قائم موعود زمين را پر از عدل و داد كند

قائم موعود (ع) زمين را پر از عدل و داد كند.
[1] در كتاب غايةالمرام (ص 708) از ابن بابويه مسندا از اصبغ بن نباته روايت كند كه
گفت: روزي اميرالمؤمنين عليه السلام بر ما خارج شد در حاليكه دست او در دست پسرش حسن عليه السلام بود و او مي فرمود كه: روزي رسول خدا صلي الله عليه و آله خارج شد در حاليكه دست او همچنين در دست من بود و مي فرمود: بهترين خلق بعد از من و سيد آنان اين برادر من است و بعد از وفات من امام هر مسلم و مولاي هر مؤمن است. آگاه باشيد و اينك من هم مي گويم: بهترين خلق بعد از من و سيد آنان اين فرزند من است و بعد از وفات من امام و مولاي هر مؤمن است و نيز آگاه باشيد كه او بعد از من مظلوم مي شود همچنانكه من بعد از رسول خدا صلي الله عليه و آله مظلوم شدم، و بهترين خلق بعد از حسن و سيد آنان فرزندم برادر حسن است كه بعد از او مظلوم شده و در زمين كربلاء كشته خواهد شد آگاه باشيد كه او و اصحابش در روز قيامت از سادات شهداء خواهند بود و بعد از حسين نه نفر از صلب او خلفاي خدا در زمين و حجتهاي خدا بر بندگانش و امينان بر وحي او و امامان مسلمين و پيشواي مؤمنين و سادات متقين خواهند بود و نهمين آنان قائمي است كه خداوند به وسيله او زمين را بعد از ظلمت و جهل و جور از نور و علم و داد پر كند، قسم به آنكه برگزيد برادرم محمد را به نبوت و اختصاص داد مرا به امامت هر آينه به اين امر به لسان روح الامين (جبرائيل) وحي نازل شده است، من خدمت رسول خدا بودم كه به تحقيق آن حضرت از امامان بعد از او سئوال شد پس در پاسخ سائل فرمود: قسم به آسمان صاحب بروج همانا عدد آنان عدد بروج است و قسم به پروردگار ليالي و ايام و شهور همانا عدد آنان عدد شهور است. پس سائل عرض نمود: اي رسول خدا امامان كيانند؟ پس رسول خدا دستش را بر سر من نهاد و فرمود: اول آنان اين است و آخر آنان مهدي است، كسي كه ايشان را پيروي و ياري نمود پس مرا پيروي و ياري نموده است و كسي كه به ايشان دشمني نمود پس مرا دشمني نموده است و كسي كه ايشان را دوست داشت همانا مرا دوست داشته است و كسي كه ايشان را مبغوض داشت همانا مرا مبغوض داشته است و كسي كه ايشان را انكار كند همانا مرا انكار نموده است و كسي كه (حق) ايشان را شناخت پس (حق) مرا شناخته است (تا اينكه فرمود) اينان برگزيده هاي من و خلفاي من و امامان مسلمين و موالي مؤمنين مي باشند.
[2] در كتاب نامبرده (ص 709) ايضا از ابن بابويه مسندا از سليم بن قيس هلالي روايت كند كه گفت سلمان فارسي را شنيدم كه مي گفت: حضور رسول خدا بودم در مرضي كه آن حضرت از آن وفات يافت پس فاطمه عليهاالسلام وارد شد (تا اينكه مي گويد) رسول خدا صلي الله عليه و آله براي فاطمه عليهاالسلام فرمود: قسم به آنكه نفس من به دست اوست از ماست مهدي اين امت آنكه زمين را از عدل و داد پر كند همچنانكه از
ظلم و جور پر شده باشد.
[3] در كتاب نامبرده (ص 202) از ابن بابويه مسندا از ابي الحجاف داود بن ابي عوف از حسن بن علي عليهماالسلام روايت كند كه فرمود: رسول خدا را شنيدم كه به علي عليه السلام مي فرمود: تو وارث علم من و معدن حكمت من و امام بعد از مني و چون تو شهيد شوي پس فرزند تو حسن مي باشد و چون حسن شهيد شود پس فرزند تو حسين مي باشد و چون حسين شهيد شود پس فرزند او علي، از پي حسين نه نفر از صلب او امامان اطهار خواهند بود. (حسن بن علي عليه السلام مي گويد) پس عرض كردم: اي رسول خدا نام آن نه نفر چيست؟ فرمود: علي و محمد و جعفر و موسي و علي و محمد و علي و حسن و مهدي از صلب حسين، خداوند زمين را به وسيله او پر از عدل و داد كند همچنانكه از جور و ظلم پر شده باشد.
[4] در كتاب نامبرده از ابن بابويه ايضا مسندا از سلمان فارسي روايت كند كه گفت: رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: امامان بعد از من به عدد نقباء بني اسرائيل مي باشند كه آنها دوازده نفر بودند. سپس دستش را بر پشت حسين نهاد و فرمود: نه نفر از صلب او خواهند بود و نهمين آنان مهدي ايشان است كه زمين را از عدل و داد پر كند همچنانكه از ظلم و جور پر شده باشد پس واي بر دشمنان ايشان.
[5] در كتاب المحجة (ص 743) از طبرسي و او از عياشي به سند خود از علي بن الحسين روايت كند كه آن حضرت اين آيه را قرائت فرمود «وعد الله الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات...» پس فرمود: قسم به خدا ايشان شيعيان ما اهل بيت اند و اين (وعده هاي الهي) به دست مردي از ما كه او مهدي اين امت است براي آنان انجام خواهد گرفت و او همان است كه رسول خدا صلي الله عليه و آله درباره ي او فرمود: اگر از دنيا باقي نماند مگر يك روز همانا خداوند آن روز را طولاني نمايد تا اينكه مردي از عترت من كه اسم او اسم من است بيايد زمين را از عدل و داد پر كند همچنانكه از ظلم و جور پر شده باشد.
