ادعای برتری دانش تصوف بر سایر علوم

  • 1397/02/01 - 13:27
علوم و دانش‌های فراوانی وجود دارد که تحصیل بعضی از علوم همچون معرفت الهی و علم به تکالیف شرعی بر هر مسلمانی واجب است، در حالی که بعضی از سران صوفیه مدعی برتری دانش تصوف بر سایر علوم و وجوب شناخت آن بر همه شدند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ سران فرقه‌ صوفیه برای فریب مردم و رسیدن به مقاصد دنیوی خود، مدعی شدند که دانش تصوف، برترین دانش و حتی تمام علوم نیز به علم تصوف برمی‌گردد، که شناخت آن بر همه واجب است. ابونصر سراج طوسی می‌نویسد: «تمامی دانش‌ها در نهایت به دانش تصوف برمی‌گردند و عکس آن صادق نیست، تصوف را نهایت نیست چون که مقصود و موضوع آن انتها ندارد. احوال و مقامات و مجاهداتی که صوفیان در آنها دانا می‌گردند و از حقایق آنها سخن می‌گویند، همه‌ی مؤمنان نیازمند آنهایند و شناخت آنها بر همه کس و در همه جا واجب است.»[اللمع فی التصوف، ص14]
درباره‌ی ‌اهمیت علم و ارزش علم‌آموزی، آیات و روایات زیادی آمده است، مانند این سخن پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) که در این‌باره فرمودند:«طَلَبُ العلمِ فریضةٌ عَلَی کلِّ مُسلمٍ ألا اِنَّ اللهَ یحِبُّ بُغاةَ العِلْم[اصول کافی، ج1، ص30] دانش آموختن بر هر مسلمانی واجب است، همانا خداوند علم آموزان را دوست دارد.» اما در تحصیل علم، علمی نافع و ارزشمند است که علاوه بر شناخت معرفت خدا و رهنمون شدن به علومی که به ما دستور داده شده، باید نیت و قصد الهی نیز در طلب آن لحاظ شود، یعنی هر چند آن علم از معارف و علوم دینی باشد، نباید برای دنیاطلبی و کسب شهرت باشد.
این در حالی است که در کتاب اللمع، علومی غیرالهی و حرام، از قبیل مجالس سماع، کرامات عجیب و دروغین از سران صوفیه و سخنان انحرافی همچون ولایت داشتن اقطاب و تسلیم محض مرید از مراد دیده می‌شود.

پی‌نوشت‌ها:
كليني، محمد بن يعقوب، كافی، تهران، اسلاميه، 1363ش، ج1، ص30 و 32.
سراج طوسی ابونصر عبدالله بن علی، اللمع فی التصوف، تصحیح نیکلسون، لیدن، 1944 م،  ص14.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ درباره‌ی علم و علم‌آموزی، در قرآن و روایات بسیار سخن گفته شده است، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در مقام ارزش‌گذاری به علم می‌فرمايد: «طَلَبُ العلمِ فریضةٌ عَلَی کلِّ مُسلمٍ ألا اِنَّ اللهَ یحِبُّ بُغاةَ العِلْم[1] دانش آموختن بر هر مسلمانی واجب است، همانا خداوند علم آموزان را دوست دارد.» حال سؤال این است که انسان دنبال چه علمی برود و برترین علم چه علمی است تا به تحصیل آن بپردازد؟
در نگاه اسلامى علمى که نفع ندارد، مطلوب نیست، حتى ائمه‌ی معصومین (علیهم‌السلام) از این علم به خداى سبحان پناه برده‏اند. از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روایت است که فرمودند: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِكَ مِنْ عِلْمٍ لاَ یَنْفَعُ [2] پروردگارا، به تو پناه می‌آورم از علمی که نفع نمی‌رساند.» و از حضرت على بن ابیطالب (علیه‌السلام) روایت شده که فرمود: «وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَا خَيْرَ فِي عِلْمٍ لَا يَنْفَعُ.