وهابیت در عصر حاضر
رفتن با پای پیاده در مراسم اربعین خسینی دارای آثار و برکات زیادی است و از جمله آن ایجاد اتحاد و انسجام بین شیعیان و همه ارادتمندان به اهلبیت (علیهم السلام) و همچنین ایجاد رعب و وحشت در دل معاندان و دشمنان ایشان خواهد داشت به یوری که دشمنان مذهب شیعه سعی میکنند به هر طریق ممکن از تشکیل چنین اجتماعاتی منع کنند.
ظلم و بیدادگری همواری در دنیا بوده و همیشه مظلومین عالم در رنج و عذاب از ستم زورگویان بودند. اما آنچه باعث تسلی دل مظلومین و همچنین تیری بر پیکر ظالمین است همان افشاگری است که از ایشان توسط مظلومین و یا حامیان ایشان انجام میشود و این مهم باعث قوت گرفتن مظلومین و نابودی ظالمین خواهد شد و افشاگری از یزیدیان نیز بر همین مبنا است.
وهابیت درباری به علمایی اطلاق میشود، که در صدد مشروعیت بخشی به نظام حاکم آل سعود هستند، آنها از هیچ تلاش و کوششی برای تثبیت موقعیت سیاسی آل سعود دریغ نمیکنند و با استخدام دین در پی مشروعیتسازی برای نظام غیر دینی آل سعود هستند. امروزه علمای درباری، به فرزندان محمد بن عبدالوهاب اطلاق میشود که به «آل شیخ» معروف هستند.
از جمله ایرادات وهابیت نسبت به شیعیان در اظهار ارادت به ائمه (علیهم السلام) بوسیدن عتبات و ضریحهای ایشان است. فهماندن این نکته به آنان که شیعیان هدفشان بوسه بر سنگ و فلز و غیره نیست و در واقع منظور ایشان ابراز ارادت نسبت به ائمه خود میباشد کاری بس دشوار است که علامه سید شرف الدین با هوش و ذکاوت به خوبی این کار را انجام داد.
خداوند زندگی و حیات را به بشر ارزانی داشته است و او را نماینده خود در زمین قرار داده است اما او را برای همیشه در این دنیا جاودانه قرار نداده است و به همه انسانها وعده مرگ را داده است. بنابراین ظالمین و کسانی که با یه دست آوردن اندک قدرتی در این دنیا به ظلم و تحدی دست میزنند باید گفت که پایدار نخواهید ماند.
عربستان به کشوری دیکتاتوری و بسیار خشن تبدیلشده است. هر نوع بیان مخالف رژیم آل سعود باعث مجازات بسیار سنگین میشود. مجازاتهایی که برای انسان امروز و جوامع حقوق بشری تأسفبار است. تأسفبارتر از آن این است که این رژیم در مجامع حقوق بشری دارای جایگاه حق رأی است، و میتواند برای دیگر کشورها و وضعیت حقوق مدنی آنها قضاوت کند
واژه اسلام سیاسی در بردارنده اصلاح گرایی، نوگرایی اسلامی و بازگشت به هویت اسلامی است و واژه «سلفیگری» دربردارنده قشریگری و اخباری است. بنابراین اسلام سیاسی رویکردی تحوّل گرایانه دارد و خواهان تمدن و پیشرفت است، اما سلفیگری به دلیل بیتوجهی به واقعیت جامعه اسلامی توانایی ارائه الگوی جایگزین برای نظام سیاسی غیر دینی نیست.
از زمانی که ابوبکر بغدادی خود را خلیفهی مسلمین خواند، واکنشهای متفاوتی از سوی همفکران و نظریه پردازان سلفی جهادی نسبت به این عمل وی، صورت گرفت. یکی از جالبترین آنها در نوع خود، واکنش ابوقتادهی فلسطینی است، وی در بیانیهای که در اعتراض به این امر صادر کرده، خلافت خود خواندهی ابوبکر بغدادی را خلافت بچهگانه میخواند.
وهابیت، هر چیز جدیدی که در عصر پیامبر(صلی الله علیه و آله)، صحابه و سلف نبوده است و اکنون به وجود آمده است را بدعت میدانند. آنها با این استدلال، بسیاری از اعتقادات مسلمین، مثل هدیه کردن ثواب نماز به میت، آغاز جلسات با آیات قرآن، قرائت قرآن و دعا به صورت دسته جمعی، گفتن «صدق الله العظیم» بعد از ختم قرآن و... را بدعت میدانند.
چنانچه حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) در جریان غزوه احزاب در نبرد حضرت علی (علیه السلام) با عمر بن عبدود فرمود: «امروز همه اسلام در مقابل همه کفر ایستاده است». امروز نیز در جریان جنگ سوریه با تروریست، همه جبهه کفر (کشورهای غربی و استکبار) در مقابل همه جبهه اسلام (مقاومت) صف کشیده است و به لطف خداوند پیروزی از آن مقاومت است.
رمضان البوطی، اصطلاح سلفیه را بدعتی جدید در اسلام میداند، زیرا پیشوایان سلف اساسا مفهوم این کلمه را برای هیچ شخصیت یا فکر و اعتقادی به کار نبردهاند؛ وهابیت از نام این واژه سوء استفاده کرده و با نام سلفیه عنوانی متمایز برای خود ساخته است، تا از این طریق به مردم وانمود کند، که افکار وهابیت، منحصر به محمد بن عبدالوهاب نیست.
تکفیر؛ پدیدهای نوظهور در جهان اسلام نیست، بلکه سابقهای طولانی دارد. شاید بارزترین نمونه تکفیر در صدر اسلام، مربوط به گروهک خوارج باشد. بعد از آن افرادی از اصحاب حدیث، پدیده تکفیر را در جهان اسلام حفظ کردند و در قرن دوازدهم، محمد بن عبدالوهاب، تکفیر را احیاء و در فتاوای متعددی، مسلمانان را مشرک و حکم قتل آنها را صادر کرد.
مهمترین علل گسترش تکفیر در جهان اسلام زمانی پدید آمد، که علماء و امراء برای پیشبرد اهداف سیاسی خود، وارد مسائل سیاسی شدند. شاید بتوان گفت اولین فردی که تکفیر را از لسان و قلم به وادی عمل کشاند، ابن تیمیه حرانی است. پس از او محمد بن عبدالوهاب با همکاری آل سعود، جنایات بیشماری را به جهان اسلام تحمیل کرد.
از زمان آغاز موج بیداری اسلامی، هرچند مقابله با این جریان توسط دولتهای استعماری که منافعشان به خطر افتاده بود، قابل پیش بینی بود ولی کمتر کسی میتوانست حدس بزند که این آنها با مکر خود مسیر این جریان را عوض میکند. آنها با همکاری دول خلیج فارس سیلی از کمکهای تسلیحاتی به شورشیان سوریه فرستادند که به روخانهی مرگ میماند.