و در كتاب نامبرده از طبرسي ايضا مثل اين روايت را از امام باقر و امام صادق عليهماالسلام نيز روايت مي نمايد.
[6] در جلد سيزدهم بحار (ص 7) از كتاب علل الشرايع مسندا از جابر از امام باقر عليه السلام در حديثي است كه مي فرمايد رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: قائم ما مردي از (فرزندان) من است نام او چون نام من، خداوند مرا در (ترويج و تبليغ) او حفظ مي كند و او به سنت من عمل مي كند و زمين را از عدل و داد و نور پر مي كند بعد از آنكه از ظلم و جور و بدي پر شده باشد.
[7] در كتاب نامبرده در صفحه ي مزبور از كتاب اكمال الدين مسندا از محمد بن زياد ازدي روايت كند كه موسي بن جعفر عليه السلام هنگام ذكر قائم عليه السلام فرمود: ولادتش بر مردم مخفي مي شود و ذكر اسم او حلال نخواهد بود تا اينكه خداوند عزوجل او را ظاهر سازد پس زمين را به وسيله ي او از عدل و داد پر كند همچنانكه از ظلم و جور پر شده باشد.
[8] در كتاب نامبرده (ص 15) از كتاب عيون به سند خود از پيغمبر صلي الله عليه و آله روايت كند كه فرمود: دنيا از بين نمي رود تا اينكه مردي از اولاد حسين به امر امت من قائم شده زمين را از عدل و داد پر كند همچنانكه از ظلم و جور پر شده باشد.
[9] در كتاب نامبرده (ص 17) از كتاب اكمال الدين مسندا از ابي بصير از امام صادق از آباء گرامش از رسول خدا صلي الله عليه و آله روايت كند كه فرمود: مهدي از اولاد من است نام او نام من كنيه ي او كنيه ي من و از جهت خلقت و خلق شبيه ترين مردم به من است براي او غيبت و حيرتي است تا اينكه خلق از دينشان گمراه شوند پس در آن حال مانند كوكب درخشان روآورد و زمين را از عدل و داد پر كند همچنانكه از ظلم و جور پر شده باشد.
[10] در كتاب نامبرده در صفحه ي مزبور از كتاب اكمال الدين مسندا از عقبه از امام باقر از آباء گرامش روايت كند كه رسول خدا صلي الله عليه و آله و فرمود: مهدي از اولاد من است براي او غيبت و حيرتي است كه در آن امتها گمراه شوند ذخيره ي انبياء (از خاتم سليمان و عصاي موسي و شمشير خاتم انبياء) را مي آورد پس زمين را از عدل و داد پر كند همچنانكه از ظلم و جور پر شده باشد.
[11] در كتاب نامبرده (ص 36) از كتاب اكمال الدين مسندا از مفضل از امام صادق عليه السلام در حديثي است كه خدمت آن حضرت عرض شد: اي فرزند رسول خدا آن چهارده نفر كيانند؟ پس فرمود: محمد و علي و فاطمه و حسن و حسين و امامان از اولاد حسين، آخري آنان قائمي است كه بعد از غيبتش قيام كند پس دجال را بكشد و زمين را از هر جور و ظلم پاك نمايد.
[12] در كتاب غايةالمرام (ص 255) از ابن بابويه مسندا از علي بن الحسن بن السايح روايت كند كه گفت شنيدم از حسن بن علي عسكري (ع) كه فرمود: حديث نمود مرا پدرم از پدرش از جدش كه رسول خدا صلي الله عليه و آله به علي بن ابيطالب فرمود:
دوست نمي دارد ترا مگر مؤمني كه ولادت او پاكيزه باشد و مبغوض نمي دارد ترا مگر كسي كه ولادت او ناپاك باشد و به تو تولا نمي جويد مگر مؤمن و دشمني نمي كند مگر كافر. پس عبدالله بن مسعود از جا برخاست و عرض نمود: اي رسول خدا علامت ناپاكي ولادت و كفر را در حيات تو به بغض علي و دشمني او حقا شناختيم آيا بعد از شما اگر كسي به زبان اظهار اسلام كند و راز خود را مخفي بدارد علامت ناپاكي ولادت و كفر (باطني) او چيست؟ رسول خدا فرمود: اي پسر مسعود علي بن ابيطالب بعد از من امام شما و خليفه ي من بر شما است چون او درگذرد فرزندم حسن بعد از او امام شما و خليفه ي من بر شما است و چون او درگذرد پس فرزندم حسين بعد از او امام شما و خليفه ي من بر شما است سپس نه نفر از اولاد حسين يكي بعد از ديگري امامان شما و خلفاي من بر شما خواهند بود كه نهمي ايشان قائم ايشان و قائم امت من است زمين را از عدل و داد پر كند همچنانكه از ظلم و جور پر شده باشد ايشان را دوست نمي دارد مگر كسي كه ولادت او پاكيزه باشد و دشمن نمي دارد مگر كسي كه ولادت او ناپاك باشد و به ايشان تولا نمي جويد مگر مؤمن و دشمني
نمي كند مگر كافر و هر كه يكي از ايشان را انكار كند پس به تحقيق مرا انكار كرده است و كسي كه مرا انكار كند خدا را انكار كرده و كسي كه به يكي از ايشان جحود ورزد پس به تحقيق به من جحود ورزيده است و كسي كه به من جحود ورزد پس به تحقيق به خداي عزوجل جحود ورزيده است زيرا طاعت اينان طاعت من است و طاعت من طاعت خدا باشد و معصيت اينان معصيت من است و معصيت من معصيت خداي عزوجل باشد، اي پسر مسعود زنهار از اينكه در دل خود از آنچه حكم نمودم حرجي يابي كه قسم به عزت پروردگارم كافر شوي و من درباره ي علي و امامان از اولاد او متكلف و از روي هواي نفس ناطق نيستم.
