مباحث کلامی
در مذاهب مختلف اسلامی اعتقاد به ظهور شخصی از خاندان پیامبر به نام حضرت مهدی (ع) وجود دارد، او در آخر الزمان همراه با حضرت خضر و حضرت عیسی و به امر خداوند ظهور میکند و زمین را که پر از ظلم و جور شده، از عدل و داد پر میکند. نام این شخص در روایات مختلفی از منابع شیعه و اهل سنت، هم نام پیامبر اکرم(ص) ذکر شده است
غالیان و مخالفین مذهب تشیع، شخصیت خیالی و موهومی، به نام عبدالله بن سبأ را بهوجود آوردند و مسئله وصایت را به او نسبت دادند، تا با این روش تلاش کنند، که مسئله وصایت و جانشینی حضرت علی را (علیه السلام) را لوث کنند؛ چرا که نتوانسته بودند با دلایل محکم و انکارناپذیر شیعه، از نظر عقلی و نقلی خدشه وارد کنند.
تفویض در لغت به معنای واگذار کردن کار به دیگری و در اصطلاح یعنی اعتقاد داشتن به این که خداوند بعد از خلقت بندگان، آنان را به حال خودشان رها میکند و در اعمال و رفتار آنان نقشی ندارد. که این اعتقاد اشاعره و معتزله است که راه افراط و تفریط را میپیمایند، اما شیعه سخن ائمه معصومین را سرلوحه خود قرار میدهند.
بعد از رحلت پیامبر اکرم (ص) شیعیان سوالاتشان را از محضر امام علی (ع) میپرسیدند؛ نه تنها شیعیان، بلکه همه مسلمانان در مسائل الهی و دینی به علی مراجعه میکردند؛ زیرا علی (ع) را داناترین و عالمترین مردم میدانستند. عایشه در رابطه با جایگاه حضرت علی (ع) در بین مردم میگوید: «داناترين مردم به سنّت رسول خدا، على است».
غلات با استفاده از عقاید باطل و تفکرات سست خود احادیثی را به نام امامان معصوم در اثبات تشبیه جعل میکردند، و مردم را به انحراف میکشیدند، لذا افرادی مانند ابوهریره در بین احادیث اهل سنت از قول پیامبر و غلات در بین احادیث شیعه حدیث سازی کردند، که اسلام اصیل وارونه جلوه داده شد، که ائمه به شدت رد نموده و از اسلام حقیقی دفاع کردند.
در دین اسلام برخی از سودجویان با استفاده از سادگی مردم، عقاید باطلی را ترویج کردند که هم برای خدا اعضاء و جوارح معتقد شدند و هم به اشخاص الوهیت دادند، ولی اصل مهم در اسلام اثبات یکتاپرستی و نفی هرگونه شرک و بتپرستی بود. در کتب روایی شیعه روایات زیادی در نفی تشبیه خداوند آمده، ولی در کتب صحیح اهل سنت این موهومات وارد شده است.
در هنگام نماز موذن با ندای اذان مردم را از رسیدن وقت نماز باخبر میسازد. این روش سنتی از زمان پیامبر اکرم شروع شد، اما برخی اذان را جور دیگر هم با کمی اختلاف انجام میدادند، که البته این عمل بدعتی بیش نیست که یکی از آنها اضافه کردن الصلاة خیر من النوم بود. حال نظرات صحابه در این زمینه همهی مطالب را روشن میسازد.
در طول تاریخ پرفراز ونشیب بشریت همیشه افراد و اشخاص از همین مردم غالی بوده اند که با عقائد باطل خود مردم را به انحرافات دینی و مذهبی می کشیدند و این مردم ساده دل هم از آنها بدون تعقل و تفکر پیروی می کردند، و این پیروی هم یا از بی اطلاعی ایشان بوده است و یا از تعصب جاهلیت خودشان، که باید به مانند اسلاف خود همین راه را می پیمودند
توسل و استغاثه اختلاف ماهوی با یکدیگر دارند. در توسل انسان مستقیما به سراغ خداوند میرود و وسیله را نیز با خودش میبرد و می گوید خدایا به حق پیامبرت حاجات من را برآورده کن. اما در استغاثه شخص مستقیما سراغ واسطه رفته و میگوید: «یا محمد» ، «یا علی». که هر دو صورت جایز است. هر چند وهابیون با این کار مخالف هستند.
عیسی رمّانی، عالم سنی: آیه غار درایت و حدیث غدیر روایت است و روایت توان برابری با درایت را ندارد. شیخ مفید: تکلیف خروج کننده بر امام عادل؟ رمّانی: كافر است، شیخ مفید: راجع به امامت امیرالمؤمنین چه میگویید؟ رمانی: امام مسلمین است. مفید: تکلیف طلحه و زبیر؟ رمانی: توبه كردند. مفید: جنگ جمل درایت و توبه كردن طلحه و زبیر روایت است.
اعتقاد به تناسخ یکی دیگر از چیزهایی است که قائلین به آن که همان غلات باشند در بین مردم به نشر آن می پرداختند چرا که قائلین به آن معتقد بودند که روح انسان بعد از مرگ از بدنی به بدن دیگر منتقل می شود و این در حالی بود که امامان معصوم علاوه بر آگاهی دادن به مردم و دوری جستن از اینان با جدیّت تمام به این تفکر به مبارزه می پرداختند
ملاک و معیار قائلین به تناسخ، در حقیقت باز شدن راه اباحهگری و بیبندباری است، چرا که راه برای انجام هر کاری در این دنیا باز شده، و با القای آن بحث معاد و نبوت را توجیه میکنند و آرام آرام یا آن را نفی و یا آن را از سر راه خود برمیدارند، و یا خود را به آن ضمیمه و در نهایت خود را خدا یا پیامبر و یا امام برای مردم قرار می دهند
اعتقاد به تناسخ در حقیقت برای تکامل انسان است و روح انسان در هر بازگشتی کاملتر میشود، لذا تناسخ در حقیقت وسیلهای برای پاداش و جزای اعمال خوب وبد افراد است و وسیلهای برای تصفیه روح انسان تا رسیدن به کمال است، و هرگاه روح در این بدن تصفیه نشود و صاحب بدن از دنیا برود، روح ناقص به بدنهای دیگر که در آینده خواهند آمد منتقل میشود
پروفسور «حامد الگار» در کتاب «وهابیگری» خود نسبت به جایگاه وهابیگری در جهان اسلام مینویسد: نظر سنیان فاضل از قدیمترین زمان، این بوده که وهابیان طبقهای از اهل سنت و جماعت شمرده نمیشوند، زیرا تقریباً تمام اعمال، سنتها و باورهایی را که محمد بن عبدالوهاب مردود میشمرد، از نظر اهل سنت، اصلی تاریخی بود و مورد قبول اکثریت آنها بود.