زهد صوفی، درآمد دوری از زهد نبی (ص)

  • 1396/01/08 - 14:58

مسلک تصوف، در بسیاری از زمینه‌ها که مبانی اصلی آن را نیز تشکیل می‌دهد، دچار تضاد، تعارض و پارادکس شده است. روزی برای معرفی کردن خود متوسل به زهد خشن می‌شود و روز دیگر دعوای سردمداری راه می‌اندازد تا آوازه او به گوش همه برسد که همه، نتیجه دوری از راه و روش پیامبر و خاندان مطهر ایشان و درآمد دوری از آموزه‌ها و پیام‌های درست اسلامی است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب- تصوف در اسلام، نتیجه زهد افراطی برخی مسلمین بود که به خاطر برداشت غلط از آموزه‌ها و پیام‌های انقلاب بزرگ پیامبر (صلی‌ الله علیه و آله) و به دلیل عدم متابعت و پیروی از راهی که ایشان برای بعد از خود نشان داده بودند، شکل گرفت. رسول گرامی اسلام (صلی‌ الله علیه و آله) وصیت کرده بودند: «إنّی تارک فیکم الثقلین کتاب اللّه و عترتی لن تضلّوا ما إن تمسّکتم به هما [1] همانا من در میان شما دو چیز گران‌بها بجا می‌گذارم، کتاب خدا (قرآن) و (سیره) اهل‌بیتم را که تا وقتی به هردوی آنها چنگ بزنید، هرگز گمراه نخواهید شد». جریان شوم سقیفه بنی ساعده باعث شد تا این وصیت مهم و حیاتی، که جامعه و انقلاب نبی مکرم (صلی‌ الله علیه و آله) را واحد و یک دست نگه می‌داشت، روی زمین بماند و اختلافات، بدعت‌ها و مشکلات متنوع و گوناگونی گریبان گیر امت واحده اسلام شود که وجود زهد صوفیانه از آن موارد است.
ادعای اصلی تصوف و صوفیان قدیم توجه به زهد و دوری از مطامع دنیا و زرق‌وبرق آن بوده است که ترک دنیا را برای به‌دست آوردن آخرت به‌شدت موردتوجه قرار می‌دادند تا جایی که از ازدواج و تشکیل خانواده دوری می‌کردند و حتی اشتغال را نیز مذموم دانسته و با تکدی گری امرار معاش می‌نمودند که این روش متأثر از زاهدان برهمایی بود که مرید می‌بایست از 5 خانه گدایی می‌کرد و هر چه عایدش می‌شد را در مقابل مراد و استادش می‌گذاشت تا هر مقدار از آن را که بخواهد، برای خود بردارد. [2]
به هر صورت، با هر اشکال و ایرادی که به موضوع زهد صوفیانه وارد است، در اصل ماجرا و راه و رسم مشایخ تصوف که دوری از دنیا بوده خللی ایجاد نمی‌شود. صاحب تذکره بغراخانی که از شرح‌حال نویسان صوفی مرام اویسی است، می‌نویسد: «ای درویش؛ بدان که مشایخ ما دنیا را درخور خسی اعتبار نکنند (ارزشی برای دنیا قائل نیستند) و از دنیا گریزانند ولی دنیا در پس ایشان دوان و سرگردان است، زیرا که دنیا را بعضی هوشمندان به سایه تشبیه کرده‌اند و سایه را عادت آن است که اگر در پیش است، هر چه سعی کنند دررسیدن به او، بیشتر می‌گریزد».[3]
اما این زهد که پایه اصلی تشکیل و ترویج تصوف در اسلام بود، رفته‌رفته توسط خود صوفیان کنار گذاشته شد. برای مثال، همین تکدی گری که به سبب دوری از دنیا توسط ایشان صورت می‌گرفت، وسیله مال‌اندوزی مشایخ و اقطاب ایشان گردید. محمدحسن اصفهانی معروف به صفی علیشاه مؤسس فرقه نعمت اللهی صفی علیشاهی، ظهیرالدوله (داماد ناصرالدین‌شاه) را به پرسه زنی فرستاد که می‌گویند در یک روز آن‌قدر بازاریان سیم و زر به کشکول او ریختند که اهل خانقاه متحیر شده بودند».[4] در بحث سلسله سازی و تشکیل طریقت نیز مشایخ صوفیه روش زاهدانه را ترک کرده و با دنیاگرایی سعی دارند به هر صورتی خود را مطرح کنند. عباس منظوری مصاحب و دوست قطب فرقه‌ی اویسیه می‌گوید: «درباره اویسیان به محمد عنقا (قطب فرقه) به این معنا اشاره کردم که اویسیان پیری ندارند و دارای فرقه‌ای نیستند. خندید و گفت: همین‌طور هست که می‌گویید ولی حالا برخلاف گذشته‌ها هم پیر دارند و هم خرقه و فرقه».[5] دوری از راه و روش پیامبر اسلام (صلی‌ الله علیه وآله) و اهل‌بیت عصمت و طهارت (علیهم صلوات الله اجمعین) باعث می‌شود که روزی فقر، نداری، دریوزگی و گدایی در مسلک تصوف ارزشمند باشد و روز بعد خودنمایی، خودآرایی و به خود دعوت کردن! تا این کج‌راهه به کجا ختم شود و چه سرانجامی داشته باشد.

پی‌نوشت:

[1]. نورالله شوشتری، إحقاق الحقّ و ازهاق الباطل، نشر کتابخانه عمومی آیه الله مرعشی نجفی، قم 1409 ه ق، ج 9، ص 309
[2]. ابوریحان بیرونی، ماللهند، چاپ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران ۱۳۹۱، ص 453
[3]. دکتر محمد منیر عالم، تذکره بغراخانی (تذکره مشایخ اویسیه)، نشر مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان، اسلام‌آباد 1418 ه ق، ص 16
[4]. نفیسی سعید، سرچشمه‌های تصوف در ایران، نشر اساطیر، تهران 1394، ص 46
[5]. سید محمد محدث، خرقه صوفیان، نشر راه نیکان، تهران 1387، ص 188

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.