[13] در كتاب المحجة (ص 743) از ابن بابويه مسندا از جابر بن عبدالله انصاري روايت كند كه گفت جندل بن جنادة بن جبير بر رسول خدا صلي الله عليه و آله وارد شد (تا ا ينكه گويد) پس جندل گفت بعد از حسين اوصياء چند نفر باشند و نام آنان چيست؟
پس حضرت رسول صلي الله عليه و آله فرمود: نه نفر از صلب حسين خواهند بود و مهدي از آنان است پس چون مدت حسين منقضي شود علي فرزند او كه ملقب به زين العابدين است قيام به امر خواهد نمود و چون مدت علي منقضي شود محمد كه باقر خوانده شود قيام به امر خواهد نمود و چون مدت محمد سپري شود فرزند او جعفر كه صادق خوانده شود قائم به امر خواهد شد و چون مدت جعفر سپري شود فرزند او موسي كه كاظم خوانده شود قائم به امر مي شود، پس چون مدت موسي بسر آيد فرزند او علي كه به رضا خوانده شود قائم به امر خواهد شد و چون مدت علي منقضي شود فرزند او محمد كه زكي خوانده مي شود قائم به امر مي شود و چون مدت محمد سپري شود فرزند او علي كه نقي خوانده شود قيام به امر خواهد نمود و چون مدت علي به سر آيد فرزند او حسن كه امين خوانده شود قائم به امر خواهد شد سپس امام مردم از آنان غيبت كند. جندل گفت: اي رسول خدا او حسن است كه از مردم غيبت مي كند؟ فرمود: نه ولكن فرزندش (تا اينكه مي گويد) سپس رسول خدا صلي الله عليه و آله تلاوت فرمود: «وعد الله الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات...» پس جندل گفت: اي رسول خدا خوف آنان چيست؟ فرمود: اي جندل در زمان هر يك از آنان سلطاني است كه آنان را سرزنش و اذيت مي كند پس چون خداوند تعجيل فرمايد خروج قائم ما را زمين را از قسط و عدل پر كند همچنانكه از ظلم و جور پر شده باشد.
[14] در جلد سيزدهم بحار (ص 40) از كتاب خرايج مسندا از عيسي بن شح روايت كند كه گفت حسن عسكري عليه السلام در محبس ما داخل شد و من به مقام او عارف
بودم، به من فرمود: عمر تو شصت و پنج سال و يك ماه و دو روز است و با من كتاب دعائي بود كه بر آن تاريخ تولدم نوشته بود در آن نظر كردم ديدم همانطور است كه آن حضرت فرمود، و پرسيد آيا فرزندي به تو عطا شده است! عرض كردم: خير. گفت: خداوندا او را فرزندي روزي فرما كه يار و معين او باشد كه فرزند، نيكو معيني است سپس تمثل به اين شعر جست كه:
من كان ذا عضد يدرك ظلامته
ان الذليل الذي ليست له عضد
من به آن حضرت عرض كردم: آيا براي شما فرزندي است؟ فرمود: آري قسم به خدا به زودي براي من فرزندي خواهد بود كه زمين را از عدل پر خواهد نمود.
[15] در جلد نهم بحار (ص 169) از كتاب كفايةالنصوص مسندا از عبدالعظيم الحسني روايت نمايد كه گفت بر آقاي خودم علي بن محمد عليه السلام وارد شدم چون مرا ديد فرمود مرحبا به تو اي اباالقاسم حقا تو ولي ما هستي عرض كردم يابن رسول الله همانا من مي خواهم دينم را بر تو عرضه بدارم پس اگر مرضي باشد بر آن ثابت بمانم تا اينكه خداي عزوجل را ملاقات نمايم. فرمود اي اباالقاسم بيان كن. عرض كردم مي گويم به تحقيق خداوند تبارك و تعالي يكتا است چيزي مانند او نيست خارج از حد بطلان و حد تشبيه است نه جسم باشد و نه صورت و نه عرض و نه جوهر بلكه او موجد اجسام و صور و خالق اعراض و جواهر و رب و مالك و جاعل و محدث هر شيي ء است و به تحقيق محمد صلي الله عليه و آله بنده خداوند و رسول او و خاتم پيغمبران است كه بعد از او تا روز قيامت پيغمبري نيست و همانا شريعت او خاتمه ي شرايع است و بعد آن تا روز قيامت شريعت ديگري نخواهد بود و مي گويم امام و خليفه و ولي امر بعد از پيغمبر صلي الله عليه و آله اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب است سپس حسن بعد حسين و بعد علي بن الحسين بعد محمد بن علي بعد جعفر بن محمد بعد موسي بن جعفر بعد علي بن موسي بعد محمد بن علي بعد تو اي مولاي من. پس حضرت فرمود: و از بعد من حسن فرزند من است، پس مردم با جانشين بعد او در چه حالند؟! عبدالعظيم مي گويد گفتم اي مولاي من مگر امر او چگونه است؟ فرمود: زيرا شخص جانشين حسن عسكري ديده نمي شود و ذكر اسم او حلال نيست تا اينكه خروج نمايد پس زمين را پر از عدل و داد نمايد همچنانكه پر از ظلم و جور شده باشد. عبدالعظيم مي گويد پس گفتم (به آنچه فرمودي) اقرار نمودم.
[16] در كتاب غايةالمرام (ص 692) از حمويني مسندا از ابوسعيد خدري روايت كرده است كه رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: بشارت دهم شما را به مهدي، هنگام اختلاف عظيم مردم و اضطرابات شديد، در امت من مبعوث مي شود پس زمين را از عدل و داد پر كند همچنانكه از ظلم و جور پر شده باشد ساكنين آسمان و زمين از او راضي شوند مال را به تقسيم صحيح قسمت مي كند. پس مردي سئوال كرد: قسمت صحيح چگونه است؟
فرمود: بالسويه ميان مردم.
