اعتقادات
قلمداران منکر ضروریات شیعه شده، از جمله خلافت و امامت بلافصل حضرت علی (ع) بعد از رسول خدا (ص) را منکر شده و شبهه میکند که چرا در قرآن کریم نامی از حضرت علی (ع) برده نشده است که در پاسخ میگوییم لازم نیست حتماً به صراحت نام ذکر شود، بلکه ذکر اوصاف در قرآن که به اجماع علمای امت، اختصاص به آن حضرت دارد، خود دلالت بر این امر میکند.
حیدرعلی قلمداران ادعا کرده است که خطبه غدير بر منصوصيت حضرت علی (ع) دلالت ندارد؛ زیرا خود اميرالمؤمنين (ع) و طرفداران او از بني هاشم و غيره، پس از نصب ابوبكر به خلافت، سخنی از آن به ميان نياوردند که در پاسخ به این ادعا باید گفت: امیرالمؤمنین (ع) و سایر اهل بیت (ع) و برخی از صحابه و تابعین، بعد از ماجرای سقیفه، بارها و بارها به حدیث خطبه غدیر احتجاج کردهاند.
برقعی که بسیاری از عقاید شیعه را منکر شده، از جمله مسائلی که برقعی انکار کرده و از مصادیق شرک قلمداد میکند، مسئله توسل است؛ در حالیکه توسل به انبياء، ائمه و صالحان (ع) يكي از باورهايي است كه تمام مسلمانان در طول تاريخ بر آن اجماع و اتفاق داشته و عملاً نيز بر اين باور پايبند بودهاند؛ برقعی با تأثیرپذیری از آراء محمد بن عبدالوهاب، فرياد سر داده كه هر نوع توسل به اموات شرك است.
جناب قلمداران از قرآنیون شیعه معاصر که برای احادیث، اهمیتی قائل نیست و قرآن را برای فهم اسلام کافی میداند، در نقد اعتقاد شیعه به امامت، امام را بی میل به خلافت دانست؛ در حالیکه حضرت بارها به غصب خلافت اشاره کرده است و در کتب فریقین اعتراض امام و عدم بیعت حضرت تا مدتی گزارش شده است.
ازجمله مسائلی که برقعی آن را انکار کرده، مسئله مهدویت است؛ این در حالی است که اعتقاد به ظهور مصلح آخرالزمان که نامش «مهدی» و از اولاد پیامبر (ص) است، مورد اتّفاق همه فرق و مذاهب اسلامی است.
سید ابوافضل برقعی یکی از سران جریان قرآن بسندگی مطلبی را در مقدمه کتاب شاهراه اتحاد حیدرعلی قلمداران بیان کرده و مدعی است که هیچ دلیل واضحی در قرآن وجود ندارد که به صراحت، دلالت بر امامت داشته باشد که با ذکر آیاتی، باطل بودن این ادعای برقعی اشاره شده است.
سید ابوالفضل برقعی یکی از بزرگان جریان قرآنیون برای توجیه حمله خلیفه دوم به ایران و جهاد خواندن آن، سخن امیرمؤمنان علی (ع) را شاهدی بر مدعای خویش میداند؛ در پاسخ باید گفت که هر استنادی از متن خطبه به مطلبی خارج از آن، نیازمند قرینه است که به آن مستند شود که نه برقعی و نه دیگرانی که در شرح خود به آیهای اشاره کردهاند، قرینهای بر کلام خود اقامه نکرده و کلام خود را متقن نساختهاند.
برقعی که قرآن را بی نیاز از تفسیر میداند و در مسیر تفسیر آیات و نقادی روایات، گاه به صراحت و گاه تلویحاً بارها این مسئله را متذکر شده است؛در صورتیکه این مبنای برقعی علاوه بر اینکه مخالف با مبنای بسیاری از مفسران است، همچنین پیامدهایی ناگواری دارد.
ابوالفضل برقعی از سردمداران فرقه قرآنیون، به دنبال تضعیف بزرگان حدیثی شیعه از جمله مرحوم کلینی است و در این زمینه، ادعاهای بیاساسی مطرح کرده است که هیچ پشتوانه علمی نداشته و صرفاً یک نظر شخصی است. بزرگان علم رجال، نظراتی غیر از نظرات برقعی در مورد مرحوم کلینی ذکر کردهاند.
سید ابوالفضل برقعی، از روحانیون معاصر است که عمده اندیشه وی ترکیبی از قرآن بسندگی و نفی عقاید شیعی است؛ ازجمله مسائلی که برقعی آن را انکار کرده، مسئله مهدویت است که در این زمینه مینویسد: «خداوند در كتاب خود نامی از مهدی نبرده و عنوانی برای او نیاورده است.»
از شبهات وهابیت در ایام فاطمیه این است که چگونه می توان باور داشت كه با وجود حضرت علی (ع) در درون منزل، همسر او درب را باز كرد؟ چرا حضرت علی (ع) برای بازكردن درب منزل نرفت؟ در پاسخ به این شبهه میتوان گفت آنچه از برخی روايات استفاده میشود این است که حضرت فاطمه (س) نزديک درب ورودی منزل نشسته بود و با ديدن عمر و همراهان وی، درب را به روی آنان بست.
در قرن اخیر با تأثیرپذیری از افکار سید جمال الدین اسدآبادی، نیازها و شرایط سیاسی اجتماعی جامعه، جریانی به نام «قرآنیان شیعه» در ایران شکل گرفت که بارزترین مشخصه آنان، کنار نهادن احادیث ائمه (ع) در فهم قرآن است.
به جریان افراطی قرآنیون که با استناد به برخی از آیات، قرآن را برای بشر کافی می دانند و حجیت سنت پیامبر (ص) را زیر سؤال می برند، باید گفت مهمترین دلیل اعتبار سنت، پذیرش رسالت ایشان است؛ زیرا مهمترین سخن و ادعای پیامبر خدا (ص) ادعای پیامبری از جانب باری تعالی و نزول فرشته وحی بر ایشان است. پذیرش این جایگاه از جانب مسلمانان، مستلزم آن است که سخنان دیگر ایشان نیز معتبر شمرده شود.
جناب قلمداران از قرآنیون شیعه معاصر است که برای احادیث، اهمیتی قائل نیست و قرآن را برای فهم اسلام کافی می داند؛ وی در نقد امامت، انتصابی بودن امامت را انکار کرده است، در حالی که خداوند در قرآن کریم انتصابی بودن مسئله امامت را ذکر کرده است.