مباحث کلامی
حجیت اجماع اهل حلّ و عقد مسألهای حیاتی برای عقاید اهلسنت است. آنان هم در اصل خلافت خلیفه اول و هم در فقه، به این دلیل تمسک جستهاند. امّا مستندات این دلیل: فخر رازی از شافعی نقل میکند که سیصد بار قرآن را ختم نمود تا آیهای بر حجیت اجماع پیدا کند! این ماجرا بهروشنی نشان میدهد که ابتدا حجیت اجماع مفروغعنه فرض شده بود.
یکی از ادلّه شیعه برای اثبات تعیین شدن امام علی (علیه السلام) بهعنوان جانشین پیامبر (صلی الله علیه و آله)، سیره دائمی ایشان در قراردادن جانشینی مشخص برای خود، در مواقع سفر بوده است. اثبات این مطلب بهراحتی با رجوع به کتب سیره و تاریخ صدر اسلام امکانپذیر است. در این مقاله با ارائه شواهد تاریخی به بررسی این امر پرداخته شده است.
شیخ احمد طیب از چهرههای معتقد به وحدت اسلامی و همکاری تشیّع و تسنّن شناخته میشد؛ ولی اخیرا رویکردی خصمانه با تشیع در پیش گرفته است. او در ابتدای ریاست بر الازهر مصر، اظهار داشت حفظ وحدت شیعه و سنی از پایههای اعتقادی الازهر است. ولی اخیرا در اظهاراتی بر خلاف وحدت و در راستای ایجاد تفرقه قدم برداشته است.
همه مسلمانان به این امر که ازدواج موقت در دین اسلام بوده است، اعتراف دارند و مهر صحت بر آن مینهند؛ فقط بحث بر سر این است که آیا ازدواج موقت، نسخ شده است یا خیر؟ اهلسنت با تمسک به آیات سوره مومنون در صدد هستند که متعه را منسوخ بدانند؛ اما این صحیح نیست. چرا که آیه متعه مدنی و آیات سوره مومنون مکی است.
گفتم: دوست عزیزاهل مطالعه هستی؟ گفت: وقت مطالعه ندارم، همیشه مشغول کارم اما درذهنم سوالات زیادی است که چرا ما مسلمانان که خدا و قرآن و پیامبرمان یکی است با هم اختلاف داریم؟ حالا با این جوابهای مختصری که دادید فهمیدم که اختلاف را عدهای ایجاد کردند و خیلی از واقعیتها را برای ما کتمان کردند و برعکس گفتند.
اهلسنت با این پیشفرض که ازدواج موقت خارج از دایره اسلام است، به شدت با آن مخالفت میکنند. اما ازدواج موقت نه تنها در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) بوده، بلکه در زمان خلافت ابوبکر نیز رواج داشته است. آنچه معروف است، منع خلیفه دوم از این ازدواج است که مشروعیت این کار، سوالی است که هر مسلمان باید از خود بپرسد.
کتاب الکافی با داشتن شانزده هزار و ۱۹۹ روایت، به تنهایی ازمجموع روایات صحاح ستّه (اصول ششگانه) اهل سنت و جماعت، بیشتر است. مجموع روایات موجود در کتاب صحیح البخاری و مسلم بنابر نقل ابن تیمیه رقمی کمتر از هفت هزار روایت است و روایات چهار کتاب دیگر آنان، به 9 هزار روایت نیز نمیرسد که در مجموع، کمتر از کتاب اصول کافی است.
نظام سیاسی اهلسنت بر چارچوب خلافت شکل گرفته است؛ بهگونهای که اگر خلافت از اهلسنت گرفته شود، بنیان آنان به هم خواهد خورد. اما خلافت خلیفه اول (ابوبکر) سنیمذهبان، بنا بر رای عمر (خلیفه دوم) ناگهانی بوده است و همین امر، خلافت ابوبکر را زیر سوال میبرد. این واقعیت، در اصل مقاله به صورت داستان بیان گشته است.
اهل سنت، برای تعیین خلیفه، پنج روش را برشمردهاند که عبارتند از: طریق نص؛ طریق اختیار و انتخاب؛ طریق دعوت؛ طریق ارث؛ طریق قهر و استیلاء. شیعیان امامیه از آنجاکه امامت را ادامه راه نبوّت دانسته و شرط عصمت و علم الهی را نیز لازمه امام میدانستهاند، همواره طریق نصّ را تنها راه مطمئن برای شناخت امام دانستهاند.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: مزد رسالت من، علاقه به خاندان من است، و این علاقه، حافظ دین شماست و من در واقع هیچ مزدی از شما نخواستهام. مثل اینکه به کسی بگویند: وقتیکه تشنه بودی، دست تو را گرفتم و به سرچشمه زلالی راهنمایی کردم، و حالا مزدم این است که شما به اندازه کافی از این چشمه بنوشی و برای آینده نیز ذخیره کنی.
موضوع مهدویت و ظهور منجی در آخرالزمان یکی از مباحث مهم و تاریخی میان فرق اسلامی میباشد و هر مذهبی نسبت به این امر الهی نظرات خاص خود را دارند از جمله اهل سنت معتقدند که او هنوز به دنیا نیامده و در نقطه مقابل شیعه امامیه قرار دارد که معتقد است او به دنیا آمده و تا موقع امر ظهورش به فرمان الهی در انتظار است.
یکی از سوالاتی که هر اهلسنت باید از خود بپرسد، وجود نص و تصریحی از پیامبر، بر خلافت خلیفه اول است. آیا مشروعیت خلیفه، برگرفته از کلمات پیامبر است؟ خلیفه دوم اهلسنت، در مقام جواب از این سوال، هر گونه نصی از پیامبر، مبنی بر خلافت اولین خلیفه را رد کرده و به عنوان اولین ناقد خلافت ایشان به حساب میآید.
از عمدهترین تفاوتهای تفکر شیعه و اهلسنت، طرق مشروع تعیین خلیفه پیامبر (صلی الله علیه و آله) است. با نگاهی هرچند اجمالی به نظرات علمای اهل سنت در این موضوع، پر واضح است که به دنبال کشف طرق شرعیه حکومت نبوده بلکه درصدد مشروعیت بخشی حکومتهای موجود بودهاند. بنابراین این نحوه استدلالات به مشکل منطقی "دور" مبتلاست!
زمخشری در تفسیر کشاف مینویسد، رسول خدا (صلی الله عليه و آله و سلم) فرمود: هر کس بامحبت آل محمد بمیرد، شهید از دنیا رفته. آگاه باشید هر کس بامحبت آل محمد از دنیا رود بخشوده است. آگاه باشید هر کس با بغض آل محمد از دنیا برود کافر از دنیا رفته. آگاه باشید هر کس با عداوت آل محمد از دنیا برود بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد.