افکار وهابیت
ابنتیمیه امور مورد استغاثه را به دو قسم: «اموری که غیرالله نیز میتوانند آن را انجام بدهند» و «اموری که غیر الله، توانِ انجام آن را ندارند» تقسیم کرده است؛ ولی در واقع، نوع سومی نیز هست که آن را «کرامات اولیاء الهی» مینامند و استغاثه در این امور هیچ منعی ندارد، چون خدا، قدرت انجام آن را به اولیاء خودش داده است.
کتاب «شد الرحل لزیاره القبر الشریف بین المجیزین و المانعین» را میتوان از جمله آثار مفید در زمینه نقد مبانی وهابیت بهحساب آورد، چرا که عبدالفتاح یافعی در این اثر، ادله متعددی از قرآن، سنت، آثار سلف امت، و همچنین عبارات علمای مذاهب اربعه، مبنی بر مشروعیت سفر به نیت زیارت قبور، بیان کرده است.
از بن باز وهابی سؤال شد ذکرهایی مانند «لا اله الا الله» «الله اکبر» که در تشییع جنازه گفته میشود، مشروع است؟ پاسخ گفت: هیچ اصل و اساسی نداشته و در عادت گذشتگان هم نبوده؛ در حالیکه در مسند احمد آمده پیامبر در تشییع جنازهها، چهار یا پنج مرتبه این اذکار را مورد استفاده قرار میداد.
به جرات میتوان کتاب «التبرک بالصالحین بین المجیزین و المانعین» جناب یافعی را از بهترین آثار دال بر مشروعیت تبرک به صالحین بهحساب آورد. ایشان از خوف انتشار آراء اشتباه وهابیت در امت اسلامی، خود را مکلف دید اثری تألیف کند و ادعاهای بزرگان وهابی را مورد نقد و بررسی قرار دهد.
ابنعبدالوهاب پایهگذار فرقه گمراه وهابیت، کسی است که بذر تفرقه و تکفیر را در جامعهی اسلامی کاشت؛ او با فتواهای تکفیریاش مسلمانان بیگناه بسیاری را به کشتن داد، اثرات سوء اندیشه افراطی وی، در بین گروههای زاییده از اندیشهاش همچون داعش و القاعده و ... دیده میشود؛ وی اصلا جایگاه علمی بین علمای هم عصرش نداشت.
توسل به پیامبر، از اموری است که از صدر اسلام تاکنون بین مسلمانان بوده، تا قبل از قرن هفتم و ظهور ابن تیمیه، کسی منکر آن نبود، ولی وی با اندیشه افراطی خود مانع آن شد و وهابیها با تاثیرپذیری از فکر غلط وی، توسل را منافی با توحید دانستند، تا جاییکه معتقدند ایمان مسلمان با توسل از بین میرود، حتی بدتر از ابولهب و ابوجهل میشود.
علم غیب داشتن پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) امری مسلم نزد مسلمانان است و تا قبل از وهابیت همه آن را پذیرفته بودند، اما با پیدایش فرقه گمراه وهابیت، این مساله از امور منافی با اسلام قلمداد شد، تا جایی که معتقد به آن را کافر و مشرک دانستند؛ با این وجود بزرگان سلفیه که وهابیت جیرهخواران سفره ایشان هستند، علم غیب را برای انسانهای عادی پذیرفته بودند.
علم غیب داشتن پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و اولیاء، امری ثابت در بین مسلمانان است؛ اما به خلاف اعتقاد مسلمانان، وهابیت معتقد است این امر برای پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) ثابت نیست و حتی مسلمانان نباید بدان معتقد باشند، از اینرو اگر چنین اعتقادی داشته باشند، کافر و مشرک میشوند؛ در حالیکه این دیدگاهشان مخالف آیات قرآن است.
شناخت عالمان سنی مذهبی که بر علیه وهابیت، قلم زدهاند، ضروری و لازم است. یکی از این عالمان، عبدالفتاح یافعی، ازعلمای شافعی مذهب یمن است که آثار متعددی را در جهت نقد تفکرات وهابیت، در فضای اینترنت منتشر کرده، تا محققین و پژوهشگران بیشتری بتوانند از آنها بهره ببرند.
وهابیت با توسل به اولیاء الهی بشدت مخالف بوده و در بعضی از موارد، آن را عبادت غیرالله و شرک دانستهاند. این ادعا درحالی از سوی آنان مطرح شده است که مشروعیت توسل با استناد به روایات متعدد و سیره پیشوایان اسلامی، قابل اثبات بوده است.
شفابخش بودن تربت مطهر حرم امام حسین (علیهالسلام) از جمله اعتقادات مسلمانان به ویژه شیعیان، بوده است. در این میان، عدهای وهابی مسلک، همانند عبدالرحمن دمشقیه، سعی در خُرافی نشان دادن چنین اعتقادی دارند؛ حال آنکه مویدات متعددی بر مشروعیت اعتقاد به شفابخش بودن تربت کربلا وجود دارد.
حکم بر بدعت بودن امور و مسائل، امر خطیری است که نیاز به دقت نظر و توجه دقیق دارد؛ از اینرو نمیتوان به صرف اینکه مسالهای با تتبعات ناقصمان، پیشینهای در دین نداشت را سریعا بدعت معرفی کنیم؛ چه بسا مسالهای را بدعت معرفی کنیم که مصداقی از عمومات دینی باشد، مثل گفتن ذکر «الله، الله» که مثلاً شخص قصد کند صد مرتبه این ذکر را بگوید.
بن عثیمین مدعی شده است که تأویل صفات خبریه، تحریف آیات و روایات محسوب میشود؛ ازهمینرو با توجه به اینکه تاویل کنندگان برای تاویل خود، دلایل متقن و محکمی داشتهاند و تغییری در معنای صفات خبریه ایجاد نمیکنند، نمیتوان تاویل را تحریف قرآن و سنت بهحساب آورد.
هیچگاه شیعیان معتقد به الوهیت و ربوبیت ائمه اطهار (علیهمالسلام) نبودهاند، بلکه برعکس، فقهای شیعه به کفر کسانی حکم کردهاند که مخلوقی را هم ردیف با پروردگار قرار دهند؛ مراد از لقب «وجه الله» برای ائمه اطهار، آن است که ایشان جهتنمایی برای شناخت بیشتر خداوند متعال قلمداد میشوند.