اعتقادات
یکی از شبهاتی که پیروان وهابیت به شیعه وارد میکنند این شبهه میباشد که شیعیان خودشان به امام حسین نامه نوشتند او را دعوت کرده و چون او را به سوی کوفه کشاندند، به او نیرنگ زده، از یاریش خودداری نموده، با او دشمنی ورزیده و نهایتا او را کشته و از آن روز تاکنون خودشان بر او گریه و عزاداری کرده و بر سر و سینهی خود میزنند.
محمد بن عبدالوهاب معقتد است، کسانی که شهادت به یگانگی خداوند میدهند، به قرآن، قیامت، بهشت و آخرت ایمان دارند، روزه گرفته و نماز اقامه میکنند، در صورتی که به انبیاء و اولیاء توسل جویند، کافر میباشند و مانند مشرکین زمان پیامبر (ص) هستند، و همان گونه که پیامبر (ص) مشرکین را کشت، آنان نیز باید کشته شوند.
یکی از شبهاتی که وهابیت با وجود اسناد فراوان در کتابهای اهلسنت و خودشان مبنی بر دستور یزید بن معاویه در به شهادت رساندن امام حسین (علیه السّلام) و مشخص بودن نام مسببّان آن واقعه، شبههای است که در آن کوشیدهاند شیعیان را مسبّب شهادت امام حسین (علیه السّلام) جلوه دهند و دامن بزرگان خود را از این لکّهی ننگ تاریخی پاک سازند.
یکی از با فضیلتترین اعمال در نزد همهی مذاهب اسلامی، صلوات و درود بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است. همهی مسلمین معتقدند صلوات بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) فضیلت فراوانی دارد، این در حالی است، که فرقه ضاله وهابیت، صلوات بر پیامبر اکرم (ص) را پس از اذان، بدعت دانسته و کسی که چنین کند را گناهکار میداند.
محمد بن عبدالوهاب میگوید: گفتن یا محمد، یا رسول الله (ص) شرک اکبر است، زیرا استغاثه به انبیاء و اولیاء درخواست کمک از غیر خدا است. محمد بن عبدالوهاب، استغاثه به وجود انبیاء را حتی در زمان حیاتشان نیز جایز نمیداند. در حالی که روایاتی از صحابه به ما رسیده است، که استغاثه به انبیاء و اولیاء حتی بعد از مرگ را نیز جایز میداند.
ابن تیمیه به خاطر مخالفتهای خود با اصول مذاهب اسلامی و اهانتهای خود به پیامبر(صلی الله علیه و اله) و اهل بیت(علیهم السلام) و هچنین نسبت های ناروای خود به علمای فرق اسلامی، مورد مذمت فقهای تمام مذاهب قرار گرفت و بدین خاطر بارها زندانی شد. در این رابطه علمای بزرگ بسیاری به اظهار نظر در مورد او پرداختند.
فرقه ضاله وهابیت خود را داعیهدار اسلام اصیل میدانند و تفکرات پوچ و باطل این گروه به ظاهر مسلمان باعث گردید که تمام مذاهب دینی و اسلامی، این فرقه را از خود نخوانند، چرا که اینان در تمام جوانب دین، احکام و تاریخ و در حوزههای دینی ورود نابخردانه کردهاند و تفکرات افراطی و ضدّ دینی و عقیدتی نسبت به سایر دیگر مذاهب اسلامی دارند.
حامد الگار در رابطه با ضعف علمی محمد بن عبدالوهاب مینویسد: همهی آثار او از نظر محتوایی و کمّی، کماهمیت و مختصر است، از همین رو وهابیان تلاش کردهاند، به حجم صفحات کتب او بیفزایند و با نوشتن شروحی بر کتابهای محمد بن عبدالوهاب، او را عالمی بینظیر جلوه دهند. اما با چنین کارهایی نمیتوان نگاه مسلمانان را به او تغییر داد.
از همان ابتدای به وجود آمدن وهابیت، علمای اهل سنت، با این فرقه مخالفت کرده و آنان را فاسدالعقیده، ملحدانه و گمراه کننده دانستهاند. هنگامی که فرقهی وهابیت به وجود آمد، دو مناظره بین علمای وهابی و علمای اهل سنت مکه، صورت گرفت، که در هر دو مرتبه، علمای اهل سنت، عقاید این فرقه را مضحکانه، خنده دار و گمراه کننده دانستند.
وهابیان بر این باورند، که محمد بن عبدالوهاب، یک نابغه بوده است، و برای اثبات نبوغش، به نامه عبدالوهاب استدلال میکنند، که وی در نامهای خطاب به دوستانش نوشت: «فرزندم محمد، بسیار زیرک و باهوش است، زیرا وی قبل از این که دوازده ساله شود، محتلم شده و به سن بلوغ رسیده است و امامت جماعت مردم را در نماز بر عهده گرفته است.»
وهابیت چنان مقام و جایگاه محمد بن عبدالوهاب را بالا بردهاند، و در رابطه با زندگی او به لفّاظی و قلم پردازی پرداختهاند، که کسی که آشنایی با جنایات محمد بن عبدالوهاب، نداشته باشد، گمان خواهد کرد، که او پیامبری است، که از طرف خداوند بر مردم فرستاده شده است. چنانچه محمود شکری آلوسی او را با پیامبر خدا مقایسه میکند.
مذاهب مختلف اسلامی و مسلمین متفقند که واقعه کربلا مستقیماً از طرف یزید و به دستور او صورت گرفت، چون در اشعار یزید بعد واقعه کربلا تفکرات ذهنی این شخص پلید مشهود بوده و دستش به خون پسر پیامبر تا مرفق آغشته شده است. فرقه ضاله وهابیت در جریان واقعه عاشورا، تلاش فراوانی میکنند تا یزید را مبرّا کنند و او را فردی بیخبر معرفی کنند.
در تاریخ اسلام اسناد قابل اعتمادی وجود دارد که نشان میدهد که در همان روزگار رسول خدا (ص) عدهای از افراد به کار حدیث سازی و جعل و تغییر و نشر آن مشغول بودهاند و در دوران بعد هم به صورت گستردهتری با انگیزههای گوناگونی ادامه پیدا کرد و در قرنهای متاخر این جعل و تحریف احادیث به صورت اصل انکارناپذیر در کتب و نوشتجات باقی ماند
از اخلاق انسانی و اسلامی این است که فرد در موقع نقد افکار و عقاید مخالفان خود، جانب انصاف، وعدالت را رعایت کند، مسالهای که سلفیان و وهابیان به هیچ وجه از آن برخوردار نیستند. نمونهی آن ناصر القفاری است که در نقد شیعه از هیچ اتهام و کذبی علیه شیعیان اباء نداشته و میگوید شیعیان پشت به قبله و رو به قبور نماز میخوانند.