[17] در كتاب نامبرده (ص 694) از حمويني ايضا مسندا از ابي سعيد روايت كرده است كه رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: مهدي ما اهل بيت، مردي است از امت من اشم الانف است (وسط بيني او داراي برآمدگي است) زمين را از عدل پر مي كند همچنانكه از جور شده باشد.
[18] در كتاب نامبرده در صفحه ي مزبور ايضا از حمويني مسندا از عبدالرحمن بن عوف از پدرش روايت كرده است كه رسول خدا فرمود: هر آينه خداوند از عترت من مردي را برانگيزد كه گشاده ثنايا و بلند پيشاني است زمين را از عدل پر مي كند و مال بر او ريخته و جاري شود جاري شدني.
[19] در كتاب نمامبرده (ص 697) از كتاب الجمع بين الصحاح الستة به سند خود از علي عليه السلام روايت نموده است كه رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: اگر از روزگار جز يك روز باقي نماند هر آينه خداوند از اهل بيت من مردي را برانگيزد كه زمين را از عدل پر كند همچنانكه از جور پر شده باشد.
[20] در كتاب نامبرده در صفحه مزبور ايضا از كتاب الجمع بين الصحاح السته به سند خود از ابي سعيد الخدري روايت نموده است كه رسول خدا فرمود: مهدي از من است و او گشاده پيشاني و اقني الانف است (وسط بيني او داراي برآمدگي است) زمين را از عدل و داد پر مي كند همچنانكه از ظلم و جور پر شده باشد.
[21] در كتاب نامبرده (ص 699) از كتاب اربعين حافظ ابونعيم احمد بن عبدالله از علي بن بلال از پدرش روايت نموده است كه مي گويد: وارد شدم بر پيغمبر صلي الله عليه و آله در حال احتضار پس ديدم فاطمه عليهاالسلام نزد سر آن حضرت نشسته پس گريست چنانكه صداي او بلند شد، رسول خدا صلي الله عليه و آله سر بسوي او نمود و فرمود... تا اينكه فرمود: و مهدي زمين را از عدل پر مي كند همچنانكه از جور پر شده باشد.
[22] در كتاب نامبرده در صفحه مزبور ايضا از كتاب اربعين حافظ ابونعيم از رسول خدا صلي الله عليه و آله روايت كند كه فرمود: مهدي مردي از اولاد من است كه رنگش عربي و جسمش اسرائيلي، بر گونه راست خالي است مانند كوكب درخشاني، زمين را از عدل و عداد پر كند همچنانكه از جور پر شده باشد اهل زمين و آسمان و پرندگان هوا در خلافت او راضي و خوشنود مي شوند.
[23] در كتاب نامبرده (ص 700) از كتاب اربعين ايضا از عبدالله بن عمر روايت كند كه گفت پيغمبر صلي الله عليه و آله فرمود: قيامت بر پا نشود تا آنكه مردي از اهل بيت من كه اسمش موافق اسم من باشد زمين را مالك شود و آن را از عدل و داد پر كند همچنانكه از ظلم و جور پر شده باشد.
[24] در كتاب نامبرده در صفحه ي مزبور ايضا از اربعين به سند خود از زرارة بن عبدالله روايت كند كه گفت رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: مردي از اهل بيت من خروج مي كند اسمش چون اسم من و خلقش چون خلق من باشد زمين را از عدل و داد پر مي كند.
[25] در كتاب نامبرده در صفحه مزبور ايضا از اربعين به سند خود از ابي سعيد روايت نمايد كه گفت رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: مردي از اهل بيت من خروج نمايد كه به سنت من عمل كند و بركت از آسمان براي او نازل شود و زمين براي او نيز بركت خود را خارج نمايد و زمين را از عدل پر مي كند چنانكه از ظلم و جور پر شده باشد.
[26] در كتاب نامبرده (ص 703) از حافظ ابوعبدالله محمد بن يزيد بن ماجة القزويني از حذيفه روايت نمايد كه گفت رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: مردي از من كه رنگش عربي و جسمش اسرائيلي و بر گونه راستش خالي است مانند كوكب درخشاني زمين را از عدل پر مي كند همچنانكه از جور پر شده باشد، اهل زمين و آسمان و پرندگان هوا به خلافت او راضي و خوشنود مي شوند.
حافظ گفته است اين حديث حسن است و بحمد الله جمع كثيري از اصحاب ثقفي آن را براي ما روايت نموده اند و سندش نزد ما معروف است.
[27] در كتاب مجالس السنية (ص 510) از كتاب (البيان في اخبار صاحب الزمان) تأليف ابي عبدالله محمد بن يوسف بن محمد الكنجي الشافعي از حذيفه از رسول خدا صلي الله عليه و آله روايت كند كه فرمود: مهدي مردي از اولاد من است رنگش عربي و جسمش اسرائيلي بر گونه راستش خالي است مانند كوكب درخشاني زمين را از عدل و پر مي كند همچنانكه از جور پر شده باشد به خلافت او اهل زمين و آسمان و پرندگان راضي و خوشنود مي شوند.
[28] در كتاب نامبرده (ص 514) از كتاب البيان گنجي ايضا از جابر بن عبدالله از رسول خدا صلي الله عليه و آله روايت كند كه فرمود: بعد از من به زودي خلفائي باشند و بعد از خلفاء امراء و بعد از امراء ملوك جبابرة سپس مهدي از اهل بيت من خروج مي نمايد زمين را از عدل پر مي كند همچنانكه از جور پر شده باشد.
[29] در كتاب (المهدي از كتاب ينابيع المودة (صص 447) از كتاب فرائدالسمطين.
از امام باقر از آبائش از رسول خدا صلي الله عليه و آله روايت كند كه فرمود: مهدي از اولاد من است براي او غيبتي است چون ظاهر شود زمين را از عدل و داد پر مي كند همچنانكه از ظلم و جور پر شده باشد.
