به هر راهی که روی تو کافری (تحلیل شگفت برانگیز وهابیت از واقعه مسیلمه کذاب)

  • 1395/05/09 - 19:28
یکی از اتفاقات رخ‌داده در زمان صدر اسلام واقعه مسیلمه‌ی کذاب است. وی که ادعای پیامبری کرد و باعث ارتداد عده‌ای از مسلمانان شده بود، به آرامی فتنه‌ای بزرگ را در دل جامعه نو پای اسلامی به‌وجود می‌آورد. با برخورد مسلمانان این فتنه از بین رفت؛ اما تحلیل متناقض و شگفت برانگیز محمد بن عبدالوهاب در این‌باره خواندنی است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_  تحلیل محمد بن عبدالوهاب درباره واقعه‌ی مسیلمه‌ی کذاب بسیار خواندنی است. یکی از دلایل پیروی عده‎ای از مسلمانان از مسیلمه‌ی کذاب این بود که تعدادی از صحابه به صداقت وی، در ادعاهایش اذعان کردند و شهادت دادند، که خداوند از زبان پیامبر او را در نبوت مشترک کرده است. محمد بن عبدالوهاب خود این موضوع را تائید می‌کند. وی درباره اصحاب مسیلمه، که قبیله بنی حنیفه بودند، می‌گوید: «صدقوا لمسيلمة أن النبي أشركه في النبوة، وذلك أنه أقام شهوداً شهدوا معه بذلك، وفيهم رجل من الصحابة معروف بالعلم والعبادة، يقال له الرجال، فصدقوه لما عرفوا فيه من العلم والعبادة.[1] آن‌ها به تصدیق مسیلمه پرداختند، چرا که فکر کردند، پیامبر وی را در موضوع نبوت شریک کرده است. دلیل ایشان نیز این بود، که عده‌ای از صحابه معروف و اهل علم و عبادت وی را تصدیق کرده بودند و به‌خاطر جایگاه بالای این صحابه پیامبر به حرف‌های وی ایمان آورده بودند.»

حال ما باید این انسان مرتد را که پیامبر وی را تکذیب کرده است، چگونه برای دیگران بشناسانیم. محمد بن عبدالوهاب او را این‌گونه تعریف می‌کند: «مسيلمة يشهد أن لا إله إلا الله، وأن محمداً رسول‌الله، ويصلي ويصوم![2] او شخصی بود که به وحدانیت خداوند و به رسالت پیامبر (صلی الله علیه و آله) ایمان داشت.»
این حرف کذب است، زیرا اگر به رسالت حضرت ایمان داشت، دیگر ادعای نبوت نمی‌کرد، در حالی‌که پیامبر وی را تکذیب کرد. به اضافه این‌که نماز و روزه‌ی وی، شکل خاص دیگری داشت. پس محمد بن عبدالوهاب، نه‌تنها مسیلمه را تکذیب نکرده، بلکه وی را به تعبیری مدح کرده است؛ اما داستان همین‌جا تمام نمی‌شود. وی درباره اصحاب مسیلمه می‌گوید: «هم عند الناس من أقبح أهل الردة وأعظمهم كفراً وهم مع هذا يشهدون أن لا إله إلا الله وأن محمداً رسول‌الله، ويؤذنون ويصلون وأكثرهم يظنون أن النبي صلى الله عليه وآله أمرهم بذلك.[3] اصحاب مسیلمه از قبیح‌ترین مرتدین و بزرگ‌ترین کفار بودند و در حالی‌که همه آن‌ها شهادت می‌دادند، به وحدانیت خداوند و رسالت رسول الله (صلی الله علیه و آله) و اذان می‌گفتند و نماز می‌خواندند و فکر می‌کردند، که پیامبر به این موضوع امر کرده است.»

پس درآیین محمد بن عبدالوهاب اصحاب مسیلمه، صرفاً به‌خاطر شهادت عده‌ای از صحابه رسول الله (صلی الله علیه و آله) به صداقت مسیلمه‌، مرتد و کافر و از بدترین مرتدین می‌باشند. محمد بن عبدالوهاب اما درباره این‌که این صحابه رسول الله عدالتشان کجا رفت، که چنین دروغی را به پیامبر (صلی الله علیه و آله) بسته بودند، هیچ چیزی نمی‌گوید، خود وهابیت، به‌خاطر تردید در عدالت صحابه حکم به کفر می‌کنند و آن را از نواقض ایمان می‌دانند.

جناب حسن بن فرحان المالکی که خود وهابی بوده است، تحلیل خوبی در این موضوع دارد؛ وی می‌گوید: «إذن فبنو حنيفة ضحية نظرية عدالة الصحابة! التي نكاد نكفّر من لم يؤمن بتحققها في كل فرد منهم، وهذه دعوة للإيمان بالأمور المتناقضة، فمن اتبع مسيلمة كفر، ومن رد شهادت الصحابي كفر! ... فماذا تريدون من أصحاب مسيلمة أن يفعلوا؟[4] بنا براین بنی حنیفه (قبیله مسیلمه) قربانی نظریه عدالت صحابه هستند! که اگر هر یک از آن‌ها آن را نداشته باشند، ما آن‌ها را کافر می‌دانیم. این دعوت به ایمان به امور متناقض است. هر کس از مسیلمه تبعیت کند، کافر است و هر کس شهادت صحابی را رد کند، کافر است... . شما از جان اصحاب مسیلمه چه می‌خواهید؟»
اشتباه گاهی قابل جبران نیست. توصیه ما به وهابیت این است، که در این موضوع بیشتر فکر کنند.

پی‌نوشت:

[1]. الدرر السنیه، مجموعه ای از نویسندگان، چاپ ششم، 1417هـ/1996م، بی‌تا، بی‎نا
[2]. الدرر السنية ج2، ص44،چاپ ششم، 1417هـ/1996م، بی‌تا، بی‎نا
[3]. الدرر السنية ،ج9، ص387،، مجموعه ای از نویسندگان،، چاپ ششم، 1417هـ/1996م، بی‌تا، بی‎نا.
[4]. داعیة و لیس نبیا، حسن بن فرحان المالکی، ج1، ص 48.49، بي‎تا، بی‌نا.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.