آه مى سوزم! آب سرد
آقاى فاضل: خوب حالا که مقدّس ترین آیین ها به نظر عارف عشق است، از سویى برترى عشق بر عقل و دین وهر ناموس مقدّس چیزى غریب و بعید به نظر مى رسد لذا لازم است رمز این مطلب بیان شود و خوب است این بخش را هم از زبان خود شما بشنویم.
درویش: مانعى ندارد ولى با چند دقیقه مهلت، زیرا اکنون در آتش عشق مى سوزم و عقل و فکرم به کار نیست و تا از حالت سکر و مستى یعنى همان مرحله اى که عطّار گفته «غرق آتش شد کسى کانجا رسید» به هوش نیایم نمى توانم از چیزى دم بزنم. آه مى سوزم! آب سرد بیاورید. این را گفت و به دیوار تکیه زد. در این اثنا درِ خانه صدا کرد... .