[30] در كتاب نامبرده از باب ثاني كتاب عقدالدرر از حافظ ابونعيم در كتاب صفةالمهدي و نيز از كتاب سنن ابي عمر المقري از رسول خدا صلي الله عليه و آله روايت كند كه فرمود: از اهل بيت من مردي خارج مي شود كه اسمش چون اسم من و خلقش چون خلق من است زمين را از عدل و داد پر مي كند.
[31] در كتاب نامبرده از باب ثالث عقد الدرر از ابي وائل روايت كند كه گفت علي عليه السلام بسوي حسين عليه السلام نظر كرد پس فرمود: اين پسر من همانا سيد است همچنانكه رسول خدا صلي الله عليه و آله او را سيد ناميد و به زودي از صلب او مردي همنام پيغمبر شما خارج مي شود و در هنگام غفلت مردم و اماته ي حق و اظهار جور خروج مي كند و اهل آسمان از خروج وي خوشحال مي شوند (تا اينكه فرمود) زمين را از عدل پر مي كند همچنانكه از ظلم و جور پر شده باشد.
[32] در كتاب نامبرده از كتاب ينابيع المودة (ص 494) از مناقب خوارزمي
مسندا از ابن عباس روايت كند كه گفت رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: همانا علي بعد از من امام امت من است و از اولاد او قائم منتظر است همان كسي كه چون ظاهر شود زمين را از عدل و داد پر كند همچنانكه از جور و ظلم پر شده باشد.
[33] در كتاب نامبرده ايضا از كتاب ينابيع المودة (ص 433) از مسند احمد از رسول خدا صلي الله عليه و آله روايت نمايد كه فرمود: ساعت برپا نشود تا اينكه زمين پر شود از ظلم و عدوان سپس از عترت من كسي كه آن را از عدل و داد پر كند خروج مي نمايد.
در كتاب نامبرده از (ص 231) كتاب نورالابصار شبلنجي نقل مي كند كه مي گويد از پيغمبر صلي الله عليه و آله اخبار متواتر است بر اينكه: مهدي از اهل بيت است و اينكه او زمين را از عدل پر كند.
در كتاب (شيعه در اسلام) تاليف سبط الشيخ (ص 83) از كتاب اسعاف الراغبين تأليف شيخ محمد صبان همين مضمون را نيز نقل مي كند.
[34] در كتاب غايةالمرام (ص 698) از كتاب (المصابيح في اخبار المهدي)
از ابي سعيد خدري روايت كند كه رسول خدا صلي الله عليه و آله ياد فرمود بلائي را كه به اين امت خواهد رسيد تا اينكه شخص ملجائي از ظلم پيدا نخواهد كرد (و فرمود): پس خداوند از عترت من مردي را برانگيزد كه زمين را از عدل و داد پر كند همچنانكه از ظلم و جور پر شده باشد ساكنين زمين و آسمانها از او راضي شوند.
پاورقي:---------------------------------------------------------
[1] في غايةالمرام (ص 708) عن ابن بابويه مسندا عن الاصبغ بن نباتة قال، خرج علينا اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب ذات يوم و يده في يد ابنه الحسن و هو يقول: خرج علينا رسول الله (ص) ذات يوم و يده في يدي هكذا و هو يقول: خير الخلق بعدي و سيدهم اخي هذا و هو امام كل مسلم و مولي كل مؤمن بعد وفاتي الا و اني اقول: خير الخلق بعدي و سيدهم ابني هذا و هو امام كل مؤمن و مولي كل مؤمن بعد وفاتي الا و انه سيظلم بعدي كما ظلمت بعد رسول الله و خير الخلق و سيدهم بعد الحسن ابني اخوه المظلوم بعد اخيه المقتول في ارض كربلاء اما انه و اصحابه من سادات الشهداء يوم القيمة و من بعد الحسين تسعة من صلبه خلفاء الله في ارضه و حججه علي عباده و امناؤه علي وحيه و ائمة المسلمين و قادة المؤمنين و سادة المتقين و تاسعهم القائم الذي يملا الله به الارض نورا بعد ظلمتها و عدلا بعد و عدلا بعد جورها و علما بعد جهلها و الذي بعث محمدا اخي بالنبوة و اختصني بالامامة لقد نزل بذلك الوحي من السماء علي لسان الروح الامين جبرائيل، و لقد سئل رسول الله (ص) و انا عنده عن الائمة بعده فقال للسائل و السماء ذات البروج ان عددهم بعدد البروج و رب الليالي و الايام و الشهور ان عدتهم كعدة الشهور. فقال السائل: فمن هم يا رسول الله؟ فوضع رسول الله يده علي رأسي فقال اولهم هذا و آخرهم المهدي من والاهم فقد والاني و من عاداهم فقد عاداني و من احبهم فقد احبني و من ابغضهم فقد ابغضني و من انكرهم فقد انكرني و من عرفهم فقد عرفني (الي ان قال ص) هؤلاء اصفيائي و خلفائي و ائمة المسلمين و موالي المؤمنين.
[2] و فيه (ص 709) عن ابن بابويه ايضا مسندا عن سليم بن قيس الهلالي قال سمعت سلمان الفارسي يقول: كنت جالسا بين يدي رسول الله (ص) في المرضة التي قبض فيها فدخلت فاطمه (ع) (الي ان قال) قال (ص) لها: منا و الذي نفسي بيده مهدي هذه الامة الذي يملا الارض قسطا و عدلا كما ملئت جورا و ظلما الخبر.
[3] و فيه (ص 202) عنه ايضا مسندا عن ابي الحجاف داود بن ابي عوف عن الحسن بن علي عليهماالسلام قال سمعت رسول الله (ص) يقول لعلي: انت وارث علمي و معدن حكمي و الامام بعدي و اذا استشهدت فابنك الحسن فاذا استشهد الحسن فابنك الحسين فاذا استشهد الحسين فابنه علي يتلوه تسعة من صلب الحسين ائمة اطهار. فقلت: يا رسول الله فما اسماؤهم؟ قال: علي و محمد و جعفر و موسي و علي و محمد و علي و الحسن و المهدي من صلب الحسين يملا الله (به) الارض قسطا و عدلا كما ملئت جورا و ظلما.
