خطبه بی‌الف، شاهکاری از امیرمؤمنان علی (علیه السلام) درکتب اهل سنت

  • 1397/02/16 - 20:26
خطبه بدون الف، خطبه شریفی است که از معجزات امیرالمؤمنین در فنّ بلاغت و فصاحت است و مشتمِل بر مبانی معنوی بس بلند و معانی دلنواز بس ارزشمند است و مفاهیم این خطبه بسیار عمیق بوده و از سه موضوع کلی توحید، نبوت، و معاد صحبت شده است.

خلاصه مقاله
«ابن طلحه شافعی» عالم اهل‌سنت درباره خطبه بی‌الف حضرت علی می‌گوید: نقل شده گروهی در محضر امیرالمؤمنین، علی (علیه‌السلام) نشسته بودند و در مورد خط و حروف با هم بحث می‌کردند، متفق القول همگی گفتند: هیچ حرفی به اندازه الف کاربرد ندارد و صحبت کردن بدون آن بسیار دشوار است؛ حضرت فوراً خطبه‌ای‌ «بدون الف» بدون سابقه قبلی و فکر کردن برای آن‌ها خواند و در پایان خطبه، این عالم سنی می‌گوید: این حکمت‌ها را علی نگفته بلکه بر قلب و زبان او نازل شده است.
دانشمند دیگری از اهل‌سنت، «ابن ابی الحدید»، در مورد این شاهکار حضرت علی (علیه‌السلام) می‌گوید: الان از کلمات عجیب علی (علیه‌السلام) خطبه‌ای می‌آورم که هرچند «ابوعبیده و ابن قتیبه» آن را نیاورده‌اند، اما جمعیت زیادی از مردم آن را روایت کرده‌اند و به «خطبه بی‌الف» مشهور است.
و «محمد بن یوسف کنجی شافعی» می‌گوید: حضرت قیام کرد و خطبه بی‌الف را بالبداهه برای جمع حاضر خواند.

متن مقاله
همه می‌دانیم که حرف الف یکی از پر کاربردترین حروف در زبان عربی است و علاوه بر آن بدون انواع الف (الف ولام زینت، حروف ناخوانا، و همزه وصل) صحبت کردن بسیار دشوار و در واقع محال است. حضرت علی کسی است که دیگران (مکتب خلفا) به برتریش شهادت می‌دهند و فضیلت آن است که مخالف انسان به نفعش گواهی دهد.
بهتر آن باشد که وصف دلبران        گفته آید در حدیث دیگران
علماء اهل سنت بیش از هشت‌صد و پنجاه عنوان کتاب درباره اهل بیت نوشته‌اند که منابع خوبی برای تحقیق است.[1]

بیان «خطبه بی الف» از  حضرت علی توسط علمای اهل سنت

1- «ابن طلحه شافعی»، عالم اهل‌سنت، درباره خطبه بی‌الف حضرت علی می‌گوید: نقل شده است که گروهی در محضر امیرالمؤمنین، علی (علیه‌السلام) نشسته بودند و در مورد خط و حروف با هم بحث می‌کردند متفق القول همگی گفتند هیچ حرفی به اندازه الف کاربرد ندارد و صحبت کردن بدون آن بسیار دشوار است، که حضرت فورا این خطبه «بدون الف» را بدون سابقه قبلی و فکر کردن برای آن‌ها خواند: «حَمِدتُ مَن عَظُمَت مِنَّتُهُ و سَبَغَت نِعمَتُهُ و سَبَقَت غَضَبَهُ رَحمَتُهُ و تَمَّت کَلِمَتُهُ و نَفَذَت مَشیئَتُهُ و بَلَغَت قَضِیَّتُهُ،...  سپاس می‌گزارم آن را که منّتش عظیم است و نعمتش فراوان و رحمتش بر غضبش پیش است. کلامش تمام، و اراده‌اش نافذ و امرش را به نتیجه می‌رساند...»[2] و در پایان خطبه این عالم سنی می‌گوید: این حکمت‌ها را علی نگفته، بلکه بر قلب و زبان او نازل شده است.[3]

