جواب استدلال گلپايگاني به خطبه ي حضرت امير

اين خطبه در ص 28 جلد سيزدهم بحار نقل از كتاب ارشاد است، در عبارت خطبه جمله ي (و بدالكم النجم من قبل المشرق) ترجمه اش اين است: و (ظاهر مي شود براي شما ستاره از جانب مشرق) نه اينكه (ستاره ي شما از بلاد شرقيه طلوع فرمايد) چنانكه گلپايگاني ترجمه نموده و همين جمله در ص 31 بحار باز در خطبه ي حضرت امير نقل از كتاب كافي چنين است [1] (و بدالكم النجم ذوالذنب من قبل المشرق)
يعني (ظاهر مي شود براي شما ستاره ي دنباله دار از جانب مشرق) پس محتمل است مراد از آن، ظهور ستاره ي مخصوصي در آسمان باشد و چنانكه مجلسي عليه الرحمه فرموده اند آن از علامات ظهور قائم عليه السلام باشد نه آنكه مراد ستاره ي وجود خود حضرت قائم عليه السلام باشد و بر فرض اينكه مراد، خود آن حضرت باشد جواب گلپايگاني كه اين جمله را با مقصود خود تطبيق نموده همان جوابي است كه به جمله ي بعد داده مي شود.
آري جمله ي (و اشرق لكم قمركم) معنيش همان است كه گلپايگاني نموده كه بتابد ماه شما و مراد از آن ظاهرا وجود مقدس آن حضرت است.
چنانكه جمله ي بعد (و اعلموا انكم ان اطعتم طالع المشرق) نيز معنيش اين است كه بدانيد اگر شما طالع مشرقي را اطاعت نمائيد، و مراد از آن بحسب ظاهر ايضا حضرت قائم عليه السلام است ولي مراد از ذكر مشرق محتمل است استعاره باشد نه بلاد مشرق زمين.
و بر تقدير اينكه مراد، بلاد مشرقي باشد مي گويم: در مقام تطبيق راست است كه اين عنوان طالع المشرق به تنهائي كه ملاحظه شود عنوان بسيار عامي است و بر مقصود گلپايگاني نيز منطبق مي گردد ولي دليل بر مراد خاص نمي باشد چنانكه نه تنها با مقصود گلپايگاني (يعني سيد باب كه در شيراز طلوع و تولد نموده) تطبيق مي كند بلكه با مقصود و معتقد مسلمانها كه حجة بن الحسن العسكري متولد مدينه ي سامره است نيز منطبق مي گردد چون سامره نسبت به عربستان كه مركز مسلمين بوده در شمال شرقي قرار گرفته است. اما همين عنوان طالع المشرق در جمله ي (و اعملوا انكم ان اطعتم طالع المشرق سلك بكم منهاج رسول الله فتداويتم من الصمم و استشفيتم من البكم و نبذتم الثقل الفادح عن الاعناق) كه ملاحظه مي شود مي بينيم ديگر با سيد باب اصلا تطبيق نمي كند بلكه اين خطبه ي شريفه دليل عليه او مي گردد.
زيرا معني و مراد جمله ي مزبور اين است: و بدانيد اي مردم اگر شما
اطاعت نمائيد طالع مشرقي را با شما سلوك و رفتار مي فرمايد طبق سيره و شريعت اسلاميه ي رسول خدا و (يا سلوك مي دهد و مي برد شما را در منهاج و شريعت رسول خدا) [2] پس، از كري و گنگي و بي زباني شفا خواهد يافت و بار سنگين (بيعت و اطاعت سلاطين جور را) از گردن فروخواهيد نهاد.
و مفهوم اين قضيه و مقصود از اين تخصيص چنين مي شود: كه اگر هنگام ظهور اطاعت نكرديد آن طالع مشرقي را بلكه اطاعت و پيروي ديگري نموديد به چنين نتايجي نخواهيد رسيد. نه اينكه مفهوم اين قضيه و مقصود از تخصيص اين شود كه سائر ائمه هدي به شريعت رسول خدا عامل نبوده اند تا ما ناچار شويم تأويل و تصرف در معني سلك بكم منهاج رسول الله نموده و مقصود از آن را به دلخواه خود قيام به تشريع شريعت تازه بگوئيم (چنانكه گلپايگاني گفته است) كه هم خلاف معني خود اين كلام است و هم مخالف ضرورت و مدارك قطعيه ي دين چنانكه در جلد دوم اين كتاب ذكر آن مدارك خواهد آمد انشاءالله تعالي.
آري انصاف اين است كه اين خطبه ي شريفه هم نه تنها دليل براي مدعاي گلپايگاني نيست بلكه چنانكه اشاره شد دليل عليه اوست و اين طرار شياد به سفسطه و حيله خواسته است كه از جمله ي اقوي و اظهر براهين خود قلمداد نمايد.
پاورقي:---------------------------------------------------------
[1] در ص 31 در خطبه ي حضرت امير (ع) منقول از كتاب كافي چنين است: و لعمري ان لوقد ذاب ما في ايديهم لدني التمحيص للجزاء و قرب الوعد و انقضت المدة و بدالكم النجم ذوالذنب من قبل المشرق و لاح لكم القمر المنير فاذا كان ذلك فراجعوا التوبة و اعلموا انكم ان اتبعتم طالع المشرق سلك بكم منهاج الرسول صلي الله عليه و آله فتداويتم من العمي و الصم و البكم و كفيتم مؤنة الطلب و التعسف و نبذتم الثقل الفادح عن الاعناق و لا يبعد الله الا من ابي و ظلم و اعتسف و اخذ ما ليس له و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون.
[2] چنانكه در بعض احاديث ديگر چون حديث ابي بصير در ص 57 بحار از امام باقر عليه السلام است كه فرمود در صاحب الامر عليه السلام سنتي از موسي و سنتي از عيسي و سنتي از يوسف و سنتي از محمد صلي الله عليه و آله است (تا اينكه مي فرمايد) و اما من محمد فالقيام بسيرته و تبيين آثاره الخبر