در راه ضلالت و اضلال از همه طرق استفاده کرده و حتی از کذب و دروغ نیز فروگذار نکرده است، و حاضر شده به افرادی مثل بخاری و مسلم که نزد او از محدثین معتبر به حساب می‌آیند نسبت دروغ‌گویی بدهد.

پی‌نوشت:

[1]. ابن حجر عسقلانی، الدرر الكامنة في أعيان المائة الثامنة، صیدر آباد هند: مجلس دائرة المعارف العثمانية، ج 1 ص 181
[2]. حاکم نیشابوری، المستدرك على الصحيحين، بیروت: دارالکتب العلمیة، ج 3 ص 137
[3]. جلال الدین سیوطی، جامع الاحادیث، بیروت: دارالصادر، ج 7 ص 136
[4]. ابن تیمیه، منهاج السنة النبویة، بیروت: موسسة قرطبة، ج 7 ص 515. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[5]. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، بیروت: دار ابن کثیر، ج 4 ص 1628.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.