[4] و فيه عنه ايضا مسندا عن سلمان الفارسي قال: قال رسول الله (ص)، الائمة بعدي بعدد نقباء بني اسرائيل و كانوا اثني عشر. ثم وضع يده علي صلب الحسين قال: تسعة من صلبه و التاسع مهديهم يملا الارض قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا فالويل لمبغضيهم.
[5] في كتاب المحجة (ص 743) عن الطبرسي عن العياشي باسناده عن علي بن الحسين انه قراء الاية «وعد الله الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات ليستخلفنهم في الارض كما استخلف الذين من قبلهم و ليمكنن لهم دينهم الذي ارتضي لهم و ليبدلنهم من بعد خوفهم امنا يعبدونني لا يشركون بي شيئا» هو والله شيعتنا اهل البيت يفعل ذلك بهم علي يد رجل منا و هو مهدي هذه الامة و هو الذي قال رسول الله: لو لم يبق من الدنيا الا يوم لطول الله ذلك اليوم حتي يأتي رجل من عترتي اسمه اسمي يملا الارض عدلا و قسطا كما ملئت ظلما و جورا.- و عن الطبرسي ايضا انه قال: و روي مثل ذلك علي ابي جعفر و ابي عبدالله (ع).
[6] و في المجلد الثالث عشر من البحار (ص 7) عن علل الشرايع مسندا عن جابر عن ابي جعفر (ع) في حديث قال و قال رسول الله (ص)، هو (اي قائمنا) رجل مني اسمه كاسمي يحفظني الله فيه و يعمل بسنتي يملا الارض قسطا و عدلا و نورا بعد ما تمتلي ء ظلما و جورا و سوءا.
[7] و فيه عن اكمال الدين مسندا عن محمد بن زياد الازدي عن موسي بن جعفر (ع) انه قال عند ذكر القائم (ع): يخفي علي الناس ولادته و لا يحل لهم تسميته حتي يظهره الله عزوجل فيملا به الارض قسطا و عدلا كما ملئت جورا و ظلما.
[8] و فيه (ص 15) عن العيون باسناد التميمي عن الرضا عن آبائه عن علي (ع) قال قال النبي (ص) لا تذهب الدنيا حتي يقوم بامر امتي رجل من ولد الحسين يملاها عدلا كما ملئت ظلما و جورا.
[9] و فيه (ص 17) عن اكمال الدين مسندا عن ابي بصير عن الصادق عن آبائه قال: قال رسول الله (ص): المهدي من ولدي اسمه اسمي و كنيته كنيتي اشبه الناس بي خلقا و خلقا تكون له غيبة و حيرة حتي يضل الخلق عن اديانهم فعند ذلك يقبل كالشهاب الثاقب فيملاها عدلا و قسطا كما ملئت ظلما و جورا.
[10] و فيه عن اكمال الدين ايضا مسندا عن عقبة عن الباقر عن آبائه صلوات الله عليهم اجمعين قال قال رسول الله (ص): المهدي من ولدي تكون له غيبة و حيرة تضل فيها الامم يأتي بذخيرة الانبياء فيملاها عدلا و قسطا كما ملئت جورا و ظلما.
[11] و فيه (ص 36) عنه ايضا مسندا عن المفضل عن الصادق (ع) في حديث فقيل له: يابن رسول الله و من الاربعة عشر؟ فقال: محمد و علي و فاطمة و الحسن و الحسين و الائمة من ولد الحسين آخرهم القائم الذي يقوم بعد غيبته فيقتل الدجال و يطهر الارض من كل جور و ظلم.
[12] في غايةالمرام (ص 255) عن ابن بابويه مسندا عن علي بن الحسن بن السايح قال سمعت الحسن بن علي اي العسكري (ع) قال: حدثني ابي عن ابيه عن جده عليهم السلام قال قال رسول الله (ص) لعلي بن ابيطالب: لا يحبك الا مؤمن طابت ولادته و لا يبغضك الا من خبثت ولادته و لا يواليك الا مؤمن و لا يعاديك الا كافر فقام اليه عبدالله بن مسعود فقال: يا رسول الله قد عرفنا علامة خبيث الولادة و الكافر في حياتك ببعض علي و عداوته، فما علامة خبيث الولادة و الكافر بعدك اذا اظهر الاسلام بلسانه و اخفي مكنون سريرته؟ فقال عليه السلام: يابن مسعود علي بن ابيطالب امامكم بعدي و خليفتي عليكم فاذا مضي فابني الحسن امامكم بعده و خليفتي عليكم فاذا مضي فابني الحسين امامكم بعده و خليفتي عليكم ثم تسعة من ولد الحسين واحدا بعد واحد ائمتكم و خلفائي عليكم تاسعهم قائمهم قائم امتي يملاها قسطا و عدلا كما ملئت جورا و ظلما لا يحبهم الا من طابت ولادته و لا يبغضهم الا من خبثت ولادته و لا يواليهم الا مؤمن و لا يعاديهم الا كافر و من انكر واحدا منهم فقد انكرني و من انكرني فقد انكر الله و من جحد واحدا منهم فقد جحدني و من جحدني فقد جحد الله عزوجل لان طاعتهم طاعتي و طاعتي طاعة الله و معصيتهم معصيتي و معصيتي معصية الله عزوجل يابن مسعود اياك ان تجد في نفسك حرجا مما قضيت فتكفر بعزة ربي و ما متكلف و لا ناطق عن الهوي في علي و الائمة من ولده الخبر.
