تاریخچه
یکی از حربه های صوفیه برای جذب عوام، انتساب علماء بزرگ به این فرقه است که در این مجال کوتاه به بررسی دیدار جعلی میرزای شیرازی با سلطان محمد گنابادی می پردازیم.
ابراهيم ادهم از قدماي صوفيه است كه از سرزمين بلخ برخاست و بعدها در تصوف نام و آوازه اي بلند يافت. درست است كه بيشتر دوران زهد و رياضت او در شام گذشت، ليكن خاطره او در نزد زهاد و صوفيه خراسان همواره مثل يك سرمشق باقي ماند. ماجراي توبه اي كه او را به ترك سلطنت و به زندگي زاهدانه، و صوفيانه كشانيده، در روايات صوفيه رنگ افسانه دارد
سلطان محمد بعد از بازگشت از عتبات در تهران مجلس درسی تشکیل داد اما در درس خود حرفهایی زد که وی را به بابی گری متهم کرده و او مجبور به ترک تهران شد.
سفيان ثوري (97 – 161هـ) یكي از چهره هاي برجسته تصوف، و معاصر و معاشر ابوهاشم کوفي بود. او همان كسي است كه امام صادق (ع) او را از كساني شمرد كه مردم را از گرايش بر دين خدا جلوگيري مي كردند و مانع از آن مي شدند كه مردم به اهل بيت (ع) پيوندند[1].
مذهب سران صوفیه در طول تاریخ عمدتا شبیه ژله می ماند، لرزان و مرتعش و قابل تغییر!
مساله ای که بین برخی تبدیل به معرکه الآراء و محل اختلاف نظرات شده است، مشایخ و مذهب شاه نعمت الله است.
وی در یکی از رساله های خود، نسبت خرقه و مشایخ خود را چنین بیان می کند:
موسس سلسله گنابادیه بعد از طی مراحلی از خارج ایران وارد ایران شد و در ایران به فعالیت خود ادامه داد چشم از جهان فرو بست،سپس جانشینان وی مدتی زاد و توشه خود را در هندوستان پهن کرده و به فعالیت پرداختند.
تاریخ نویسان برای افول تاریخی تصوف عللی بیان کرده اند که به دنبال بروز چنین حوادثی اقبال مردم در استقبال از صوفیگری و درویشی رو به کاستی نهاد.
صوفیه برای مشروعیت بخشیدن به فعالیتهای گمراه کننده خود به دنبال اتصال سلسله شان به ائمه علیهم السلام هستند از این رو به هر دروغی تمسک کرده تا ادعای خود را ثابت کنند در این میان اقدام به افشاگری در مورد اتصال معروف کرخی به امام رضا علیه السلام می کنیم.
با مطالعه ی تاریخ روشن می شود که افرادی چون حسن بصری در کنارهمکاری با حکومت اموی و مروانی، گاهی هم مخالفتی از خود نشان می داد تا وجهه ی مردمی خویش را به طور کامل از دست ندهد
با توجه به روایات محکم و فراوان ائمه اهلبیت (ع) در رد صوفیه معلوم می شود که بزرگان تصوف هیچ ارتباطی با تشیع نداشته و اگر کسانی می خواهند خود را مرتبط به اهل بیت (ع) جلوه دهند به هیچ وجه قابل قبول نمی باشد.
از سوء استفاده های مکرر صوفیه در حوادث تاریخی و انتساب خود به ائمه ع می توان به ملاقات شقیق بلخی با امام کاظم ع اشاره کرد در پی این دیدار کاملا تصادفی دراویش خرقه خود را به امام ع منسوب می کنند که جای بسی تعجب دارد
قرن هاست که آثار صوفیه داستان های حیرت آمیزی رادرکنارقصه های شورانگیز صوفیانه به فردی به نام معروف کرخی نسبت داده، او را با منزلتی میان بشر فرشی و انسان عرشی قرار داده اند.
دکتر قاسم غنی می گوید: انتشار اسلام در سوریه و عراق و مصر، تماس مسلمانان را با راهبان مسیحی بیشتر کرد و بهتر از پیشتر به عادات و اعمال و رفتار و گفته های آنان وقوف یافتند و بسیاری از آنان را پذیرفند به طوری که بعضی از دشمنان مسلمان صوفیه _در مقام سرزنش_ آنان رامتشبه به راهبان مسیحی شمردند.