2- دانشمندی دیگر از اهل‌سنت به نام «ابن ابی الحدید» در مورد این شاهکار حضرت علی (علیه‌السلام) می‌فرماید: الان از کلمات عجیب علی (علیه‌السلام) خطبه‌ای می‌آورم که هرچند «ابوعبیده و ابن قتیبه» آن را نیاورده‌اند، اما جمعیت زیادی از مردم آن را روایت کرده‌اند و به «خطبه بی‌الف» مشهور است. داستان از این قرار است که اصحاب رسول خدا با هم صحبت می‌کردند که کدام حرف الفبای عربی بیش‌تر کاربرد دارد. به اتفاق همه «الف» را برگزیدند که در همان لحظه حضرت علی «خطبه بی‌الف» را خواند.[4]

3- «محمد بن یوسف بن محمد قرشی کنجی شافعی» ملقب به (محدث مفید، امام حافظ، ثقه عدل، دین، حافظ قرآن و سنت)[5] می‌گوید حضرت قیام کرد و خطبه بی‌الف را بالبداهه برای جمع حاضر خواند.[6]
الحق و الانصاف کسی غیر از امیرمؤمنان علی (علیه‌السلام) شایستگی خواندن این خطبه را نداشته و نخواهد داشت، چون او همان کسی است که ابن عباس، صحابه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌گوید: درباره حضرت علی بیش از سیصد آیه نازل شده است.»[7]

نتیجه: این فقط یک قطره از دریای بی‌کران فضائل امیرمؤمنان علی (علیه‌السلام) بود که ذکر کردیم. به نظر من شاهکار را کسانی کرده‌اند که به این فضائل پشت کردند و دانسته کتمان کردند و این از عجایب است. چون این همه فضائل برای اهل بیت وجود داشته و دارد، اما هم‌چنان عده‌ای تابع و حامی مکتب خلفا هستند. پس مکتب اهل بیت چه می‌شود؟ فقه و اصول و سنت و سیره آن‌ها کجا می‌رود؟
دوست داشتن که کافی نیست، تمسک و تبعیت و عمل کردن ملاک است. این‌جاست که متوجه می‌شویم که چرا «علامه امینی» برای اثبات حقانیت اهل بیت (سلام‌الله‌علیهم) و مظلومیت حضرت علی (علیه‌السلام) تمام عمر خود را صرف کرد و تمام همّتش این بود که علی (علیه‌السلام) و خاندانش را به مردم معرفی کند، تا زیر پرچم سبز علوی، با پیروی از اسلام ناب محمدی (صلی‌الله‌علیه‌وآله) رستگار شوند.
او به راستی، مظلومیت علی (علیه‌السلام) را دریافته بود. از این رو، بسیار بر آن گریه می‌کرد. در آخرین روزهای عمرش، وقتی از او پرسیدند: چه آرزویی دارید؟ گفت: من فقط یک آرزو دارم و آن این‌که خدا به من یک عمر طولانی بدهد و من در این عمر از همه کنار گرفته و در گوشه بیابانی چادر بزنم و آن‌جا ساکن شوم و تا آخر عمر بر مظلومیت علی (علیه‌السلام) گریه کنم.[8]

مصطفی پورصدوقی

پی‌نوشت:

[1]. اهل البیت فی مکتبه العربیه ،  علامه استاد سید عبدالعزیز طباطبایی که در مجله تراثنا چاپ شده.
[2]. عالم سنی: محمد بن طلحة الشافعي، مطالب السؤول في مناقب آل الرسول ( ع )، تحقيق : ماجد ابن أحمد العطية، ص297،« ونقل أن جماعة حضروا لديه ، وتذاكروا فضل الخط ، وما فيه فقالوا : ليس في الكلام أكثر من الألف ، ويتعذر النطق بدونها فقال لهم في الحال هذه الخطبة من غير سابق فكرة ، ولا تقدم روية ، وسردها  وليس فيها ألف : ( وهي هذه ): حمدت من عظمت منته ، وسبغت نعمته .....،»
[3]. همان، « تشهد أن العناية الربانية مرت  له  اخلاف العلوم والآداب ، واستخرجت بمخضها له من زبد الأوطاب ، وأنزلت على قلبه ولسانه معرفة الحكمة وفصل الخطاب»
[4]. ابن أبي الحديد، شرح نهج البلاغة، مصادر حديث سنى – عام، تحقيق : محمد أبو الفضل إبراهيم، مؤسسة إسماعيليان للطباعة والنشر والتوزيع،ج19،ص140،« خطبة منسوبة للامام على خالية من حرف الألف»« وأنا الان أذكر من كلامه الغريب ما لم يورده أبو عبيد وابن قتيبة في كلامهماوأشرحه أيضا ، وهي خطبة رواها كثير من الناس له عليه السلام خاليه من حرف الألف ، قالوا : تذاكر قوم من أصحاب رسول الله صلى الله عليه وآله : أي حروفالهجاء أدخل في الكلام ؟ فأجمعوا على الألف ، فقال علي عليه السلام :حمدت من عظمت منته ، وسبغت نعمته ، وسبقت غضبه رحمته ، وتمت كلمته ،ونفذت مشيئته ، وبلغت قضيته ، حمدته حمد مقر بربوبيته.......»
[5]. حافظ فخر الدین ابی عبدالله محمد بن یوسف بن محمد گنجی الشافعی از عالمان بزرگ شافعی در اوائل قرن هفتم هجری است که نویسندگان معاجم از او با عناوینی چون محدث مفید، امام حافظ، ثقه عدل ، دین، حافظ قرآن و سنت و... یاد کرده‌اند. وی به خاطر اظهار علاقه‌ای که به امیرالمومنین علی بن ابی طالب از خود نشان داد مورد کینه و خشم و ذم و قدح گروهی اندک قرار گرفت و برخی چون ابن تغری بردی و ابن کثیر وی را علی رغم جوانمردی و امانتداری در نقل روایات و احادیث و احتیاط در نقل آنها، رافضی خبیث خواندند. سرانجام گنجی تحت فشار این گروه از موصل اخراج گردید و برای فراگرفتن حدیث رهسپار دمشق شد و در سال ۶۵۸ ه- ق. در مسجد جامع دمشق به قتل رسید.
[6]. محمد بن یوسف بن محمد القرشی الکنجی الشافعی،(م 658)، كفاية الطالب في مناقب علي بن أبي طالب‌، تحقیق: الشیخ محمد هادی الامینی، جمع آوری وتهیه وتنظیم: محمد بن همام الاسکافی، نشر: داراحیاء تراث اهل بیت علیهم السلام،ج1، ص393 الی 397،« ذكر خطبة خطبها مرتجلا ليس فيها و لا فى موعظتها حرف الألف» « قال حدثني أبي عن ابى صالح، قال: جلس جماعة من اصحاب رسول اللّه صلى اللّه عليه و سلم يتذاكرون فتذاكروا الحروف و أجمعوا ان الألف اكثر دخولا  في الكلام من سائر الحروف، فقام مولانا امير المؤمنين علي بن  أبى طالب ، فخطب هذه الخطبة على البديهة ، فقال صلوات اللّه و سلامه عليه حمدت و عظمت من...»
[7]. ينابيع المودة لذوي القربى،سلیمان بن ابراهیم قندوزی حنفی، تحقيق : سيد علي جمال أشرف الحسيني، چاپ : الأولى، 1416ق، دار الأسوة للطباعة والنشر، ج1، ص377،« أيضا أخرج الطبراني : عن ابن عباس ( رضي الله عنهما ) قال نزلت في علي أكثر من ثلاثمائة آية في مدحه»
[8]. جرعه نوش غدیر، ص84، سایت علامه امینی جرعه نوش ولایت 2، کد خبر 53372

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.