[13] في كتاب المحجة (ص 743) عن ابن بابويه مسندا عن جابر بن عبدالله الانصاري قال دخل جندل بن جنادة بن جبير علي رسول الله (ص) (الي ان قال فقال جندل): فكم بعد الحسين بن الاوصياء و ما اساميهم؟ فقال: تسعة من صلب الحسين و المهدي منهم فاذا انقضت مدة الحسين قام بالامر من بعده علي ابنه و يلقب زين العابدين فاذا انقضت مدة علي قام بالامر من بعده محمد و يدعي بالباقر فاذا انقضت مدة محمد قام بالامر بعده ابنه جعفر يدعي بالصادق فاذا انقضي (انقضت - صح) مدة جعفر قام بالامر بعده ابنه موسي و يدعي بالكاظم ثم اذا انقضت مدة موسي قام بالامر من بعده علي ابنه يدعي بالرضا فاذا انقضت مدة علي قام بالامر بعده محمد ابنه يدعي بالزكي فاذا انقضت مدة محمد قام بالامر بعده علي ابنه يدعي بالنقي فاذا انقضت مدة علي قام بالامر من بعده ابنه الحسن يدعي بالامين ثم يغيب عنهم امامهم. قال: يا رسول الله هو الحسن يغيب عنهم؟ قال: لا ولكن ابنه (الي ان قال) ثم تلا رسول الله (ص) وعد الله الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات ليستخلفنهم في الارض كما استخلف الذين من قبلهم و ليمكنن لهم دينهم الذي ارتضي لهم و ليبدلنهم من بعد خوفهم امنا. فقال جندل: يا رسول الله فما خوفهم؟ فقال: يا جندل في زمن كل واحد منهم سلطان يعيره و يؤذيه فاذا عجل الله خروج قائمنا يملا الارض قسطا و عدلا كما ملئت جورا و ظلما الخبر.
[14] في المجلد الثالث عشر من البحار (ص 40) عن الخرايج عن علي بن ابراهيم عن ابيه عن عيسي بن شح قال: دخل الحسن العسكري (ع) علينا الحبس و كنت به عارفا، فقال لي: لك خمس و ستون سنة و شهر و يومان، و كان معي كتاب دعاء عليه تاريخ مولدي و اني نظرت فيه فكان كما قال، و قال: هل رزقت ولدا؟ فقلت: لا فقال: اللهم ارزقه ولدا يكون له عضدا فنعم العضد الولد ثم تمثل: من كان ذا عضد يدرك ظلامته ان الذليل الذي ليست له عضد. قلت: الك ولد؟ قال: اي والله سيكون لي ولد يملا الارض قسطا الخبر.
[15] في المجلد التاسع من البحار (ص 169) عن كفاية النصوص مسندا عن عبدالعظيم الحسني قال: دخلت علي سيدي علي بن محمد (ع) فلما بصر بي قال لي: مرحبا بك يا اباالقاسم انت ولينا حقا. قال فقلت له: يابن رسول الله اني اريد ان اعرض عليك ديني فان كان مرضيا ثبت عليه حتي القي الله عزوجل. فقال: هات يا اباالقاسم. فقلت اني اقول: ان الله تبارك و تعالي واحد ليس كمثله شيي ء خارج من الحدين حد الابطال و حد التشبيه و انه ليس بجسم و لا صورة و لا عرض و لا جوهر بل هو مجسم الاجسام و مصور الصور و خالق الاعراض و الجواهر و رب كلشي ء و مالكه و جاعله و محدثه و ان محمدا عبده و رسوله خاتم النبيين لا نبي بعده الي يوم القيمة و ان شريعته خاتمة الشرايع و لا شريعة بعده الي يوم القيمة. و اقول: ان الامام و الخليفة و ولي الامر بعده اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب ثم الحسن ثم الحسين ثم علي بن الحسين ثم محمد بن علي ثم جعفر بن محمد ثم موسي بن جعفر ثم علي بن موسي ثم محمد بن علي ثم انت يا مولاي. فقال (ع): و من بعدي الحسن ابني فكيف للناس بالخلف من بعده؟! قال و قلت و كيف ذلك يا مولاي قال لانه لا يري شخصه و لا يحل ذكره باسمه حتي يخرج فيملا الارض قسطا و عدلا كما ملئت جورا و ظلما قال فقلت اقررت الحديث.
[16] في كتاب غايةالمرام (ص 692) عن ابراهيم بن محمد الحمويني مسندا عن ابي سعيد الخدري قال قال رسول الله (ص): ابشركم بالمهدي يبعث في امتي علي اختلاف من الناس و زلازل فيملا الارض قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا يرضي عنه ساكن السماء و ساكن الارض يقسم المال صحاحا. فقال له رجل: و ما صحاحا؟ قال: السوية بين الناس.
[17] و فيه (ص 694) عنه ايضا مسندا عن ابي سعيد عن النبي (ص) انه قال: المهدي منا اهل البيت رجل من امتي اشم الانف يملا الارض عدلا كما ملئت جورا.
[18] و فيه عنه ايضا مسندا عن عبدالرحمن بن عوف عن ابيه قال قال رسول الله (ص): ليبعثن الله من عترتي رجلا افرق الثنايا املاء الجبهة يملا الارض عدلا يفيض المال عليه فيضا.
[19] و فيه (ص 697) عن الجمع بين الصحاح الستة باسناده عن علي (ع) ان رسول الله (ص) قال: لو لم يبق من الدهر الا يوم ليبعث الله رجلا من اهل بيتي يملا الارض عدلا كما ملئت جورا.
[20] و فيه عنه ايضا بالاسناد عن ابي سعيد الخدري قال قال رسول الله (ص): المهدي مني و هو اجلي الجبهة اقني الانف يملا الارض قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا الخبر.
[21] و فيه (ص 699) عن الاربعين الحديث الذي جمعه الحافظ ابونعيم احمد بن عبدالله في امر المهدي (ع) عن علي بن بلال عن ابيه قال، دخلت علي النبي (ص) و هو في الحالة التي قبض فيها فاذا فاطمة (ع) عند راسه فبكت حتي ارتفع صوتها، فرفع رسول الله (ص) اليها رأسه و قال الي ان قال: و يملا (اي المهدي) الارض عدلا كما ملئت جورا الخبر.
