حقیقت رنگ مجاز به خود گرفت
ادیب زاده: به گفته کیوان(1) آن صورت مرشد که مرید در دل تصویر کرده و «صورت فکریّه» نامند، منحوت و تراشیده مرید و فعل اوست و مرید آنچه را به خیال خود ساخته مى پرستد، پس خطاب (أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ)(2) که متوجّه بت پرستان بود متوجّه مریدان است.
و نیز گوید: یکى از براهین بى اساس تصوّف آن است که اقطاب فکر مرید را متصرّف شده و به خود منحصر مى کنند، آن هم به طور تعبّد که من هر چه گفتم بى دلیل بپذیر(3) و در دلت جز مرا جاى مده و نظر دل و فکرت متوجّه من باشد، تا تدریجاً مملکت دلت از من پر شود و بالاخره خود من شوى. فکر مصطلح آنها درجاتى دارد و آخرش همین است که به نحو تکرار و تعوّد به صورت قطب خود خو کند... تا آنکه گوید:
و جواب برهانى این است که مرید به قطب بگوید اگر راست مى گویى و در باطن، مالک دل منى خودت بیا بر دل من بنشین و تصرّف کن که اگر من هم بخواهم بیرون کنم نتوانم، تا تو شوم، زیرا با هر سنگ و کلوخى این کار را کنم او قطب من مى شود.(4)
(1). استوارنامه.
(2). سوره صافّات، آیه 95 .
(3). احیاء العلوم، ج 3.
(4). کتاب استوار نامه کیوان، قطب سابق صوفیّه.