ایران مقتدر
عبدالرحیم ملازاده وهابی با توجه به مقدمهای که بر کتاب بت شکن برقعی نوشته و به دلیل تعصب کورکورانه، تلاش کرده تا شيعه را به عنوان مذهبى كاملاً باطل و نادرست معرفى كند و اهل سنت را به عنوان مذهب درست و واقعى و چنين باورى را به نويسنده كتاب (برقعی) نسبت داده است؛ غافل از اینکه آنچه برقعی در این کتاب به دنبال آن است، نه تنها مذهب شيعه، بلكه مطلق مذهب را باطل مىداند.
محمد اسماعیل صلاحی با غرض ضدیت با نظام اسلامی اطلاق عنوان شهید را بر سردار سلیمانی صحیح نمی داند ولی ایشان کسی است که این عنوان را بر امثال محسن شکاری ها روا داشته و با احترام از آنها یاد می کند و جالب است این گونه کلامها با شدت بیشتری از نورعلی تابنده در مورد حضرت زهرا(س) بیان شده است.
یکی از جنایاتی که به دستور معاویه انجام شده، کشتن شیعیان امیرالمؤمنین (ع) بود؛ او با کشتن شیعیان علی (ع) و افراد بانفوذ، در پى انتقام از حضرت على (ع) بود و به این صورت، نظام بنی امیه را مستحکم کرد و امویان و مروانیان بیش از 80 سال بر مسلمانان صدر اسلام حکومت کردند.
بررسی وقایع تاریخی برای برخی بی فایده و بیهوده است، از این رو ارزیابی اتفاقات تاریخی را نبش قبر میدانند؛ در حالی که آیات قرآن، روایات و بزرگان دین اسلام به مسئله تاریخ، اهمیت ویژهای دادهاند. افزون بر آن میتوان ضمن عبرت گیری از وقایع تاریخی، نقشه راهی برای آینده نیز ترسیم کرد.
شبکههای ماهوارهای وهابی با تحریک اهل سنت ایران، آنان را دعوت به قیام میکنند؛ در بالای صفحه نمایش شبکه، روزشمار انقلاب قرار دادهاند. آنان خود میدانند که این نظام به حدی مقتدر است که این اغتشاشات در برابر آن همانند خاموش کردن خورشید با دهان است و مشغول کردن نظام به این قضایا برایشان کافی است.
یکی از جنایاتی که به دستور معاویه انجام شده، شبیخون زدن به مناطق مسلمان نشین بود و به این صورت میان مسلمانان ترس و وحشت ایجاد کرد و نظام بنی امیه را مستحکم کرد و امویان و مروانیان بیش از 80 سال بر مسلمانان صدر اسلام حکومت کردند.
عبدالحمید در نمازجمعه اخیر با اشاره به نبود آزادی در ایران و ظلم به مردم به عنوان یکی از مشکلات ملت ایران، اتهاماتی را مطرح کرد که ظلمهای شدیدتری نسبت به موارد مطرح شده، توسط معاویه در زمان خلافت امیرالمؤمنین(ع) و سلطنت بیست سالهاش صورت گرفته است؛ گویا عبدالحمید به عملکرد معاویه اعتراض دارد.
خالد بن ولید از طرف حکومت به سوی مالک و قبیله اش رفت و با وجود اینکه قصد جنگ نداشتند، دستور داد گردن مالک را زدند و همسرش را اسیر کرد و با او همبستر شد. این کار خالد از طرف ابوقتاده و عمر محکوم شد و عمر خواهان سنگسار شدن خالد شد؛ اما ابوبکر با خالد برخوردی نکرد و گفت اجتهاد کرده و در اجتهادش اشتباه کرده و ما شمشیر اسلام را در غلاف نخواهیم کرد و دیه مالک را از بیت المال پرداخت.
فاطمه زهرا (س) الگو برای تمام انسانها است؛ یکی از وظایف شیعیان، اسوه و مقتدا قرار دادن حضرت زهرا (س) و پیروی از ایشان در اعمال و رفتار است. امام زمان (عج) در توقيعى به خط مبارک خود نگاشته است، حضرت فاطمه (س) را سرمشق و الگوی خويش قرار دادهاند.
جایگاه حضرت زهرا(س) در روایات، نشانه دهنده این مسئله است که در بین زنان اولین و آخرین از حیث تمام صفات کمالی، کسی به آن حضرت نخواهد رسید و کسانی را که شخصیت این عارفه عالم را نشناخته اند را نمی توان به عنوان الگو و عارف، به جامعه شیعی معرفی نمود.
رسانه های غربی در تلاش هستند تا اسلام را خطری بزرگ برای تمدن غربی نمایش دهند و مسلمانان را نیز عموماً در قالب گروههای خشونت طلب و افراطی معرفی میکنند که جهاد را پیشه خود قرار دادهاند و مخالف سکولاریسم و لیبرالیسم هستند.
عمر، ابن مسعود و أبودرداء و أبومسعود أنصاری را زندانی کرد و گفت: حدیث نقل کردن شما از پیامبر اکرم (ص) بیش از حد شده است؛ آنان را در مدینه حبس کرد و اجازه خروج از مدینه را تا پایان خلافتش به آنان نداد. ابوهریره میگفت: من احادیثی نقل میکنم، که اگر در زمان عمر نقل میکردم، سرم را میشکست.
یکی از زنان کوشا در تاریخ اسلام، حضرت ام البنین (س)، مادر اباالفضل العباس (ع) است که این مادر و پسر نزد شیعیان از جایگاه ویژهای برخوردارند؛ آنچه از ائمه (ع) در فضیلت اباالفضل العباس (ع) صادر شده، در واقع تجلیل غیر مستقیم از ام البنین (س) است. بزرگان اسلام نیز در تمام قرون ایشان را به بزرگی یاد کردهاند.
حضرت ام البنین از خانواده ای با شرافت و خاندانی اهل کرامت و شجاعت و شهامت بود. همین موضوع در ازدواج امیرالمؤمنین (ع) با ایشان تأثیرگذار بود؛ دو نکته در تأکید امیرالمؤمنین (ع) نهفته است: نقش و اهمیّت مادر در تربیت فرزندان و نظام خانواده و آینده نگری امام برای ماندگارتر کردن حماسه عاشورا.