[22] و فيه عنه ايضا باسناده قال قال رسول الله (ص): المهدي رجل من ولدي لونه لون عربي و جسمه اسرائيلي علي خده الايمن خال كانه كوكب دري يملا الارض قسطا و عدلا كما ملئت جورا يرضي في خلافته اهل الارض و السماء و الطير في جو السماء.
[23] و فيه (ص 700) عنه ايضا باسناده عن عبدالله بن عمر قال النبي (ص)، لا تقوم الساعة حتي يملك الارض رجل من اهل بيتي يواطي اسمه اسمي يملا الارض عدلا و قسطا كما ملئت ظلما و جورا.
[24] و فيه عنه ايضا باسناده عن زرارة بن عبدالله قال قال رسول الله (ص): يخرج رجل من اهل بيتي يواطي اسمه اسمي و خلقه خلقي يملاها قسطا و عدلا.
[25] و فيه عنه ايضا باسناده عن ابي سعيد الخدري قال قال رسول الله (ص): يخرج رجل من اهل بيتي يعمل بسنتي و تنزل له البركة من السماء و تخرج له الارض بركتها و يملا الارض عدلا كما ملئت ظلما و جورا الخبر.
[26] و فيه (ص 703) عن الحافظ ابي عبدالله محمد بن يزيد بن ماجة القزويني باسناده عن حذيفة انه قال قال رسول الله (ص) رجل مني و لونه لون عربي و جسمه جسم اسرائيلي علي خده الايمن خال كانه كوكب دري يملا الارض عدلا كما ملئت جورا يرضي بخلافته اهل الارض و اهل السماء و الطير في الجو، قال حديث حسن رويناه عاليا بحمد الله عن جم غفير من اصحاب الثقفي و اسناده معروف عندنا.
[27] في كتاب المجالس السنية للعلامة السيد محسن العاملي (ص 510) ايضا عن كتاب (البيان في اخبار صاحب الزمان) لابي عبدالله محمد بن يوسف بن محمد الكنجي الشافعي باسناده عن حذيفة عن رسول الله (ص): المهدي رجل من ولدي لونه لون عربي و جسمه جسم اسرائيلي علي خده الايمن خال كانه كوكب دري يملا الارض عدلا كما ملئت جورا يرضي بخلافته اهل الارض و اهل السماء و الطير في الجو قال هذا حديث حسن رزقناه عاليا بحمد الله عن جم غفير من اصحاب الثقفي و سنده معروف عندنا.
[28] و فيه ايضا (ص 514) عن كتاب البيان للكنجي باسناده عن جابر بن عبدالله ان رسول الله (ص): قال سيكون بعدي خلفاء و من بعد الخلفاء امراء و من بعد الامراء ملوك جبابرة ثم يخرج المهدي من اهل بيتي يملاها عدلا كما ملئت جورا.
[29] في كتاب (المهدي) عن ينابيع المودة (ص 447) عن كتاب فرائدالسمطين عن الباقر عن ابيه عن جده عن علي عليهم السلام قال قال رسول الله (ص): المهدي من ولدي تكون له غيبة اذا ظهر يملا الارض قسطا و عدلا كما ملئت جورا و ظلما.
[30] و فيه عن عقد الدرر في الباب الثاني عن الحافظ ابي نعيم في كتابه صفةالمهدي و عن الامام ابي عمر المقري في سننه عن عبدالله بن عمر قال قال رسول الله (ص)، يخرج رجل من اهل بيتي يواطي اسمه اسمي و خلقه خلقي يملا الارض قسطا و عدلا الحديث.
[31] و فيه عن عقد الدرر في الباب الثالث عن ابي وائل قال نظر علي الي الحسين فقال: ان ابني هذا لسيد كما سماه رسول الله (ص) و سيخرج من صلبه رجل باسم نبيكم يخرج علي حين غفلة من الناس و اماتة الحق و اظهار الجور و يفرح لخروجه اهل السماء و سكانها (الي ان قال) يملا الارض عدلا كما ملئت ظلما و جورا.
[32] و فيه عن ينابيع المودة (ص 494) عن مناقب الخوارزمي مسندا عن ثابت بن دينار عن سعيد بن جبير عن ابن عباس رضي الله عنهما قال قال رسول الله (ص)، ان عليا امام امتي من بعدي و من ولده القائم المنتظر الذي اذا ظهر يملا الارض عدلا و قسطا كما ملئت جورا و ظلما، الحديث.
[33] و فيه عنه ايضا (ص 433) عن مسند احمد عنه (ص) انه قال: لا تقوم الساعة حتي يملا الارض ظلما و عدوانا ثم يخرج من عترتي من يملاها قسطا و عدلا الحديث.
و فيه عن الشبلنجي في نور الابصار (ص 231) تواترت الاخبار عن النبي (ص): ان المهدي من اهل البيت و انه يملا الارض عدلا.
و في كتاب (شيعه در اسلام تأليف سبط الشيخ) (ص 83) عن نورالابصار (مطبوعه ي مصر سال 1346) (ص 201) نحوه. و فيه عن شيخ محمد صبان في اسعاف الراغبين (ص 140) بعد نقل اخبار المهدي (ع) قال: و قد تواترت الاخبار عن النبي (ص) بخروجه و انه من اهل بيته و انه يملا الارض عدلا.
[34] في غايةالمرام (ص 698) عن ابي محمد الحسين بن مسعود الفراء في كتاب المصابيح في اخبار المهدي عن ابي سعيد الخدري قال ذكر رسول الله (ص): بلاء تصيب هذه الامة حتي لا يجد الرجل ملجا يلجأ اليه من الظلم فيبعث الله رجلا من عترتي فيملاء به الارض قسطا و عدلا كما ملئت جورا و ظلما يرضي عنه ساكن السموات و الارض الخبر.