عبادت در خانقاه یا حسينیه؟

  • 1395/05/10 - 11:04
از سوالاتی که از سوی صوفیه مطرح می‌شود، آن است که می‌گویند اگر ساخت خانقاه بدعت است، حکم حسینیه هم همانند خانقاه می‌باشد، چرا که هر دو از امور تازه تاسیس هستند و اسمی در اسلام از آنها برده نشده است. در پاسخ به این سوال چند جواب ذکر می‌شود که به نظر شما خواهد رسید.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از سوالاتی که از سوی صوفیه مطرح می‌شود این است که "اگر فرقه‌های صوفیه اهل بدعت هستند و خانقاه از مصادیق بدعت به شمار می‌آید، پس حسینیه‌ها و مدرسه‌های جدید هم بدعت‌اند، زیرا همه این پدیده‌ها نو و جدید هستند."
در پاسخ به این سوال، باید گفت: پایگاه عبادت برای مسلمانان در وهله اول مسجد است و بس. دین مبین اسلام همانند ادیان دیگر مکانی برای عبادت به پیروان خود معرفی کرده است به نام مسجد. اما اگر در طول تاریخ اماکنی دیگر در کنار مسجد تاسیس شده‌اند و در ساختن این اماکن اهدافی وجود داشته است، در مرحله بعد از مسجد قرار می‌گیرند، مگر آنکه غرض عقلایی خاصی از آن مکان مد نظر باشد.
اولا: حسینه‌ها و مدارس جدید باعث ایجاد فرقه‌های دینی و موجب کم‌رنگ کردن حضور مردم در مسجد و تفرقه میان مسلمانان نشده‌اند، و درست برعکس اهداف خانقاه در مورد این نوع اماکن صادق است. یکی از کارکردهای حسینیه این است که اگر شخصی بواسطه عذر شرعی نتوانست در مراسمات مساجد شرکت کند، می‌تواند در حسینیه مسجد حضور به هم رساند و از شرکت در مراسمات مذهبی محروم نگردد. اتفاقا ساخت حسینیه‌ها در کنار مساجد، به جهت امکان حضور همه اقشار مردم در مراسمات مذهبی و اجتماعی است، تا عذر شرعی شخصی مجوز عدم حضور در مراسمات مذهبی یا اجتماعی افراد تلقی نگردد  و درواقع حسینیه مکمل مسجد برای حضور مردم در مراسمات است. درحالی‌که خانقاه بدین منظور ساخته نشده است بلکه دستاوردهای منفی دیگری دارد که به آن اشاره می‌شود.
ثانیا: هر امر نو و جدیدی بدعت و مذموم نیست. بدعت مذموم به معنای انتساب غیر دین به دین است و خانقاه به عنوان مکان طریقت دینی در برابر شریعت دینی از نشانه‌های آشکار بدعت است.
ثالثا: صوفیان افعال و احکامی در خانقاه جاری می‌کنند که بیشتر آنها بدعت‌اند. مثلا مسلمانان در مساجد قرآن می‌خوانند و حال‌آنکه در خانقاه به جای قرآن، شعر خوانی می‌کنند. برخی از خانقاه‌ها محل انجام حرکات رقص‌گونه است که به سماع صوفیه مشهور است و انجام این حرکات در اماکنی غیر مسجد جایز نیست، تا چه رسد به مسجد.
رابعا: اگر قصد صوفیه از ساخت خانقاه هم‌عرضی با مسجد است، پس چرا به اعتراف بزرگان صوفیه اولین خانقاه را امیری مسیحی برای اهل تصوف در رمله شام می‌سازد؟ به گفته خواجه عبدالله انصاری اولین خانقاهی که برای صوفیان بنا کردند در رمله شام بود. «سبب آن بود که امیری ترسا یک روز به شکار رفته بود و در راه دو تن را دید که به هم رسیدند و دست در آغوش یک‌دیگر کردند و در آن‌جا نشستند و آن‌چه داشتند از خوردنی پیش نهادند و بخوردند و برفتند. امیر ترسا را معامله و الفت ایشان با یک‌دیگر خوش آمد و از الفت ایشان پرسید از وی که او که بود؟ گفت ندانم. گفت ترا چه بود؟ هیچ چیز. گفت از کجا بود؟ گفت ندانم. امیر گفت پس این الفت چه بود کی شما را  با یکدیگر بود؟ آن درویش گفت که آن ما را طریقت است. گفت شما را جای هست کی آنجا فراهم آیند؟ گفت نه. گفت من شما را جایی کنم تا با یکدیگر آن‌جا فرآهم آئید، آن خانقاه رمله بکرد».[1]
عبدالرحمن جامی (متوفی 898 هجری) ضمن اطلاق نام اولین صوفی به ابوهاشم معاصر سفیان ثوری (متوفی 161 هجری) می‌نویسد: «اولین خانقاهی که برای صوفیان بنا کردند، آن است که به رمله شام کردند».[2]
در سده‌های‌ ۴ و ۵ قمری‌، گروه‌هایی‌ زهد گرا و خصوصاً صوفیه ‌ خود را به‌ نوعی‌ به‌ اصحاب‌ صفه‌ منتسب‌ می‌ساختند،[3‌] تا آن‌جا که‌ حتی‌ عنوان‌ «صوفی‌» را مشتق‌ از صفه‌ دانسته‌، می‌کوشیدند تا این‌ پیوند را ریشه‌دار و قوی‌ نمایانند؛ اشتقاقی‌ که‌ بیشتر مفهومی‌ معنایی‌ دارد و از نظر صرفی‌ نادرست‌ است‌ [4] چنان‌که‌ از بزرگان‌ اهل‌ عرفان ‌ ابوالقاسم‌ قشیری‌ (۴۶۵ قمری‌) و شهاب‌ الدین‌ سهروردی‌ (۶۳۲ قمری‌) به‌ صراحت‌ آن‌ را اشتقاقی‌ در معنا و نه‌ در لغت‌ دانسته‌اند.[5‌]
اگر صوفیه راست می گویند و قصد عبادت دارند، چرا همانند اصحاب اهل صفه‌ای که برخی، صوفیه را منسوب به ایشان می‌کنند، درکنار مساجد سکنی نمی‌گزینند و مراسمات خود را در مساجد برگزار نمی‌کنند؟
عارفان حقیقی کسانی‌اند که اهل تهجد و عبادت در مسجد و اهل شهادت و رشادت در میدان مبارزه و اهل شناخت و تفقه در دین الهی هستند و اسلام جامع را ملاک زیستن می‌دانند نه اینکه به هر بهانه‌ای ترک مسجد گفته و به مکانی دیگر غیر از مسجد به اسم عبادت رفت و آمد کنند، ولی در طول عمر خود برای عبادت در مساجد حضور به هم نرسانند.

پی‌نوشت:
[1]. انصاری هروی خواجه عبدالله، طبقات الصوفيه، مصحح سرور مولایی، طوس، 1386،  صص 10 – 9
[2]. جامی نورالدین عبدالرحمن، نفحات الانس، سخن، 1394، صص 32 – 31
[3]. سراج‌ عبدالله‌، اللمع فی التصوف‌، ج ۱، ص ۲۷، لیدن‌، ۱۹۱۴میلادی
[4]. ابن‌ جوزی‌ عبدالرحمان‌، تلبیس‌ ابلیس‌، ج ۱، ص ۱۶۲، به‌ کوشش‌ محمد منیر دمشقی‌، قاهره‌، ۱۹۲۸ میلادی‌
[5]. خاوری‌ اسدالله‌، ذهبیه‌، ج۱، تهران‌، ۱۳۶۲، ص ۳۳.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.