[3] خیرى نیست در دانشى که سودی ندارد» از جهت مصداقی بعضی از علوم به‌عنوان علم سودمند نام برده شده است که نسبت به علوم دیگر منفعت بیشتری دارد. از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روایت شده که فرمودند: «علم (نافع كه به صاحبش خير می‌رساند و برای او نور است و سبب نجات او در دنيا و آخرت می‌شود) سه چيز است: آيه محكمه(مباحث اعتقادی)، فريضة عادله(فروع دین و بایدها و نبایدهای شرعی) و سنة قائمه(بایدها و نبایدهای اخلاقی).» [4]
این در حالی است که سران فرقه‌ی صوفیه، بهترین علم و دانش را علم تصوف دانسته و مدعی شدند که تمامی علوم به علم تصوف برمی‌گردد. ابونصر سراج طوسی می‌نویسد: «تمامی دانش‌ها در نهایت به دانش تصوف برمی‌گردند و عکس آن صادق نیست، تصوف را نهایت نیست چون که مقصود و موضوع آن انتها ندارد. احوال و مقامات و مجاهداتی که صوفیان در آنها دانا می‌گردند و از حقایق آنها سخن می‌گویند، همه‌ی مؤمنان نیازمند آنهایند و شناخت آنها بر همه کس و در همه جا واجب است.»[5] این سخن سراج فقط یک ادعاست، چون اولا علمی که وی، آن را بی‌نهایت دانسته و شناخت آن را برهمه واجب می‌داند در جایی ذکر نشده و حتی مطالبی که در کتب صوفیه وارد شده، نه‌تنها واجب نبوده بلکه انجام برخی آنها از طرف یک مسلمان حرام است، از قبیل سماع و وجد صوفیانه، ذکر شطحیات و کرامات دروغین بزرگان صوفی، ترک شریعت و ... ، ثانیا این علم، یکسری از آداب و اعتقاداتی است که خود صوفیان در دین وارد کردند و اصلا جنبه علمی ندارد و روایات مختلف درباره دوری‌گزیدن و بی‌اعتنایی به صوفیان وارد شده است و ثالثا آن مباحثی که به‌عنوان اخلاق و معرفت در کتاب‌هایشان دیده می‌شود بهتر و کامل‌تر از آن را فقهاء و علمای شیعه با سندهای معتبر در کتب روایی جمع‌آوری کرده و بر آن شرح هم داده‌اند.
یکی از شرایط مهم در طلب علم، حتی علمی که بر انسان نفع داشته و بر او واجب هم باشد، قصد ونیت خدایی داشتن است، یعنی در علوم دينى و معارف نيز اگر طالب آن قصد رسيدن به دنيا را داشته باشد و انگيزه او کسب شهرت يا درآمد و يا به دست آوردن منصب و مقامی باشد، هر چند موضوع تحصيلی‌اش ارزشمند و نافع است ولی چون با انگيزه‌ای الهی ومعنوی انجام نمی‌گيرد، فاقد ارزش بوده و موجب بدبختى انسان مى‏شود. این مطلب به‌روشنی درگفتار و کردار صوفیان مشاهده می‌شود که هدف وقصد سران صوفیه چیزی جز ریاست بر مردم و دنیاطلبی نیست، که با کرامات عجیب و دروغین و سخنان انحرافی همچون ولایت داشتن اقطاب و تسلیم محض مرید از مراد و ... فقط در صدد فریب مردم و رسیدن به مقاصد دنیوی خود هستند.
پی‌نوشت‌ها
1. كليني، محمد بن يعقوب، كافی، تهران، اسلاميه، 1363ش، ج1، ص30.
2. بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، بیروت، نشر مؤسسة الوفاء، چاپ دوم، 1403 ه، ج2، ص63.
3. حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، ترجمه صادق حسن زاده، قم، نشر آل علی، چاپ اول، 1382، ص70.
4. كليني، محمد بن يعقوب، كافی، تهران، اسلاميه، 1363ش، ج1، ص32.
5. سراج طوسی، ابونصر عبدالله بن علی، اللمع فی التصوف، تصحیح نیکلسون، لیدن، 1944 م،  ص14.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.